شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۲۸۱۲
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۴
توقف ناگهانی جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه میهنمان با آتش‌بس مشکوک!
شوشان ـ حسین دلیر:

دوازدهمین روز تجاوز رژیم صهیونیستی به کشورمان، مقارن با اعلان آتش‌بس موقت گشت. همچون هجوم یک‌باره و بی‌مقدمه اسرائیل به میهنمان؛ دعوت دو طرف به توقف آتش‌پرانی نیز در اوج غافلگیری صورت پذیرفت.

خاموشی تبادل آتشی که از ساعت هفت و نیم بامداد روز سه‌شنبه ۳ تیر آغاز و بر هیچ‌کس مبرهن نیست تا چه زمان پایدار و پابرجاست؟!

رفتارشناسی صهیونیست‌ها نشان می‌دهد به این توقف موقت درگیری، چندان نمی‌توان و نباید خوش‌بین بود. اسراییل بارها نشان داده كه از آتش‌بس به بدیلی تاكتیكی برای بازسازی و ارزیابی مجدد تهاجم، همواره توسل جسته است.

آتش‌بس را اگر پیش‌درآمدی بر ترک مخاصمه یا آن‌گونه که در فقه اسلامی «مهادنه» گفته می‌شود در نظر آوریم، باید لاجرم به ایستگاه متارکه جنگ و در نهایت تا سرمنزل «صلح» امتداد یابد. چنین چشم‌اندازی به هیچ روی در رابطه متقابل جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی از نظر ماهوی قابل تصویر نیست! چه آنکه این آتش‌بس ناغافل، بخشی از یک تفهیم غیررسمی چند طرفه است تا آنکه قراردادی رسمی به شمار آید. ماهیت مشکوک و نیت پنهان چنین تقاضایی البته به گذشت اندکی زمان نیاز دارد. پس با قاطعیت و اتقان نمی‌توان بدون برخورداری از سازوکار رسمی، درباره وضعیت ناپایدار پس از ۱۲ روز جنگ، نظر یا تحلیلی دقیق و مستند به واقعیت ارائه داد.

مادامی که یک سوی نزاع، بی‌هیچ پایبندی به اصول انسانی-اخلاقی و قوانین بین‌الملل همچنان بر جدانژادی -آپارتاید- و نسل‌کشی اصرار می‌ورزد، چشم‌اندازی برای بروز «صلح پایدار» جلوه‌گر نخواهد بود. بنابراین هرگونه تلاش در «صلح‌سازی» (Peacemaking) به نمایش و بلوف شبیه می‌ماند. چرا که گذار از فضای منازعه به مصالحه، نیازمند وجود اراده و تصمیم‌های اخلاق‌محور در همه‌ی طرف‌های درگیر است.

اسرائیل به‌طور مشخص از کنش‌های خشونت‌آمیز، ترور، جاسوسی و جنگ‌افروزی؛ سود می‌برد و چگونه می‌توان او را متقاعد به محروم ماندن از بهره‌هایش کرد؟! اسرائیل دوست هیچ‌کس و اتفاقاً دشمن همه است؛ اگر بتواند حتی مایل است خودش را هم ترور کند.

اینک اما ترامپ در محدوده خیال و با نمایش‌های این‌چنین می‌کوشد؛ افکار جهانی از او چهره‌ای نظریه‌پرداز و استراتژیست صلح تجسم کنند. درحالی‌که خود بارها با تکیه‌بر زور، خشونت، عقل‌گریزی، دروغ و عبور از دایره منطق؛ جهان را به سخره و بازی گرفته است. وانگهی اندیشه‌های آزاد و مستقل بشری، سخت بتوانند او را به‌عنوان حامی راستین صلح جهانی پذیرا باشند. اگرچه محتمل جایزه‌ای به نام او ضرب کنند که اعتبار ماهوی‌اش را از دست داده است.

درباره توقف یک‌باره جنگ در روزهای آینده، نکته‌ها و تحلیل‌های بسیاری از هر سوی میدان رسانه و سیاست منتشر خواهد شد. بازگویی دو گزاره اما برای نگارنده دارای اعتبار بیشتری هستند.

نخست؛ مسئولان، نخبگان و حتی مردم باید بدانند که آتش‌بس را لزوماً به معنای صلح یا عادی شدن شرایط امنیتی کشور نباید تلقی کرد! این جنگ ۱۲ روزه را رژیمی بر ما تحمیل کرد که در فرهنگ‌نامه‌ی سیاسی‌اش، معنایی برای انگاره صلح؛ تفسیر و تعریف نشده است! تجربه تاریخی نشان داده، اسرائیل حتی از امکان صلح یا عادی‌سازی رابطه هم به‌عنوان ابزار جنگی بهره می‌گیرد.

تنها نگرانی اما مرتبط با امکان بازیابی توان نظامی اسرائیل است که محتمل با سرعتی چشمگیر توسط حامیان او آغاز می‌گردد. اگر این روند با شتاب همراه باشد؛ خبر از خالی شدن انبار تسلیحاتی رژیم می‌دهد و باید بر پیش کشیدن موضع «آتش‌بس» آن هم به شیوه آمریکایی‌اش تشکیک کرد. پس بازیابی متقابل، بازسازی آسیب‌ها و افزایش توان نظامی برای آمادگی کامل را توصیه‌ای بخردانه و دلسوزانه فهم کنیم.

همچنین؛ این جنگ کوتاه، آیینه‌ای شد که خود را بهتر از قبل ببینیم. ضعف‌ها و قوت‌هایمان را دقیق‌تر بازشناسی کنیم و اگر بازتاب نورهای مزاحم اجازه داد؛ بر اصلاح همه گزاره‌های معیوب یا ناقص همت گماریم. در این روزهای بحرانی، ما مردمی بودیم که در برابر فناوری خوفناک نظامی اسرائیل و آمریکا و جنگ ترکیبی ابرقدرت‌ها، نترسیدیم و یکپارچه پای ایران جانمان ایستادیم. و در کمال شگفتی این روحیه را در همه‌ی ارکان کشور تکثیر و تشدید کردیم. پس این ایران و ایرانی خودباور؛ شایسته سطح تازه‌ای از احترام نزد جهانیان است.

خوش نداشتم پایان یادداشت به این لحن تحریر شود. هم از نظر حقوقی قابلیت استناد ندارد و هم ممکن است کلیتی را شامل شود که «مطلق» نیست؛ با این همه استدلالی قابل طرح است. نشانه‌ها دال بر نفوذ و تخریب برخی افراد ظاهرالصلاح دارند که دشمن توانسته در سایه انواع تفرقه‌افکنی، نفرت‌پراکنی و هزینه‌تراشی غیرضرور ایشان؛ بهره‌های اطلاعاتی و عملیاتی بسیار حاصل کند.

نهادهای امنیتی، سیاسی و حکمرانی ما، به‌سادگی می‌توانند با تغییر رنگ و بافتار محیط سیاسی و مدیریتی درون کشور؛ امکان استتار همرنگی- و پنهان شدن نفوذی‌ها را برای آتیه کاهش دهند. در واقع جماعتی خودی و حتی بیگانه با همگون‌سازی و بدل‌سازی گفتار و رفتار؛ سال‌ها خود را از رصد نهادهای چندلایه اطلاعاتی مخفی نمودند. شعارگرایی، عوام‌فریبی، اصرار بر مناسک ظاهری انقلابی‌گری و نظایر این رفتارها، بارزترین شیوه‌های مورد استفاده فرصت‌طلبان در رسوخ به درون پیکره تصمیم‌گیری و مسئولیت از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون بوده است.

امید که این روزنه‌ها هر چه زودتر و بیشتر مسدود گشته و آسیب‌پذیری داخلی‌مان کاهش یابد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار