شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۲۲۴۲
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۱
کالبد شکافی نقش سعودی، آمریکا و ترکیه؛
در نهایت قتل جمال بیش از آنکه برای افکار عمومی دنیا بهت آور باشد که هست و خود منهای خط و ربط دولت های متبوع شان بر کنه سفاکی و نظام واپس گرا و الیگارشیک سعودی ها واقفند اما طبیعی ست که زنگ خطر را برای رقبا و مخالفان و منتقدان داخلی نظام آل سعود به صدا درآورده است.

شوشان - امید حلالی : درباره موضوع مفقود شدن و قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار عربستانی و در فاصله انکار تا اعتراف سعودی ها به قتل وی و پافشاری اردوغان تا اثبات موضوع، چند مورد قابل تامل وجود دارد که بر شمردن آنها نیل به جمع بندی خالی از فایده نیست :

 1) هر طور که مواضع اختلافی جمال خاشقجی با سلسله پادشاهی آل سعود  در راس آنها ولیعهد جوان و ماجراجو را بررسی کرد می اوان دریافت که این اختلافات آن چنان عمیق نبود که تصمیم به قتل وی با اعزام ۱۵ نفر نیروی امنیتی و در کشوری دیگر بگیرند مگر آنکه موضوعی در پس پرده طراحی شده باشد و اصولن نمی توان خاشقجی را شخصیتی مطلع و رادیکال و منتقد در عداد مجتهد افشاگر خاندان سلطنتی برشمرد.

 

۲) افشای صدای ضبط شده از درون سفارت سعودی ها توسط ترکیه نشان می دهد که برخی کشورها تا چه حد به سفارت ها و کنسول گری های دیگر دول در خاک خود دسترسی دارند و تا چه اندازه مصونیت اماکن دیپلماتیک آسیب پذیر و مور کنکاش دولت های میزبان یا دیگر سفارتخانه هاست.

 این صداهای ضبط شده حین بازجویی و قتل جمال، پیش از هر چیز نشانگر شنود سازمان امنیت ترکیه (میت) از کنسول گری سعودی در استانبول است.

 

 ۳) ساختار نظام پادشاهی سعودی که مایلم تا از این نام به جای نام رایج و مصطلح عربستان نام ببرم نظامی ست ائتلافی ست میان قبیله آل سعود و علمای سلفی و وهابی که در این ائتلاف، حکومت سهم آل سعود و قضاوت و مسائل شرعی و دینی و ایدئولوژیک به دست علمای پیرو محمد ابن عبدالوهاب است. این ائتلاف و شراکت اما با "اصلاحات" ایجاد شده توسط ولیعهد جوان محمد ابن سلمان بر علمای وهابی گران آمده و عملن به چالش کشیده شده است و بالاخره روزی را باید انتظار کشید که شرکای قدرت به این نوع اصلاحات خاصه در حوزه زنان و حذف آموزه های سلفی از کتب درسی و ... واکنش جدی نشان دهند.

 

۴) در این میان نقش ترکیه در ماجرای افشای قتل جمال و پافشاری در به نتیجه رساندن روایتی که علیرغم انکار سعودی ها به دست می دادند و سپس پای کار آوردن رسانه ها و اروپا و آمریکا نقشی محوری و قابل تامل است که ممکن است به "زهر چشم گرفتن و رو دست زدن به سعودی ها" در قبال ماجراهای اختلافی آنان با قطر به عنوان متحد ترکیه بازگردد و البته این نکته را هم باید در نظر داشت که ترکیه به رهبری اردوغان خود را وارث بزرگ ترین امپراطوری اسلامی یعنی سلسله عثمانی دانسته که می تواند نقش سر و رهبر را برای کشورهای اسلامی بازی کند به گونه ای که پس از رویداد های "بهار عربی" در کشورهای خاورمیانه تعدادی از آنها مدل حکومتی و اجرای اسلام مد نظر خود را نه اسلام شیعی یا سنی متداول بلکه حکومتی با مدل ترکیه امروزی و اردوغانی عنوان می کردند که پس از مدتی این دولت های نوپای انقلابی اسقاط شدند. به هر حال قدر مسلم ترکیه از بدست گرفتن زمام کشورهای عربی و اسلامی به دست سعودی ها خرسند نیست و این نقش ویژه را حق خود می داند و در ماحرای قتل خاشقجی و با پس زدن پیشنهاد رشوه ۵ میلیارد دلاری فرصتی مغتنم یافت تا سعودی ها که به دنبال ایجاد "ناتوی عربی" با مشارکت کشور اتمی پاکستانند را در عرصه بین الملل و با ایجاد چالش قدری به عقب برانند و با اعتبار آنها بازی کنند.

 

۵) نو عثمانی ها و ترکیه امروزی با سردمداری اردوغان همچون دیگر ملل سرآمد شرق رویای احیای مجد و عظمت پیشینی را در سر دارند (همچون عالیجناب شی جین پینگ رئیس جمهور جمهوری خلق چین که یادآور امپراطوران بزرگ است و پرزیدنت ولادیمیر پوتین جانشین تزارها و احیاگر قدرت اسلاوها و ...) استراتژی تعریف شده برای طرح خود دارند. اردوغان پس از پذیرفته نشدن در جمع کشورهای عضو اتحادیه اروپا مانند فرانسه بعد از جنگ‌دوم جهانی که تابع سیاست های گلیستی (ژنرال دوگل تبیین کننده استقلال فرانسه از دو بلوک مطرح شرق و غرب و از شوروی و ایالات متحده دو ابرقدرت غالب ) داعیه ای برای بازیگری مستقل در عرصه بین الملل و خاصه در منطقه دارد. دولتمردان ترکیه بنا بر ذائقه سرزمینی شان تمایل دارند که نقش های میانه و میانجی را با تاثیر گزاری تام دنبال نمایند.

 ترکیه با زیرکی به دنبال تعریف خود به عنوان جریان سوم و میانه ایران و سعودی در رقابت های جهان اسلام است. توسعه اقتصادی ترکیه نیز کمک کار این موضوع است حال آنکه ایران گرفتار تحریم غرب است و سعودی درگیر جنگ و افراط گرایی و فرصتی بی نظیر برای محوریت یافتن بیش از پیش ترکیه را فراهم می آورد که خود را "جمع توسعه و اقتصاد و بازار و تجارت و دیپلماسی با دین و ارزش های اخلاقی و آموزه های مورد تاکید جهان غرب یعنی حقوق بشر و دفاع از آزادی بیان" نشان می دهد.

ماجرای جمال و حواشی ان و نقش ترکیه ثابت کرد که وارثان عثمانی از استیلای بی چون و چرای سعودی ها بر منطقه و کشورهای عربی وحشت دارند و تمایل دارند تا مدل حکومتی خود را به‌عنوان بدیلی برای کشورهای مسلمان منطقه مطرح کنند.

 

 ۶) آمریکایی ها در پرداختن به مسائل و معادلات کشورهای اسلامی تمایل دارند که با حفظ نفوذ خود بتوانند نوعی موازنه و دو قطبی تضاد آمیز و استهلاکی را مابین دو قطب سعودی و ایران (اهل سنت و شیعه) ایجاد کرده و دامن بزنند و مراقبت نمایند تا جبهه ای بر جبهه دیگر تفوق تام نیابد مانند همان مدل آزموده ای که ۸ سال در جنگ عراق و ایران در ارتباط با طرفین دنبال می کردند. همچنین آنها می دانند که چنانچه با صرف هزینه زیاد احیانا موفق به از میدان به در کردن ایران و سعودی شوند این ترکیه است که میراث خوار و مدعی اصلی جهان اسلام خواهد بود که این مدل نیز برای آنان پذیرفتنی نیست بنابراین استراتژی تضعیف همزمان و یکسان ایران و سعودی مد نظر آنان است تا هر دو بلوک در هراس از دیگری و تقابل با هم مستهلک شوند و مراقبت می نمایند تا یکی دیگری را با قوه قهریه یا تبلیغات و دیپلماسی و ... بطور کامل و تامه مغلوب و منکوب نسازد. لذا با این وصف پس از تضعیف ایران به سراغ سعودی ها خواهند رفت تا آنان را نیز به همان مقدار تضعیف سازند.

 

۷) محمد ابن سلمان که داعیه اصلاحات را در درون ساختار پادشاهی و اقتدار همزمان را در بیرون و در میان کشورهای عربی دارد عملن در حال طی کردن مسیری ست که قبل از او "جمال عبدالناصر" در مصر و "صدام" در عراق در داعیه داری رهبری کشورهای عربی پیمودند و ناکام شدند.

 محمد ابن سلمان جاه طلب است و برای نتیجه گرفتن عجله دارد. او با اتکا به درآمدهای نفتی و دادن رشوه و اهرم پول و دادن خرج به متحدان برای ایجاد جبهه علیه این و آن کشور فکر می کند که در حال تحقق بخشیدن به رویای خود است‌ در حالی که وی در درون ساختار پادشاهی سعودی و سرزمین حجاز و کشورهای منطقه دارای مشکلات جدی ست: یمنی های مصمم و راسخ، شیعیان مناطق شرقی حجاز، پول سرشار قطری ها که به هر طریق دنبال برداشتن حلقه فشرده دستان سعودی از حلقوم خود هستند، شکست در جنگ های نیابتی از رقیبی توانمندتر یعنی ایران در سوریه و رقابت های درون خاندان آل سعود و نارضایتی مفتیان وهابی و نابرابری و تبعیض طبقاتی و ... همگی چالش های فرا راه وی هستند که در به زیر کشیدن ستاره اقبال چند روزه وی همگی فعالند.

 

۸) در یکی از کتاب های منتشر شده درباره رقابت سازمان های اطلاعاتی شرق و غرب می خواندم که در یک عملیات برای یکی از مقامات سعودی "دامی جنسی" تدارک دیده می شود. سوژه پس از ورود به اتاق خواب به ناگهان با ورود ماموران سرویس امنیتی متخاصم مواجه شده که انبوهی فیلم و عکس از وی دارند و از او خواستار همکاری می شوند. در همین حال آن مقام سعودی برخلاف سایر سوژه هایی که در چنین شرایطی دچار خودباختگی و غبن می شوند، با خنده و خونسردی می گوید چه عکس های جالبی! باید قول دهید که این عکس ها را به من بدهید تا به دوستانم نشان شان بدهم تا باور کنند با چنین زیبا رویی ارتباط داشته ام !

این روایت در نوع خود جالب است و نشانگر نوعی از جهانبینی سعودی های خر پول به جهان پیرامون است. در شرایط معمول اگر چنین وضعیتی برای یک فرد یا سیاستمدار و تاجر عادی پیش بیاید معلوم است که چگونه خود را می بازد و تن به هر ذلتی می دهد اما نوع واکنش آن فرد سعودی بسیار متفاوت است؛ چرا؟ زیرا آن تقید به حفظ ظاهر را هم که شده ندارد و می تواند این نقیصه را با خرج کردن پول های نفت به سادگی پر کند.

با در نظر گرفتن این مثال می توان دریافت که چنین رسوایی هایی مانند رسوایی های غیر اخلاقی یا قتل جمال خاشقجی یا بمباران بیمارستان ها و بازار ها و کاروان عروسی و مراکز غیر نظامی یمن و کودک کشی و تجهیز علنی فکری و مای و تسلیحاتی و پشتیبانی تروریست ها ... در قاموس سعودی ها چندان دلهره آور نیست و آن چیزی که در نگاه دیگران ضعف محسوب می شوند ممکن است برای آنها نوعی ابراز قوت نیز به حساب بیاید.

اما در نهایت قتل جمال بیش از آنکه برای افکار عمومی دنیا بهت آور باشد که هست و خود منهای خط و ربط دولت های متبوع شان بر کنه سفاکی و نظام واپس گرا و الیگارشیک سعودی ها واقفند اما طبیعی ست که زنگ خطر را برای رقبا و مخالفان و منتقدان داخلی نظام آل سعود به صدا درآورده است. آنان اگر عاقل باشند دیگر نباید زمامداری همچون محمد ابن سلمان را بالای سر خود تحمل کنند چون هر آن ماجرای گردن زدن سفاکانه "شیخ نمر" یا قتل جمال خاشقجی یا مرگ یکی از مجریان قتل در حادثه مشکوک رانندگی یا ... ممکن است برای آنان نیز به وقوع بپیوندد.

سعودی امروز بیش از پیش گرفتار شخصیتی نامتعارف مانند "بن سلمان" است تا در آسیب و تنگنا از طرف رقبای منطقه ای که این نکته مطمئنا مورد توجه عقلای آل سعود و نیروهای آینده نگر آن در طراحی مدل حکمرانی آتی قرار خواهد گرفت.

 

 ۹) ماجرای قتل پر آب و تاب جمال خاشقجی روزنامه نگار همکار با آمریکایی ها از نوع قتل های "تمیز" و فنی سازمان سیا یا حتا موساد نیست. به نظر می رسد سناریویی اشتراکی با حضور بخش هایی از خاندان سلطنتی و شاهزادگان معزول و تحقیر شده قبیله آل سعود به دست ولیعهد جوان و همچنین ترکیه و ... در جریان است و قطعا توافق هایی غایی ورای این سناریو وجود دارد که ممکن است بخشی به قیمت آینده نفت و بخشی به ترسیم ساختار قدرت آتی در نظام پادشاهی سعودی برگردد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار