شوشان - علی عبدالخانی :
طبق قانون اساسی آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه و در تمام سطوح جزو وظایف دولت است. در کنار این اصل اساسی، آیین نامه وظایف، مسؤولیتها و نحوه همکاری دستگاه های اجرایی در زمینه رشد و شکوفایی ورزش قهرمانی کشور نیز بیانگر وظایف دولت نسبت به ورزش بویژه در مناطق محروم است.
معنا و مفهوم آنچه در قوانین آمده آن است که دولت دست تیمها را تا رسیدن به قهرمانی و پس از آن در حدود متعارف می گیرد و در طول راه از آنها حمایت می کند اما آنچه برای تیمهای مردمی که به شرکتها و موسسات بزرگ دولتی - اقتصادی متصل نیستند و در حال اتفاق است، دقیقا چیزی متضاد با آنچه در قانون آمده است.
تجربه ی شاهین اهواز در سالهای نه چندان دور از جمله تجاربی است که نشان می دهد این قبیل تیمهای خودساخته و مردمی تا چه میزان مورد جفای نگاه بخش عمومی قرار می گیرند و به همین دلیل زمینگیر می شوند.
تیم استقلال ملاثانی از جمله تیمهای مناطق محروم است که بدون حمایت هیچ شرکت یا موسسه اقتصادی - دولتی یا خصوصی راهِ سخت و پر پیچ و خمِ قهرمانی را صرفاً با تکیه بر همت و صلابت بازیکنان و مربیان و منابع و امکانات فردی مسئولان خود طی کرد و به لیگ دسته اول فوتبال کشور راه یافت. این اتفاق در بُعد معنوی بسیار حایز اهمیت است که ظاهراً این بُعدِ ارزشمند از طرف دستگاه متولی ورزش استان دیده نمی شود.
تصور و تصویر بازی یک تیم صدرصد غیروابسته و مردمی با امکانات محدود نسبت به تیمهایی که تا لایه ی سوم در پول و امکانات غلط می خورند، واقعا تصویری روشن و شفاف از یک نامعادله و نازیبایی در فوتبال قهرمانی کشور که در جلوی چشمانمان قرار گرفته است.
در عین حال صلابت و پایمردی مردانی که برای شاد کردن مردم بویژه جوانان منطقه شان از جان مایه گذاشته و می گذارند و نتایج حاصل از این تلاش طاقت فرسا را با گام گذاردن در فوتبال دسته اول کشور دریافت کرده اند، این اتفاق به همان نسبت تصویری امیدوارکننده و زیبا از توانستن را به رسم می کشاند.
اکنون این تیم خودباور و مردمی با همان نامعادله ی قبل از صعود به دسته ی یکم که بر فوتبال حاکم است، روبرو است و تنها تفاوت در مرحله ی جدید تشدید هرچه بیشترِ نیازهای تیم به هزینه های جاری است. تامین منابع مالی و تدارکاتی جهت آماده سازی، تقویت و نگهداری از یک تیم بسیار سنگین و کمرشکن است.
نگارنده ی این یاداشت از پرداختهای فردی مدیریت و مسئولین باشگاه که در غیاب هر گونه حمایت دیگر، اقداماتی ایثارگرایانه و عاشقانه تلقی می شوند اطلاع کافی دارد. اینکه نقشِ و مسئولیت واقعی تربیت بدنی استان نسبت به تیم استقلال ملاثانی دقیقاً چیست و این نقش در کجا و چگونه متبلور شده است؟ سئوالی است که آن دستگاه باید پاسخگوی آن باشد.
دستگاه های اجرایی- اقتصادی - دولتی منسوب به بخش باوی نیز باید پاسخگویی این جفای بزرگ نسبت به تیم مرکز شهرستانشان باشند؟
بی اعتنایی تربیت بدنی استان نسبت به حداقل مسئولیت قانونی خود نسبت به این باشگاه اگر مشمول قاعده تقصیر نباشد، اما به یقین عملی قصوری است و جفایی بسیار بزرگ نسبت به باشگاه به شمار می رود.
دستگاه های اجرایی و شرکت های بزرگ موجود در بخش باوی همچون نیروگاه رامین و... کمترین توجهی به وظایف اجتماعی - اخلاقی خود نسبت به منطقه و تیم آن نداشته و اساساً درک صحیحی از ضرورت نگهداشت تیم در شرایط مطلوب و حمایت حداقلی از آن را ندارند.
بر همین اساس آیا موقع این هشدار فرا نرسیده است که؛ همه ی اشخاص حقیقی و حقوقی که به حکم قانون، عرف و حتی اخلاق باید کمک کنند اما تا کنون سر در لاک خود فرو برده و تیم ارزشمند و افتخارآفرین استقلال ملاثانی را بدون هرگونه حمایت رها ساخته اند، همه ی آنها باید مسئولیت هرگونه تنزّل کیفی در نتایج تیم را بپذیرند و چنانچه الزام به پاسخگویی باشد، باید پاسخ بدهند، هر چند که مجموعه ی مدیریت و مسئولین، بازیکنان و مربیان با همان روحیه ی والای مردمی و تلاش خستگی ناپذیر، همه ی سعی خود را جهت ارتقای کیفی عملکرد تیم بکار گرفته و خواهند گرفت.
نمایندگان مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی یادی از شعارهای خود نسبت به موضوع ورزش بویژه فوتبال بخش باوی بکنند و آنگاه از دستگاههای ذیربط راز این جفای بزرگ به این تیم را جویا بشوند؟
همه می دانند که وجود این تیم و صعود آن تا چه میزان در روحیه ی مردم و جوانان منطقه تعادل ایجاد نمود و اعتماد به نفس را در آنان ترمیم کرد. در همین ارتباط استاندار خوزستان ضمن منعِ هر نوع نگاه دوگانه نسبت به تیمها از سوی دستگاه های دولتی باید از آنها بخواهد که به وظایف خود نسبت به این قبیل تیم های مردمی عمل کنند.
مجددا از هر ۳ نماینده ی اهواز خواسته می شود بیش از این نظاره گر نامعادله ی بسیار نازیبا و فرسایشی موجود نباشند و با قید فوریت به وظایف خود نسبت به منطقه ی باوی و تنها تیم محبوب مردم آن منطقه عمل کنند.