فروشگاهی عجیب با کالاهایی عجیب تر مشغول سرویس دهی به مشتریان خاص خود است ، در ویترین مغازه از خارهای جوجه تیغی تا مهره ی مار تا صدف تا دندان گرگ و اندام خصوصی کفتار ماده و حتی اسکلت پرنده ای کوچک که صاحب محل میگفت استخوان ِ هُدهُد است خود نمایی می کردند ،
شوشان - دکتر فاضل خمیسی :وقتی گفت اینچنین جایی وجود دارد ، باور نکردم ، برای سرگرمی و فاصله گرفتن از شرایط روز مره قرار گذاشتیم باتفاق برویم...
پاساژی زیر زمینی، کوچک و نمور در فرعی یکی از خیابانهای بازار مرکزی اهواز
فروشگاهی عجیب با کالاهایی عجیب تر مشغول سرویس دهی به مشتریان خاص خود است ، در ویترین مغازه از خارهای جوجه تیغی تا مهره ی مار تا صدف تا دندان گرگ و اندام خصوصی کفتار ماده و حتی اسکلت پرنده ای کوچک که صاحب محل میگفت استخوان ِ هُدهُد است خود نمایی می کردند ، چهره و نوع حرف زدن فروشنده مثل کالاهایش خاص بود ، انگشترهای بزرگ به دست ، ریشی حنا زده و چشمانی سرمه کشیده و لحن و گفتاری که اعتماد را به خریدار القاء میکرد . باصداقت گفتم که برای آشنایی با این فعالیت مزاحم وقتش شده و قصد خریدی نداریم! و قول دادیم که مشکلی برای ایشان ایجاد نکرده و صرفاً برای افزایش آگاهیمان از این نوع شغل آنجا هستیم .
فروشنده بدون هیچ واهمه ای بیان داشت که شغلش قانونی و خلاف نیست و تاکنون هم بجز شهرداری و آنهم بخاطر پرداخت عوارض با مشکلی مواجه نشده است . کمی که صمیمی تر شدیم از مشتریانش گفت ، که آنها دعا نویس و ساحرانی هستند که کالایش را ارزان میخرند و به قیمت میلیونی به «خلق الله» می اندازند ! وی با اشاره به پوستی خشک که معلوم نبود از کجا و چه قسمتی از حیوان است گفت مثلاً « این اندام خصوصی» کفتار ماده است که ما ۱۰۰ هزار تومان میفروشیم اما دعا نویس آن را ۲ تا ۳ میلیون به مشتریش میاندازد ، وقتی گفتم به چه درد میخوره ؟ پاسخش از سوالم بیخودتر بود :
« برای ایجاد خوشبختی و ایجاد محبت زناشویی» ...
از استخوانِ هُدهُد بیچاره پرسیدم که گفت آنرا ۱۵۰ هزار تومان میفروشیم و هر کس آنرا در خانه نگه دارد همیشه خبرهای خوب
می شنود !
تازه از گوشت خرس هم میگفت که بیماری را دور و سلامت و شجاعت برای بیمار به ارمغان میآورد ...
توضیحات دیگرش تکمله ی فاجعه ای بود که در اطرافمان میگذرد .
شاید کشتار کفتار و بچه خرسها و مار و
هُدهُد ها و گرگها و سایر حیواناتی که بقایشان از خیلی از انسانها برای طبیعت مفیدتر باشد برای سود آوری و
سوء استفاده از جهل بشر اکنون بعنوان یک صنعت درآمده است !
هر چند که ویژگی خرافه پرستی با خلقت انسان همراه بوده اند ، اما در
هزاره ی سوم و در عصر تسخیر مریخ و در دوره ی اصالت عقل و هوش ، جستجوی خوشبختی از طریق مهره ی مار و تیغ جوجه تیغی نشان از بدبختی بزرگتری بنام نادانی است ، وقتی که درآمد یک دعا نویس از یک کارشناس برنامه نویسی کامپیوتر یا یک معلم مدرسه بیشتر است و زمانی که حیوانات زبان بسته و
غالباً کاریزما قربانی اشاعه و فروش جهالت میشوند و خرابی تا آنجا پیش میرود که ساحران و دعانویسان فریبکار برای خود از طریق فضای مجازی تبلیغ کرده و مشتری جذب میکنند زنگ خطر اشاعه ی خرافات و حتی قتل عام حیواناتی که در این فریبکاری قربانی میشوند بیشتر بصدا درمیآید ، آسیب شناسی اینکه چرا مردم به سمت جادو می روند؟ راه تقابل و حل آن چیست؟ دلیل اشاعه ی آن در گروههای مختلف انسانی و ... چه میتواند باشد مجالی گسترده لازم دارد که متخصصان روانشناختی و جامعه شناسان باید به آن پاسخگو باشند ...