شوشان ـ منوچهر برون :
دستفروشی، در نگاه نخست، ممکن است نشانهای از فقر یا اقتصاد غیررسمی بهنظر برسد، اما در بطن خود پدیدهای اجتماعی-اقتصادی است که میتواند در صورت مدیریت صحیح، به فرصتی برای حمایت از تولید داخلی، ایجاد اشتغال پایدار، و کاهش آسیبهای اجتماعی تبدیل شود.
امروزه بسیاری از شهرهای بزرگ ایران شاهد حضور گستردهی دستفروشان در معابر، پیادهروها، بازارچهها و اطراف ایستگاههای پرتردد هستند. این افراد با سرمایهای اندک اما تلاش بسیار، در صدد تأمین معیشت خود و خانوادههایشان هستند. آنها گاه تولیدکنندهاند، گاه توزیعکنندهی محصولات داخلی و گاه واسطههایی فعال میان تولیدکنندگان کوچک و مصرفکنندگان نهایی. در بسیاری از موارد، کالاهای ارائهشده توسط دستفروشان، تولید داخل بوده و نبود واسطههای پرهزینه موجب میشود قیمتها برای مصرفکننده نیز مناسبتر باشد.
از دیگر سو، پدیدهی دستفروشی میتواند نقش مهمی در جلوگیری از آسیبهای اجتماعی ایفا کند. بیکاری، فقر، مهاجرت و سرخوردگی، در صورت نبود شغل، میتوانند بستری برای انواع آسیبها باشند. اما با فراهم شدن امکان کسب روزی حلال—even در شکل سادهای چون دستفروشی—افراد احساس کرامت، مفید بودن و تعلق اجتماعی پیدا میکنند. بسیاری از دستفروشان از اقشار شریف، پرتلاش و حتی تحصیلکرده جامعه هستند که در نبود فرصتهای شغلی دولتی یا رسمی، به این کار روی آوردهاند.
با این حال، باید پذیرفت که دستفروشی نیازمند ساماندهی است. بینظمی، سد معبر، تنش با اصناف رسمی و چالشهای شهری، همگی از پیامدهای نبود سیاستهای درست در این حوزه هستند. در بسیاری از کشورها، تجربههای موفقی از ایجاد بازارچههای دستفروشی در مناطق خاص، ساعتهای مشخص، و با نظارت بهداشتی و امنیتی اجرا شده است. در ایران نیز اگر شهرداریها، نهادهای حمایتی، و وزارت کار همکاری کنند، میتوان فضاهایی رسمی و تعریفشده برای فعالیت دستفروشان ایجاد کرد؛ بازارهایی که با حداقل امکانات، بیشترین بهرهوری اجتماعی و اقتصادی را داشته باشند.
نکتهی مهم دیگر، آموزش و توانمندسازی این قشر است. بسیاری از دستفروشان قابلیتهایی فراتر از فروش روزانه دارند. اگر دورههای آموزشی در زمینه بازاریابی، مدیریت مالی، شناخت بازار و تولید خانگی برای آنان برگزار شود، بهتدریج بخشی از آنان میتوانند به تولیدکنندگان کوچک، کارآفرینان خانگی یا فروشندگان حرفهای بدل شوند.
در نهایت، دستفروشی را نباید تنها به عنوان یک «مسأله شهری» دید، بلکه باید آن را همچون یک «ظرفیت اجتماعی-اقتصادی» در نظر گرفت؛ ظرفیتی که با مدیریت صحیح، تبدیل به پلی خواهد شد میان تولید داخلی و مصرف مردمی، و مسیری برای ارتقای عزتمندانهی معیشت اقشار کمدرآمد و غیررسمی جامعه.