شوشان ـ منصور فاضلی :
این دل ، اگرچه دردمند است، ولی شکسته نیست
اگر چه در تلاطم است اما هنوز میتپد
ما از دل آتش و خاکسترها برخاستهایم
نه یکبار ، که هزاران بار،
و هر بار ، بلندتر ، استوارتر، شکستناپذیرتر
ما را به آتش میکشید؟
ما خود ، زاده آتش هستیم
ما فرزندان انقلاب و جنگیم
با توپ و تانک و موشک روزگار گذراندیم
ما فرزندان کوهیم ؛ بند بر ما نمینشیند
وطنم!
ایران!
دشمنان زبون تو را زخمی کرده ، اما زانو نزدهای
تو تنها، اما هنوز آوازت در دل تاریخ میپیچد.
نام تو، در هر کوچه، در هر خانه، در هر تپش دل ما جاریست.
اگر باید جان داد،
پس چه بهتر که برای تو باشد
برای آزادیات، برای غرورت، برای فردای روشنت
قسم به خون سرداران و مردمانی که بی گناه ریخته شد
قسم به قلبهایی که تپید، ایستاد، فریاد شد
ما نمیافتیم.
ما از تبار نوریم.
و اگر شب بر ما هجوم آوردند
سپیدهدم را با مشتهای گرهکردهمان از دل تاریکی بیرون خواهیم کشید و صهیونیزم را تا نابودی کامل بدرقه خواهیم نمود