شوشان - محمدرضا چمن نژادیان :
مرزهای امنیتی و حیاط خلوتهای قدرتها که در مرزها و همسایگی با رقیبان یا مناطق برخوردار از منابع استراتژیک قرار دارند. همواره یک راهبرد کنترلی و مدیریتی محسوب می شدند. که معمولاً در مناطقی از دنیا و کشورها با کمترین هزینه و فاصله برای اقدام جهت کسب و دفاع از منافع و امنیت ملی قرار دارند. در دکترین راهبردی و بینالمللی سیاست خارجی قدرتها تعریف شده قرار داشته و دارند. در عین حال از موضوعات بلامنازع سیاسیت جمکرانی درونی و ثابت شده با تجارب تاریخی و حکمرانی استعماری می باشند. لیکن هم مورد اجماع با توافق اکثریت بوده ،و هم کارت بازی سیاست درونی علیه رقیبان داخلی و سیاستهای خارجی آنان برای کسب قدرت قرار مورد استفاده قرار می گیرند. در طول تاریخ و در دکترین قدرتهای استعمارگر انگلیسی صفت شرفی و غربی که درس آموز مکتب سیاستهای استعمار پیر بوده و هستند. این نگاه استیلا طلبی و برتری جویی ژئوپلتیکی یک امر مرسوم و یک پایه ی ثابت پایداری سیاست خارجی قدرتها بوده است. تابر اساس" سیاست تفرقه بینداز و حکومت بکن انگلستانی"چنین مناطق و مناقشات لاینحل و استخوان لای زخمی به وجود آیند، و همیشه در دل مناطق برخوردار از منابع حیاتی و مرزهای مورد مناقشه با حاشیه های امنیتی وجود داشته و باقی بماند. این مناقشات کشدار مریز که بنا بر درجه ی اهمیت در سراسر عالم از قبل مشخص شده و شناسایی شده هستند. و مورد مطالعات عمیق میدانی و تجربی به لحاظ مردم شناسی فرهنگی، روانشناختی اجتماعی، جامعه شناختی رفتاری و سطوح اقتصادی قرار گرفته اند، و بر مشی مسبوق به سابقه ی استعماری سیاست گزاری شده اند.
گر چه برخی از آن مناقشات دیرین و تاریخی علی الظاهر در نزد افکار عمومی داخلی، خارجی و نسلهای بی مطالعه در اثر اختلافات مرزی و عقیدتی تبلیغ می گردند، که در دوران استعمار کهن تعریف تحمیلی شده اند. و یا بخاطر گرایش به بلوک بندهای ایدئولوژیکی شرفی،غربی و گروه بندی های اقتصادی قلمداد می گردند. ولی عمیق ترین شکافهای القایی در دکترین استعمار نو اختلافات ایدئولوژیکی و اعتقادات مذهبی حاکم بر امور زمینی ملتها می باشد.که لاینحل بودن آنان را امری ماورائی معرفی و استخوان لای زخم اعتقادی باقی مانده ی از دروان اساطیری تلقی می گردند. که نمونه ها درتاریخ ملل و معاصر فراوان بوده و هستند. بارزترین این مناقشات که می توان به لحاظ تاریخی به آنان استناد واشاره کرد عبارتند: جنگهای صلیبی، مناقشه ی صد ساله ی اخیر سرزمینی با گرایشات ایدئولوژیک ستیزانه ی اسلامی و یهودی در سرزمین فلسطین، حفظ رنگ و لعاب بلوک بندی ایدئولوژیکی کمونیستی و کاپیتالیستی شرقی و غربی برجامانده از دوران جنگ سرد...می باشند.
در عین حال از منفورترین و خشونت بارترین دستاوردهای سیاست مزورانه و کهنه کارانه ی تفرقه بینداز و حکومت بکن انگلیسی صفتانه می توان به ایجاد و القاءوجود اختلافات مرزی،آبی و عقیدتی در کانونهای بحرانی خیز اما غنی از منابع اقتصادی و راهبردی امنیتی مانند،ایران، افغانستان، عراق، چین تایپه،اوکراین، مکزیک، ونزوئلا،کوبا،مصر، لیبی و... اشاره کرد.
تا هر چند گاهی قدرتها به عنوان عامل ثبات و بی ثباتی جهانی و منطقه ای از آنان بهره ها گیرند. و با بحران سازی مقابله ای شرقی و غربی برای کسب منافع و تامین امنیت ملی در صدد اقدامات تلافی جویانه برآیند. در پس القائات افکار پسندانه ی ظاهری و گرایش نسلهای بی مطالعه و اطلاع است. که قدرتهای شرقی و غربی به مقابله، معامله و تسویه حساب با رقیبان دیرین اقتصادی وسیاسی خود می پردازند.
و برخلاف منافع ملتها و ملل در سراسر عالم و مناطق بدون توجه به رعایت حداقلهای حقوق بشری عمل و بحران سازی می نمایند. حتی جنگ و کودتاهای خشن با اختلافات قومی و عقیدتی راه اندازی می کنند. با تمسک به مناقشات خود ساخته و ظاهراً مرزی و عقیدتی لاینحل است، که قدرتها بر مشی استعمار نو ابزار سازی نموده و هم اکنون راهبرد سازی با بلوک بندی جدید تعریف می نموده اند. و بی ثباتی بین المللی، درونی مناطق و کشورها را رقم می زنند. تا عامل باز دارندگی مدعیان و رقیبان در دست درازی به سایر قلمروهای منفعتی و امنیتی تعریف شده شوند.
چنین دکترین راهبردی نزد قدرتها غیر قابل مناقشه ی داخلی، مذاکره و مصالحه ی بین المللی می باشد. نمونه های عینی و میدانی بحران سازی مقابله ای قدرتهای شرقی و غربی با یارگیری تصنعی را در حال حاضر می توان بشرح ذیل تحلیل کرد. از یک طرف هجوم بدون مقدمه و توجه به معاهدات بین المللی روسیه و پوتین به کشوری به ظاهر مستقل به نام اوکراین است. و از طرفی دیگر در یک گرو کشی آشکار سفر بدون اذن و اجازه ی جنجال برانگیز نانسی پلوسی رئیس پارلمانی آمریکا به چین تایپه می باشد. که با مانور قدرت و اسکورت همه جانبه ی نظامی همراه بود. و ظاهراً برای حمایت از خواست ملت و استقلال طلبی تایوان از سر زمین مادری یعنی کشور چین صورت گرفته است.
در چنین شرایطی که جمهوری اسلامی مذاکرات هسته ای و رفع تحریمها را با جامعه ی جهانی آغاز کرده است. و مناقشات منطقه ای و مشکلات اقتصادی حاد شده ی درونی دارد. و تامین منافع و امنیت ملی ما در گرو تعاملات بین المللی ، وفاق ملی و رعایت موارد حقوق بشری مورد اجماع جهانی است.
حمایت بی محابا و بدون محاسبه ی منافع و امنیت ملی نباید در دستور کار سیاست خارجی باشد. زیرا توجه به شرق مهاجم به یک کشور بظاهر مستقل بنام اوکراین و چین با نگاه استعماری به استقلال طلبی ملت تایوان می تواند تامل برانگیز و ضد منافع و امنیت ملی با خطر آفرین باشد.