سید رسول موسوی
این روزها که احتمال داده می شود توافق ایران و 1+5 در ارتباط با انرژی هسته ای در اثر مقاومت دلیرانه مردم مسلمان ایران ورهبری مقام معظم رهبری عزیز به توافق نهایی و کامل منتهی میگردد و به حول و قوه الهی سازندگی فکری و فرهنگی آغاز میشود ، ضروری به نظر میرسد نظر اولیای امور کشور و نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی و مسئولان قوه مجریه و برنامه ریزان و بالاخره همه کسانی را که عزت و شرف این کشور اسلامی را طالبند به اهمیت و اولویت آموزش و پرورش جلب کنیم .
سخن را با دو فقره از بیانات و عبارات امام خمینی که به فاصله بیست و چهار سال از یکدیگر ابراز شده آغاز می کنیم و این دو فقره کوتاه را جان کلام و روح پیام خویش می دانم و معتقدم که «در خانه اگر کس است یک حرف بس است » امام راه اصلاح کشور را اینگونه بیان می کند : « راه اصلاح یک مملکت فرهنگ آن مملکت است دستهای استعمار نمی گذارد جوانهای ما مستقل بار بیایند و در جای دیگری نیز می فرماید اگر فرهنگ درست بشود یک مملکت اصلاح می شود .
باید تغییر بنیادی در برنامه ها ،روش ها و کتابهای درسی ایجاد بشود . در جای دیگری نیز امام در ارتباط با رسیدگی به جوانان می فرماید من به همه مسئولین ودست اندرکاران سفارش می کنم که به هر شکل ممکن وسائل ارتقاء اخلاقی و اعتقادی و علمی و هنری جوانان را فراهم سازید و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزش ها و نوآوری ها همراهی کنید .»
هشت سال از عمر کمتر از سی و سه سال انقلاب ما به دفع تجاوز دشمن در جنگ تحمیلی گذشت . اگر قبول کنیم که در یک سال و هفت ماهی که از بیست و دو بهمن پنجاه و هفت تا شهریور پنجاه و نه فاصله بود ما به علل گوناگون فرصتی برای برنامه ریزی پس از جنگ در واقع آغاز برنامه ریزی پس از پیروزی انقلاب است با این تفاوت که در سی و سه سال گذشته به رغم صدمات و ضایعات بسیاری که داشته ایم موفق به تربیت مدیرانی شده ایم که در دامان انقلاب و در جریان حوادث سخت آن ،رشد کرده اند و کار آزموده شده اند و این نیروی انسانی مومن به انقلاب اسلامی بزرگترین سرمایه مابرای قدم نهادن در راه دشوار و ناهمواری است که زین پس ،پیش رو داریم .
در این مرحله حساس که به اعتبار اخذ تصمیم و برنامه ریزی ،به منزله لیله القدری برای آینده انقلاب محسوب میشود باید بدانیم که جایگاه درمان واقعی همه دردهای فکری و فرهنگی جامعه ،آموزش و پرورش است و درمانگاه اصلی دردهای اخلاقی و تربیتی که موجب بی تقوائی و کج رفتاریهای فردی و مشکلات اجتماعی مدارس است. آموزش و پرورش کلید گشودن قلبها و مغزهای ملت ماست .
با جهت گیری درست در آموزش و پرورش است که ما میتوانیم زمینه را برای تربیت متفکران و عالمان و متخصصان و کارشناسان و مهندسان و کاردانان و کارگران ماهر در همه رشته ها فراهم سازیم . اگر از اصلاح آموزش و پرورش غفلت کنیم به فرض آنکه همه امکانات عالم را در اختیار داشته باشیم در نیل به اهداف انقلاب اسلامی موفق نخواهیم شد زیرا توفیق ما در هر امری منوط به تربیت انسان است و انسان را در هر کشوری بروفق مرام و به تناسب نیازهای آن کشور ،در آموزش و پرورش تربیت می کنند.
آموزش و پرورش امروزه میدان اصلی مسابقه ملتها و دولتها برای پیروزی در آینده است .ملت پیروز و موفق و مستقل فردا ملتی است که امروز توانسته باشد آموزش و پرورش خود را سامان بخشد واصلاح کند آنان که آینده نگر و جامعه شناسند با مشاهده وضع فعلی آموزش و پرورش کشورها به درستی می توانند وضع آینده آنها را پیش بینی کنند ما نیز در کشور خود اگر می خواهیم بدانیم حال فردای انقلاب چگونه خواهد بود می توانیم نبض امروز آموزش و پرورش را در دست بگیریم و بسنجیم.
از ژاپنی ها نقل می کنند که در پاسخ به این سوال که پس از جنگ جهانی دوم چه کردید که چنین پیشرفتی حاصل شد گفته اند ما نخست همه هم و غم و توش و توان خود را صرف آموزش و پرورش خود نمودیم و درسایر امور به حداقل لازم اکتفا کردیم وقتی آموزش و پرورش درست شد مشکلات ما در سایر امور نیز به طور طبیعی بر طرف شد به عنوان شاهد مثال دیگری عباراتی را از کتاب «آموزش و پرورش در جمهوری دموکراتیک خلق کره » ترجمه می کنیم تا معلوم شود کشورهایی که کمابیش شبیه ما تجربه انقلاب و جنگ داشته اند بازسازی را از کجا آغاز کرده اند :
« وقتی کار ایجاد یک دولت جدید آغاز شد کشور در وضعیت بسیار سختی قرار داشت و اقتصاد ما جداً صدمه دیده بود و زندگی مردم در اثر نیم قرن حکومت فاسد ژاپنیهای استعمارگر (1945-1910) به پایین ترین سطح تنزل یافته بود ... کارخانه های درهم شکسته محتاج بازسازی بود ،امور راه آهن مختل شده بود و می بایست به حالت عادی برمی گشت و مردم در زندگی به ثبات احتیاج داشتند .
اما خزانه تهی بود و امکانات اقتصادی برای رفع مشکلات وجود نداشت در چنین اوضاع و احوالی ،اولویت دادن به آموزش و پرورش برای فردای کشور ،کار آسانی نبود . بودند کسانی که اصرار داشتند نخست باید به وضع اقتصادی سرو سامانی داد و رفاه مردم را تامین کرد و سپس به توسعه آموزش و پرورش پرداخت . اما حزب کارگران کره و حکومت کشور مساله را به گونه دیگری می دید.
سعادت کشور و شان انقلاب مستقیما در گرو آموزش و پرورش و نسل جوان کشور بود و اگر یک روز از آموزش و پرورش غفلت می شد جبران آن در آینده حتی در ده سال و بیست سال هم ممکن نمی شد . بنابراین علی رغم مشکلات ،تصمیم گرفته شد که اولویت به آموزش و پرورش داده شود و در این امر تاخیری رخ ندهد ...،
هرچه برای کشور ارزشمند بود فدا شد تا آموزش ابتدائی اجباری به صورت همگانی تحقق یابد و در این راه ازهیچ چیز مضایقه نشد سیاست اولویت بخشیدن به آموزش و پرورش به صورت کامل اجرا شد و مقدمات لازم برای آموزش و پرورش اجباری فراهم گردید و نتیجه آن شد که در پائیز 1948 حدود 94 درصد اطفال واجب التعلیم و در سال بعد تقریبا صد در صد آنان به مدرسه راه یافتند »