اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار
آخرین اخبار
اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۲۱۷۹
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۹ - ۱۷:۲۷
شوشان - دکتر غلامرضا جعفری :
کارون روزگاری نشانه برکت و سرشاری بود، می خواندیم که این رود از بزرگترین های کشور و خاورمیانه است، می خواندیم که تاریخ تمدن این نقطه جهان و شاید نخستین تمدن‌های بشری، ارتباطی بنیادین با این رودخانه کهن دارد،و می‌گفتند در کنار برکت و فراوانی، کارون را چهره دیگری بود که در طغیان‌های گاه و بیگاه خود را نشان می داد.

از همه این ((می‌خواندیم)) و ((می‌گفتند)) چندان دیر زمانی نگذشته اما پذیرش این همه شکوه، برای نسل امروز و شاید فردا دشوار باشد؛ زیرا آنچه دیده اند فقط چهره ای رنجور و خاک نشسته است، اینان حتی خاطره‌های پدران‌شان را دور می بینند؛ خاطره هایی که از دشواری آب‌تنی در این رود کهنسال قصه می سازد، قصه‌هایی که خطرات خفته در آب؛از گرداب تا کوسه های بومی کارون را فهرست می‌کند، اما در کارونی که امروزش به اندازه نهر فاضلابی جان دارد و بهترین جاندارانش؛ غورباقه‌های پیری هستند که طاقت کوچ‌شان نیست و پس از تغییر کاربری رود؛ از جریانی تمدن ساز به نشانه ای از سوء‌مدیریت و رفتار ضد توسعه و مردم،حتی همین جانوران کهنه -غورباقه‌ها- در اثر فراموشی  آبهای زلال، خود را با فاضلاب و بوی عفن تطبیق داده اند ؛تا زندگی تعریفی مبتذل از صرف نفس کشیدن و بودن باشد.

کارون اما به میمنت وجود دولت هزاره سوم همزاد و همنامی یافت؛ و اکنون این نام کهن، اشاره به شهرستانی نو! در جنباجنب اهواز دارد، شهرستانی که بودنش معجزه‌ای است از ردیف معجزات دولت مهرورزان؛ دولتی که همه امور را با معجزه حل می کرد و به جای رجوع به دانش و تجربه و ... چنانکه معروف است به اشخاص مجرب در حوزه رمل و اسطرلاب و فال و ... مراجعه می کرد و این چنین شد که در شبی تا صبح یک روز، شهرستانی به نام کارون از زهدان معیوب این دولت به دنیا آمد.

با اینکه چند سال از میلاد این شهرستان میگذرد اما مردم هنوز هم ناامید از اصلاح خطای دولت پیش نیستند و از اتفاق در انتخابات مجلس دهم و این آخرین، عموم نامزدان نمایندگی مجلس با دریافت این خواسته مردمی؛ از جمله شعارهایشان در مطابقت با خواسته مردم، بازگشت کودک_شهر کارون به شهر مادر-اهواز- بود؛ هرچند مثل اغلب وعده های دیگر، از پس روز پیروزی به محاق فراموشی سپرده شد.

دولت تدبیر و امید در تلاشی ویژه اما سعی کرد که کارون را به نقطه عطفی در انتخاب مدیر ارشدش بدل سازد و از آنجا که اراده پیگیری مهمترین خواسته مردم -بازگشت به مادرشهر اهواز- در میان نبود؛ در عوض خواستند که با انتخاب فرمانداری از جنس مردم شهر، اندکی از تلخی تبعیض را کاهش دهند و با یک تیر دو نشان بزنند.
مدیر ارشد شهر قرار بود هم نشانه از سپردن کارها به بانوان باشد و هم نشانه از نگاه عادلانه دولت به قومیتی که حس تبعیض وجود و کیانش را آتش زده ؛ واین دو بخش فراموش شده یعنی زنان و اقوام، قرار بود در چهره این انتصاب بخشی از خواسته های خود را متجلی ببیند اما چنین بار سنگینی  دوشی به همان اندازه سترگ می خواست، چندان که بتواند اندک حس رضایتی را در این دو بخش فراموش شده متبلور سازد؛اما بانویی که قرار بود سرنوشت شهرستان کارون را از سرنوشت تلخ رودخانه کارون متفاوت سازد در مهمترین اتفاق مدیریتی این شهرستان، نشان داد که کارونها هر دو با سرنوشتی شبیه، باید تلخی جانشان را بردبارانه تحمل کنند و در این میان مردم نیزچاره ای به جزدیدن و سوختن ندارند.

مسائل اخیر شهر کوت عبدالله و یا همان شهر مرکزی شهرستان کارون و اتفاقاتی که در پی داستان شوراییان این شهر پیش آمد، نشانه ای است از اینکه کارون هنوز هم تلخ است و تشنه، و سوءمدیریت به قتل جانش نشسته است، و در این میان فرقی میان کارون کهنه و کارون نو نیست، و مردم در برابر هر دو حیرتزده و تلخ، تلخ از اینکه اگرنماینده ها و دولتها وعده های دیروز نزدیکشان را از یاد برده اند حداقل اینکه پرستاری آگاه برای این دو وجود عزیز بگمارند، نه آنگونه که هست.
کارونهای امروز نشانه ای هستند از نخواستن های ممتد، نخواستن هایی که نشان میدهد  کارون-رود چگونه در منجلاب مدیریت غیرخلاقانه جان میدهد در همان روزگاری که همزاد شهری‌اش در اثر نبود مدیریت مجرب و کاردان روزگار خوبی ندارد، تو گویی سرنوشت هر چه کارون است را با بدبیاری نوشته اند.

و حالا ادامه داستان را چگونه خواهند نوشت؟ در غیاب شورایی که قرار بود صدای مردم باشد و نشد؛ در روزگاری که بازار و توان اقتصادی مردم، هر دو آتش گرفته اند، و بر این آتش فروزان بیفزایید مطالبات و حقوق عقب افتاده جمعی کارگر خسته که هم باید کار کنند و برای خانه شان آذوقه ای گران بخرند و هم اینکه حقوقشان که حتی مکفی  نیست پرداخت هم نمی شود! و بیفزایید مدیرانی که از مدیریت تنها نوشتن پاراف را میدانند و بس! با نگاهی که نه استراتژی می‌داند و نه می‌داند چگونه حل مشکل کند! و حالا بر این قصه تلخ بیفرایید: متولیان بالا دستی که برای انتخاب اندک مدیران شهری دردمند و دلسوز که درد مشترکشان با مردم آشکار است؛ هزاری بهانه دارند اما برای انتصاب هر کسی که حتی نام خیابانهای شهر را نمیداند با چهار دست و پایشان آماده اند!

و پرسش هنوز هم جهان تلخی است،چرا که هر سوال نقبی است به حقیقت و حقیقت؛ جان برادر! همیشه تلخ خواهد بود.
نام:
ایمیل:
* نظر:
اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار