شوشان ـ مهری کیانوش راد :
تا به حال به مساحت اقلیم وجودی خودتان فکر کرده و به نتیجه ای رسیده اید؟
شاید بسیاری از ما این تجربه را ، تجربه کرده و فراموش کرده باشیم.
زمانی متوجه ناآگاهی خود به اقلیم وجودی خود می شویم ، که تصویر تازه ای را در واکنش های رفتاری خود کشف کنیم .
ناشناس بودن خود برای خود از چه فرضیه ای تبعیت می کند ؟
آن چه به ظاهر و با تفکر در خود به نظر می رسد ، ساختار ذهن و گنجینه ی آموخته های هر لحظه ای انسان است،که به دلیل تراکم، گاه دیده نمی شوند. دیده نشدن دلیل هیچ حذفی نمی شود. در زمانی پیش بینی نشده ، با انتخابی ناگهانی ، بسیاری از فراموش شده های ذهن انسان آشکار می شود.تضاد بین غرایزی که از تولد تا مرگ با انسان است ، با رشد تعالی فکری و روحی ، که برای هر انسانی با طیفی متفاوت با دیگری چهره نشان می دهد ، عجز انسان در رهایی از امیالی که گاه با وجود فرار از آنها ناگزیر به تسلیم می شود ، تنگناهای ناشناخته و بغرنجی را ایجاد می کند، تنگناهایی که برای دیگران قابل درک و هضم نیستند.
عدم درک این تنگناها باعث واکنش رفتاری می شود ، که از بیچارگی و ضعف انسان در برابر نابایسته هایی حکایت می کند ، که انسانیت انسان را به چالش می کشاند.
انتخابگری انسان در لحظات دشوار و برتری گزینه ای بر گزینه ی دیگر، نشانگر باورهای عمقی انسان است . انسان در آینه ی انتخاب های خود می تواند ، اعماق پنهان وجودش را بشناسد.
گزینش های انسان هنگامی که متفاوت با ساختار روحی و فرهنگی و باورهای اعتقادی او باشند ، حکایتی از دردناک ترین رنج های انسانی دارد، حکایتی که گاه انسان مفلوک را تا روان پریشی و جنون می کشاند.باورهای انسانی هرچه از قدمت و قدرت بیشتری برخوردار باشند ، رهایی از آن ها دشوار تر می شود ، چون لبه ی تیزِ تیغی می شوند ، که مجروح می کنند ، اما جز تحمل راهی نیست ، مانند بیرون آوردن ریشه های گیاهی که در تار و پود روح و روان انسان تنیده باشند.
انسان در گزینش انتخابی بر انتخاب دیگر از چه قانونی تبعیت می کند ؟
در انتخاب انسان ، هزار عامل پنهان و آشکار نقش دارند . گذشته از ژن، محیط تربیتی از قوی ترین ابزار است ، که گاه ناخواسته ، انسان را محق در رفتارهای خود می کند .
رفتارانسان ها در بروز انتخاب های لحظه ای ، که گاه از کنترل انسان خارج است و عدم کنترل بر این فرآیند، موانعی در زندگی مسالمت آمیز جمعی ایجاد و آرامش جمعی را مختل می کند.
بشر به تدریج آموخت ، برای حفظ آرامش جمعی که از مهم ترین نیازهای روحی انسان است ، باید نهادی فرا فردی بر رفتار جمعی سیطره داشته باشد . عقلای هر قومی قوانینی بازدارنده و مشوق ، تدوین کردند و جامعه با تصمیم اکثریتی ، خود را ملزم به رعایت آن دانست.
قوی ترین عامل بازدارنده از رفتارهای ناهنجار جامعه و سوق دهنده به سوی ارزش ها ، قوانین دینی یا قوانین مدون هر جامعه ای به وسیله ی عقلای آن جمع است .آیا این قوانین می توانند، به نوعی از خطا ، یا گسترش اقلیم وجودی رفتار انسان جلوگیری کنند؟ تابو شکنی در هر زمان و هر جامعه ای وجود داشته و خواهد داشت.خارج شدن از مرز قوانین ، وضع قوانین جدید و تسلیم جمعی در برابر نوآوری ها ، بیانگر این مهم است ، که اقلیم وجودی انسان بی مرز است ، مرز های ارزشی آن مرتب گسترش پیدا می کنند، قلمروی را فتح و قلمروی را رها می کند.
تنها گزینه مورد قبول انسان ، تسلیم شدن در برابر قوانینی است که برای آسایش و آرامش خود می پذیرد . آسایش و آرامش انسان در گرو شرایط و شرایط در حال تغییر و تبدل هستند، به همین دلیل گاهی با تغییر وضعیت انسانی ، طبیعی ، اقتصادی و دیگر عوامل شناخته و ناشناخته ، کسانی که تا دیروز از قانونی حمایت می کردند ، بر علیه آن قیام می کنند.
تحول معرفتی و تکامل جامعه را، این تغییرات به ظاهر کوچک در طول زمان، ممکن و محقق ساخته است.عنصر ثابت این تغییرات، شاید تعهد نسبت به قوانینی باشد که در همه ی جوامع بشری مشترک و متناسب با ساختار روحی و فرهنگی هر جامعه ای است .عدم توجه به نیاز های اساسی ،در طول تاریخ منشا نزاع و انقلاب در ملل مختلف، با فرهنگ و اعتقادات متفاوتی بوده و خواهد بود.پشتیبانی قانون از برآورده شدن نیازهای اساسی مردم ، می تواند دورنمایی از جامعه ی مطلوب باشد. پشتیبانی قانون از جانب مردمی که آگاهانه آن را پذیرفته و متعهد به رعایت اصول آن می شوند ، آرامشی نسبی برای جامعه ایجاد می کند. بازخوانی تاریخ یادآور این مهم است، که چشمه جوشان اراده انسان ، همیشه تازه است و انسان در اولین فرصت اجتماعی ، زمانی که احساس کند ، قانونی متناسب با خواسته های او نیست ، از آن گذر و قانونی دیگر را جایگزین خواهد کرد.
این نوشته انسان را به فکر در مورد وجود خویش وا میدارد.
چندین بار آن را خواندم تا مطلب را بهتر و بهتر درک کنم.
سلام و عرض ارادت خدمت استاد گرامی ، یادداشتی بس عمیق ، متفکرانه ، قابل تامل و البته جالب و خوش قلم .
تشبیه وجود انسان به اقلیمی بی حد و مرز و تفسیر این مطلب و پرداختن به ابعاد مختلف آن ،
و جهانی گسترده و پر از انسانهایی با اقلیمهای وجودی بی مرز که طبیعتا هم از درون و هم از بیرون پیامدهایی مخفی و یا قابل مشاهده خواهد داشت .
قوانینی که توسط ادیان و یا عقلای جوامع مختلف در زمانهای مختلف وضع می شود تا بتواند زندگی را برای انسانها با آرامشی نسبی همراه کند ، اما باز هم می بینیم بسیار پیش می آید که آرامش از انسان سلب می شود چرا که به قول نگارنده ی محترم " اقلیم انسان بی مرز است ".
و چه اشاره ی ظریفی که: "انسان در آینه ی انتخاب های خود می تواند اعماق پنهان وجودش را بشناسد '
وجودتان سلامت و قلمتان استوار باد .