امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
حدود 39 ساعت پس از تهاجم آمریکا به خاک کشورمان؛ مقر سرفرماندهی نیروی هوایی آن کشور در غرب آسیا، آماج موشکهای بالستیک ایرانی قرار گرفت.
نیروهای مسلح ایران در پاسخ تجاوزگری آمریکا به سهگانه هستهای فردو، نطنز و اصفهان، بعد از ظهر دوشنبه –دوم تیرماه- حمله به پایگاه نظامی «العُدید» در خاک قطر را برگزیدند. ورای نتیجه نظامی؛ حمله به قلب تپنده ارتش آمریکا در خلیج فارس، از زوایای متعدد قابلیت تحلیل دارد. واکنشی که در مولفههای سرعت اجرا و برگزیدن هدف نهایی، دستاوردی عملیاتی برای ایرانیان محسوب میشود.
العُدید، مقر سرفرماندهی نیروی هوایی ارتش آمریکا در منطقه غرب آسیا (CAOC) است. پایگاهی راهبردی و بزرگترین دارایی «سنتکام» که جنگها و عملیات نظامی ایالات متحده در منطقه را فرماندهی میکند. در واقع نقش سنتکام در فرماندهی میدانی در این نقطه از جهان بسیار بیش از واشنگتن، پنتاگون و حتی کاخ سفید تلقی میشود.
حمله ما به مقر نیروهای آمریکایی در قطر نه از سر نفرت و پیشینهی این پایگاه؛ که رخنمایی توانمان در ضربه متقابل و بیدرنگ به آمریکا تفسیر میشود. در وصف اهمیت و جایگاه العدید، رسانهها و تحلیلگران عبارتهای گوناگونی به کار بستهاند. «قلب تپنده نظامی آمریکا در خاورمیانه»، «مغز فرماندهی آمریکا در منطقه»، «چشم نیروی هوایی آمریکا در غرب آسیا»، «مهمترین پایگاه نظامی آمریکا در بیرون از خاک این کشور» و «غیرقابل جایگزینترین پایگاه نظامی آمریکا» که برای ایرانیها صرفاً یک گزینه روی میز معمولی به شمار میرود.
بخش پنهان هماوردیهای نظامی، مرتبط با انتقال پیامهای غیرقابل دریافت در متن رویدادهاست. همچون کدهایی که تنها دو سوی فرستنده و گیرنده امکان رمزگشایی آنها را دارند. انتخاب پایگاه اصلی آمریکا، نامیدن عملیات به «بشارت فتح»، تعداد موشکهای شلیک شده، دقت و سرعت در اجرای واکنش و حتی آگاه کردن دولت قطر پیش از آغاز عملیات در شمار همان رمزگان مورد اشاره هستند.
حمله ایران را میتوان صرفاً یک هشدار اولیه و پیام فرامتنی به سران کاخ سفید تلقی کرد. بیتردید نیروهای مسلح ما، همواره توانایی و اراده حمله به شمار بیشتری از پایگاههای میزبان ارتش ایالات متحده در منطقه را داشتهاند. وانگهی به دلیل پرهیز از گسترش درگیری و با مسئولیتپذیری تمام؛ تا این لحظه به پاسخی هوشمندانه بسنده کردند. از این نظر، درایت رهبری و رویکرد بخردانه شورای عالی امنیت ملی در خور تقدیر و توجه است.
جنگ مادر بحرانهاست و میتواند بحران را به همه سطوح تحمیل کند. گسترش دامنه جنگ؛ پیامدهای مستقیمی بر سپهر سیاست، اقتصاد، سرمایهگذاری، گردشگری و صنعت هوایی کشورهای درگیر در غرب آسیا دارد. از این نظر، ما و همسایگان تا جای ممکن از ورود به هیچ بحران بر هم زننده امنیت، استقبال نخواهیم کرد.
ایران پیشتر درباره ورود هر طرف سومی به این جنگ در حمایت از رژیم صهیونیستی هشدار داده بود. اینک و بنا به الزام عملیسازی این وعده بازدارنده؛ ایران در موقعیت اعمال «اراده معطوف به قدرت» و متافیزیک مختص این مرحله قرار گرفت. چه آنکه کنش خصمانه ایالات متحده؛ ما را به چنین واکنشی واداشت وگرنه هیچگاه متمایل به جنگافروزی و گسترش تنش نبودهایم.
پایگاه هوایی العدید در محدوده شهر کمجمعیت «النخله» در استان الریان و با فاصلهای اندک از شهرهای دوحه (پایتخت)، الریان، الوکره، امصلال، لوسیل و... قرار دارد. در واقع این پایگاه از ابتدا درون محدودههای شهری کشور قطر بهگونهای جانمایی گشته که از آنها بهعنوان سپر بازدارنده در برابر حملات بهره گیرد.
نزدیکی این مقر نظامی به محیطهای شهری بهویژه فاصله ۲۵ کیلومتری تا مرکز شهر دوحه، ریسکپذیری هرگونه حمله موشکی را بسیار بالا میبرد. بنابراین انتخاب چنین هدفی؛ افزون بر اهمیت ذکر شده، نشان از آمادگی و اعتماد به نفس بالای نیروهای عمل کننده ما دارد. موشکهای ایرانی؛ پایگاههای آمریکا را بهطور دقیق هدف قرار داده و تاکنون هیچ آسیبی به دیگر محدودهها گزارش نشده است.
این اقدام، علیرغم دفاع مشروع در واکنش به تجاوز نظامی آمریکا؛ به دلخوری سران کشور دوست و همسایه انجامید. در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس؛ قطر در شمار کشورهایی است که همواره کوشیده روابط پایداری و بی تنشی با ایران داشته باشد. وانگهی انتخاب العدید به هشداری جدی میماند که در موضع دفاع و پاسخ، جمهوری اسلامی دیگر خویشتندار نخواهد بود؛ حتی در قبال همسایهای نزدیک چون قطر!
اصول حاکم بر حسن همجواری و منافع متقابل ایجاب میکند کشورها بر مسئولیت همسایگی خود پایبند باشند؛ چرا که هر تجاوز به خاک ایران با واکنش بیدرنگ عملیاتی مواجه میشود. نوعی بازدارندگی و تفهیم مسئولیت برای کشورهای منطقه خواهد بود و نباید آن را اقدامی علیه تمامیت ارضی و امنیت خود بدانند.
درک ناگزیری ایران؛ به فهم حکومت قطر و دیگر همسایگان از شرایط حاد امنیتی و جنگی این روزها وابسته است. همین حداقل را بدانند که ایران به همسایه خود درازدستی نکرده و تنها بهمثابه حقی مشروع، پایگاه مورد استفاده دشمن را هدف رفته است.
مالکیت و نظام حقوقی ناظر بر پایگاههای مورد استفاده ارتش آمریکا در منطقه بهگونهای است که آنان را از پاسخگویی و تعقیب قضایی مصون میدارد. در واقع این پایگاهها در مالکیت کشورهای میزبان قرار داشته و حتی بخشی از نیروهای نظامی میزبان نیز در آن حضور دارند.
نیروهای سنتکام البته با آسودگی امکان اجرای عملیات از هرکدام این پایگاهها را خواهند داشت؛ بیآنکه اقدامی از خاک ایالات متحده محسوب شود! روشن است هر واکنش و پاسخی به این پایگاهها؛ از سوی کشورهای میزبان و دولتهای همسو، مصداق «تجاوز به تمامیت ارضی» قلمداد و محکوم شود. اصل حقوقی و دیپلماتیک ناظر بر این الزام، دستکم در منطقه ما موقعیتی بسیار غریب و غیرمنطقی دارد. آمریکا از خاک کشور ثالث حمله میکند و آنکه مورد تهاجم واقع شده، از دفاع مشروع منع میشود تا حقوق همجواری را رعایت کرده باشد!
آمریکاییها در سایه حضور نظامی و با توجیه انعطاف در تحرک زمینی، دریایی و هوایی؛ تسهیلات گستردهای از میزبان دریافت میکنند. دریافت هزینههای آموزش و رزمایش نظامی مشترک؛ حق استفاده از حریم هوایی، زمینی و دریایی؛ بهرهگیری از بنادر، فرودگاهها و اردوگاهها بنا به ضرورت؛ بهرهمندی از سوخت، آب، برق، گاز و سایر نیازهای مصرفی و رفاهی؛ حق مصونیت قضایی و حتی دریافت خدمات اطلاعاتی از جمله امتیازهای یک طرفه برای نیروهای سنتکام به شمار میروند.
اغلب پایگاههای نظامی آمریکا بهطور غیررسمی، شبیه منطقهای استعماری در بیرون از خاک این کشور عمل میکنند؛ بیآنکه مسئولیت و حتی هزینهی چندانی را متوجه ارتش بهرهبردار کنند!
جمهوری اسلامی ایران بارها به کشورهای همسایه به دلیل استفاده نیروهای دشمن و عناصر تروریستی از خاک آنها علیه منافع و مواضع خود هشدار داده است. دست کم درباره عراق و اقلیم کردستان، سوریه، پاکستان و حتی اسرائیل؛ هشدارها بهصورت واکنشهای موشکی-پهپادی تاکنون به مرحله اجرا در آمدهاند. اینک قطر را میتوان بدین فهرست افزود و بدان معناست که ایرانیها دیگر میل به بردباری راهبردی ندارند. پاسخ را با سرعت و به صلاحدید خود به مرحله اجرا میرسانند.
به نظر میرسد در آیندهای نزدیک، این پایگاهها به مهمترین چالش ژئوپلیتیک در غرب آسیا تبدیل شوند. برای کشورهای میزبان ۱۹ پایگاه دائم و موقت آمریکا در منطقه، این موقعیتی حساس به شمار میرود. مقرهایی که در بُرد موشکی و پهپادی ایران قرار دارند و از این نظر بهغایت آسیبپذیر هستند. همسایگان ما باید بدانند امنیت هرکدام از کشورهای منطقه به معنای امنیت دیگری باید پاس داشته شود.
طی ۶۷ سال حضور نظامی ایالات متحده در خاورمیانه، نیروهای مسلح ایران تاکنون طی دو مرحله به پایگاههای نظامی آمریکا حمله کردهاند. پایگاههایی که کلید سیاست خارجی و استراتژی امنیتی ایالات متحده در دهههای اخیر بوده و جز ایران، توسط هیچ کشوری به مخاطره نیفتادند.
ایران با حمله موشکی ۱۸ دی ۱۳۹۸ به «عین الاسد» در عراق و اینک با هدف قرار دادن «العدید»، نقش مقرهای نظامی آمریکا در توازن قوا و تأثیرگذاری سیاسی را با تهدید موجودیت مواجه کرده است. حمله اول ایران به پایگاه آمریکا در انتقام ترور سپهبد «قاسم سلیمانی» و دومی در تلافی هجوم غیرمسئولانه به تاسیسات اتمی کشورمان صورت پذیرفت.
در مقام جمعبندی پایانی، طرح پرسشی اساسی ضرورت دارد: «آیا سران کاخ سفید با تکرار این قبیل رفتارهای غیرمسئولانه؛ امنیت و اعتبار پایگاههای نظامی خود را بار دیگر به مخاطره خواهند انداخت؟ یا در پی دو واکنش نظامی ایران از پیامد چنین رویکردهای خصمانهای عبرت گرفتهاند؟!»