صفهای مردمی که از صبح زود جلوی فروشگاه ها تشکیل میشود تا روغن را به قیمت دولتی بخرند، اما نه روغنی که مورد نیاز است، بلکه روغنی که موجود باشد؛ به همین دلیل برخی از کمبود روغن جامد گلایه میکنند و برخی از نبود روغن مایع.
صفهای مردمی که از صبح زود جلوی فروشگاه ها تشکیل میشود تا روغن را به قیمت دولتی بخرند، اما نه روغنی که مورد نیاز است، بلکه روغنی که موجود باشد؛ به همین دلیل برخی از کمبود روغن جامد گلایه میکنند و برخی از نبود روغن مایع.
نحوه توزیع هم که خود داستان دیگری است؛ برخی فروشگاهها به ازای هر کد ملی یک روغن میدهند و برخی دیگر روغن را با آبلیمو، تن ماهی یا حتی کنسرو عرضه میکنند. اینها گفتههای مردم از سراسر کشور است.
البته حسن حنان، معاون بازرگانی داخلی شرکت بازرگانی دولتی ایران خبر داده که در ۲ماه آخر سال حدود ۴۰۰ هزار تن روغن وارد کشور میشود و هیچ کمبودی وجود نخواهد داشت.
البته مردم بسیاری از شهرها و روستاهای کشور از کمبودها گلایه دارند و مشخص هم نیست حلقه مفقوده این آشفته بازار عرضه روغن کجاست:محبی، ساکن خمینیشهر اصفهان میگوید: در هیچیک از فروشگاهها اجازه خرید همزمان روغن سرخکردنی و پختوپز را نداریم. فقط یکی از آنها را باید برداریم و کسی هم نیست بگوید این ممنوعیتها از کجا آمده است.
شادیان، ساکن ساری عنوان میکند: هر یکشنبه از یک فروشگاه زنجیرهای تماس میگیرند و اعلام میکنند که رأس ساعت ۱۰صبح روغن توزیع میشود و دیرتر برسید، تمام میشود!
محمد هم از صفهایی گلایه میکند که هر روز مقابل فروشگاههای زنجیرهای خرمآباد تشکیل میشود: فقط خرمآباد نیست، فیلمهایی که هر روز در فضای مجازی پخش میشود را ببینید.
واقعا ناراحتکننده است که یک پیرمرد به زحمت تن خمیدهاش را از میان جمعیت با یک روغن ۵کیلویی بیرون میکشد. چرا نظارتی بر توزیع نمیشود که اصلا روغن بهدست مردم میرسد یا نه؟یک شهروند مشهدی میگوید: مسئولان درست میگویند، روغن هست، اما قیمت آن برای ما گران است و مردم توانایی خرید ندارند، اما همین روغن جعبه جعبه از مرز خارج میشود.یکی از ساکنان طبس می گوید: سایتهای خریدآنلاین هر روز پیامک میدهند که روغن موجود است.
وقتی مراجعه میکنیم، برندهای متفرقه را عرضه میکنند که اصلا به کیفیت آنها اطمینان نداریم.
چند شهروند اردبیلی از مغازهداران انتقاد دارند و معتقدند: مغازهداران هر روغنی که موجود داشته باشند را با کلی منت به مردم میفروشند که اگر امروز نخریم، فردا همین هم گیرمان نمیآید. برخیشان هم میگویند در کنار هر شیشه روغن باید آبلیمو یا تن ماهی هم بخریم. تن ماهی به چه درد من میخورد؟
یک مغازه دار البته به گلایه درباره فروش روغن همراه دیگر کالاها پاسخ می دهد: این تقصیر ما نیست. شرکتهای توزیع کننده به شرطی روغن خوراکی به ما میدهند که برخی از اجناس موردنظر آنها را نیز خریداری کنیم.
هیچ اجباری به مشتری نیست اما ما این شرط را قبول میکنیم و تنها ضررش برای ما میماند.یکی از ساکنان سنندج میگوید: هر روز باید از این فروشگاه به آن فروشگاه آواره شویم و اگر روغن باشد، تنها با کارت ملی میدهند.
درباره روغن جامد هم که اصلا حرفش را نزنید، شانس بیاوریم داخل فروشگاه روغن ۶۲هزار تومانی پیدا شود وگرنه باید با دوبرابر قیمت آن را از مغازههای بیرون بخریم.
در بهبهان هم شرایط همین است و یکی از شهروندان توضیح می دهد: کم مانده توزیع روغن هم قرعه کشی شود. مسئولان فقط میگویند روغن توزیع شده، اما هر جا که میرویم، فقط یک جواب می شنویم؛ تمام شد!ارومیه ایها هم این روزها از شنیدن یک جمله کلافه شدهاند.
مرتضی احمدی ساکن این شهر میگوید: چند روز یکبار باید فروشگاهها را بگردم و هر جا که مراجعه میکنم همه یکچیز را تکرار میکنند: «روغن تمام شده، فردا بیا.
اما مشکل کمبود روغن در روستاها شکل دیگری دارد و تا رسیدن روغن از مرکز قیمتها چند برابر میشود. امینی ساکن یکی از روستاهای درگز خراسان رضوی ماجرا را این گونه توضیخ می دهد: توزیع روغن به آن شکلی که در شهرهاست، در روستاها وجود ندارد.
توزیع بسیار محدود و قیمت آن برای ما گران است و با توجه به مشکلات اقتصادی بسیاری از خانوادهها از خرید آن عاجز میشوند.
منبع: روزنامه همشهری