شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۳۱۲
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۳

خوزستان با توجه به داشتن رودها و بيشه زارهاي فراوان در اطراف اين رودها محل مناسبي براي تجمع پرندگان مختلف ايجاد کرده است. بيشه زارهاي بزرگ اطراف کرخه نمونه بارز اين مکان ها هستند.

پرنده هاي افسانه اي و اساطيري در بسياري از فرهنگ ها يافت مي شود، سخن از فرهنگ عامه و باورهاي مردم همواره مورد پسند بسياري از فرهنگ ها است. پرنده ها از ديرباز در فرهنگ مردم جهان مورد توجه قرار داشتند، سيمرغ در عهد ساساني و فرهنگ عرفاني (مولوي، عطار و..)، عنقا در فرهنگ عرب، ققنوس در فرهنگ يوناني و مصري نمونه هاي اين پرندگان اساطيري هتند. توجه به پرنده در فرهنگ ايراني، تاريخي ديرينه دارد حتي در دهه هاي اخير کبوتر و نگه دارندگان کبوتر را بسيار در کوچه و برزن هاي شهرهايمان ديديم و در ادبيات و داستان ها خوانديم.

بجز تعداد انگشت شمار از این اساطير که آن هم در كتب تاريخي و عرفان آمده است ديگر اساطير عامه مردم به طور مکتوب ثبت نشده است. بسياري از آنها سينه به سينه در گذر عمر نسل ها، زمزمه شده، جريان يافته و شرايط گوناگوني را در زمان هاي مختلف تجربه كرده و دگرگوني هايي در آنها ايجاد شده است كه گاه بسياري از آنها موضوعيت خود را از دست داده و انبوه قابل توجه از آنان با گذر زمان فراموش شده باشند.

ترنم بهاري

خوزستان با توجه به داشتن رودها و بيشه زارهاي فراوان در اطراف اين رودها محل مناسبي براي تجمع پرندگان مختلف ايجاد کرده است. بيشه زارهاي بزرگ اطراف کرخه نمونه بارز اين مکان ها هستند.

وقتي زمستان به خواب مي رود و بهار بيدار مي شود، در روزهاي ابتدايي بيداري بهار در خوزستان پرندگان بسياري يافت مي شود که براي مردم اين سرزمين نام آشنا هستند. ازجمله آنها پرنده خاکستري رنگ کوچکي است با نام فاخته که بسياري او را پرنده کوکو مي خوانند.

اين پرنده در نيمه دوم اسفندماه و در ابتدای بهار به برخي نواحی خوزستان مي آيد. مردم شهرهاي اهواز، شادگان، آبادان، خرمشهر، رامشير و... داستاني را درباره اين پرنده نقل مي كنند گويي اين پرنده جزئي از خانواده آنها شده و صدايش براي اهالي هر خانه آشنا و دلنشين است. فاخته از جمله پرندگان محبوب مردم خوزستان است. بسياري با شنيدن صداي آواز و ناله هاي کوکو خاطره هاي دوران کودکيشان تداعي خاطر مي شود.

براي آشنايي بيشتر با اين داستان كه در باور مردم سينه به سينه نقل شده بايد پاي حرف افراد سالخورده نشست. «ام جمال» يكي از پيرزن هاي منطقه صرخه است. در مجموعه روستاهاي صرخه که در نزديکي رود کرخه هستند بيشه زارهاي فراوان و زيبايي وجود دارد. از «ام جمال» در مورد فاخته و باورهاي مردم درباره آن مي پرسيم. او مي گويد: پرنده فاخته در فصل بهار به اين ديار مي آيد و مدتي مهمان ما است. البته اين مهمان همچون صاحب خانه است چون صدايش در هر خانه اي شنيده مي شود.

ُکنار درختي است که ايام بهار در خوزستان ميوه مي دهد. هنگام رسيدن ميوه درخت ُكنار، مي خواهد در دهان جوجه اش میوه كنار بگذارد. فاخته‌ی كوچك به دليل وجود يك دانه درشت در گلويش نمي تواند كنار را ببلعد. مادر اين پرنده هر چه سعي مي کند به جوجه اش غذا بدهد به نتيجه نمي رسد، به همين دليل در رثاي جوجه اش شروع به نالیدن می کند كه اين ناله در بين مردم به صورت شعري كوتاه حفظ شده است.

بچه هاي روستا و شهرهاي نزديک بيشه زار صداي خواندن و ناله هاي فاخته را فراموش نمي کنند و وقتي پا به سن مي گذارند و تشکيل خانواده مي دهند هنگام بازي دادن و خواباندن بچه‌هايشان این قطعه شعر را برای آنان می خوانند.

«ام جمال» در ادامه گفت: پرنده‌ي مادر شعري را به صورت آواز براي فاخته كوچكش مي خواند. پرنده مادر اين شعر را به عربي اين گونه تكرار مي كند ( يا فاختي، يا بنتي، طاح النبگ ما ذگتي) به معناي اي فاخته، اي دخترم، ميوه كنار رسيد و تو آن را نچشيدي.

اين است كه همه ساله اين پرنده در فصل بهار براي جوجه اش مي خواند كه نشان از توجه مردم آن زمان به طبيعت را دارد. اما اين شعر در بخش هاي ديگر عرب نشين استان به شكلي ديگر خوانده مي شود و در آن بخش ها به جاي اينكه فاخته مادر به ميوه كنار اشاره بكند، به درخت نخل و میوه رطب اشاره دارد و مي گويد: « يا فاختي، يا بنتي، طاح الرطب ما ذگتي» يعني فاخته، دخترم، رطب رسيد و تو آن را نچشيدي.

تفاوت میان هر فرهنگ

برخي معتقدند محيط مي تواند بر زندگي جمعي انسان ها تاثير بگذارد، همان گونه كه داستان فاخته در بهار بر مردم تاثير گذاشته و گاه اين تاثير متقابل نيز بوده است. اينجاست كه سخن مارك اوژه در كتاب انسان شناسي مصداق پيدا مي كند كه مي گويد: در ميان فرهنگ هاي مختلف شباهت هاي مشتركي وجود دارد و هم درون هر فرهنگ تفاوت هايي. همچنين از دلايل تفاوت فرهنگي، تفاوت ميان جايگاه هاي اجتماعي، موقعيت جغرافيايي و... است. اين تفاوت در شعر فاخته نيز در بخش‌هايي از خوزستان كه درخت كنار به وفور كاشته مي شود، مردم از نام ُكنار در شعر استفاده مي كنند، اما در بخش هايي كه كاشت نخل بيشتر است در شعر با نام ُرطب مواجه می شویم که در بالا نیز آورده شد.

فولكلور را هنر شفاهي نيز مي گويند چرا كه عناصر فلكلور، عناصري زبانگرد و شفاهي هستند كه از شخص يا گروهي به شخص يا گروهي ديگر، نسل اندرنسل، بي واسطه هرگونه متن نوشته اي، به طور شفاهي تقليد و منتقل مي شوند. فلکلورهای مشابه نیز جذابیت خودشان را دارند.

خواهری به نام کفو

جاي تامل دارد كه گاه جوامعي كه در محيط هاي يكسان زندگي مي كردند، شباهت هاي عجيبي با هم داشتند و برعكس، گاه جوامعي با محيط هاي متفاوت شباهت هاي عجيب با يكديگر از خود نشان مي دهند. در اين بين، داستاني شبيه به داستان پرنده «فاخته» در بخش غرب و شمال غرب كشورمان نيز شنيده مي شود. داستان پرنده «كفو» در منطقه كردستان و سنندج که در باور عامه مردم کرد تکرار و سينه به سينه نقل شده است.

مردم كرد، معتقدند در گذشته مادرشوهري بود كه دائم از عروسش براي تكان دادن مشك شير ايراد مي گرفت و به عروس خود مي گفت: چرا خوب مشك را تكان نمي دهي و شير كف كرده است. در نهايت عروس به خاطر ظلم هايي كه در حقش مي شد تبديل به پرنده مي شود و همه ساله در نيمه دوم اسفند و اوایل بهار به اين ديار مي رود و بر روي هر درختي كه مي نشيند آوازخوان «كفو كفو» مي خواند.

مباحث فولكلور ريشه در زندگي و حيات جامعه در طول قرن ها با همه زير و بالاهاي پنهان و آشكار داشته و دارد. به گفته آني ماري شميل ساختار سرود و شعر روح آن ملت و تنها وسيله موفق براي ايجاد دوستي و تفاهم ميان ملت ها و اقوام است. همين ها هستند كه مي توانند سرچشمه پيوستگي ها و وحدت و دوستي همه ملل باشند و با شباهت هاي گاه حيرت انگيزشان آنها را از درون و عمق به يكديگر بپيوندند و صلاي همدلي و صميميتي نهفته و غيرقابل انكار سر دهند.

عنقای گردن دراز

فولكلور خصلتي پويا دارد، مثلايك شعر يا ترانه مردمي، يا يك شوخي يا يك طنز و لطيفه سياسي و اجتماعي كه در يك جامعه و در زمان مناسب با وضع و موقعيت خاص آن زمان و جامعه ساخته و به كار برده شده است. در فرهنگ عامه مردم ايران پرندگان زيادي به صورت افسانه معرفي شده اند. «مرغ توفان» كه پرنده يي اسطوره يي است و در فرهنگ هاي قديمي به آن اشاره شده است. بنا بر فرهنگ عامه، مرغ توفان پرنده بسيار بزرگي است كه به خاطر جثه سترگش در حالت عادي قادر به پرواز نيست «عنقا» نيز يكي ديگر از پرندگان است كه از ريشه «عنق» و به معناي «دارنده گردن دراز» است. وجه مشترك سيمرغ و عنقا «مرغ بودن» و «افسانه يي بودن» است. در واقع عنقا يك اسطوره عربي است و سيمرغ يك اسطوره ايراني. شباهت هاي گفته شده باعث شده كه در ذهن شاعران و نويسندگان اين دو مرغ اسطوره يي گاهي به هم مشتبه شوند، حال آنكه در حقيقت دو خاستگاه متفاوت دارند. اما تنها فاخته است كه در فصل بهار به مناطق مختلف خوزستان مي آيد و مردم عرب اين استان اين پرنده را نشانه زيبايي و حاصلخيزي و همچنين به عنوان هويت و نشانه فرهنگ خودشان مي دانند.

فصل بهار فصل جفتگيري فاخته هاست. پرنده نر با سردادن آواز خود پيام هايي براي جلب توجه پرنده ماده مي فرستد. به محض پايان گرفتن فصل جفتگيري، پرنده نر ديگر آواز نمي خواند. به همين دليل است كه فقط در فصل بهار آواز فاخته شنيده مي شود. فاخته ها را هنگام تخمگذاري در بیشه‌زارها نزديك شهرها و روستاها مي توان ديد. پس از اينكه فصل جفتگيري و تخمگذاري تمام شد، فاخته به سوي جنگل هاي انبوه پرواز مي كند. او ترجيح مي دهد روي درخت هاي بلند پوشيده از برگ هاي انبوه زندگي كند، چون آنجا به راحتي مي تواند خود را پنهان كند. فاخته پرنده اي است خاكي رنگ و بسيار زيبا شبيه كبوتر، اين پرنده «كوكو» هم ناميده مي شود. نام كوكو از صدايش گرفته شده است. و چه زیبا یک هایکوی ژاپنی از چی یو می‌سراید:

کوکو / کوکو سرانجام / سپیده دمید


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار