شوشان - محمد شریفی :
کمتر از یک ماه است که "این " رفت و " آن" آمد، به قول میرزا علی اصغر خان اتابک: "دریا فرو رفت و گوهر برآمد"، دکتر غلامرضا شریعتی سکان استانداری را تحویل مهندس سلیمانی داد و در سازمان استاندارد و تحقیقات مستقر شد،ماجرا اگر که پایان یافت اما ماجرا و ماجراهای دیگری آغاز شد، استاندار جدید در اولین اقدام عذر مشاوران منسوب والی سابق و تعدادی از مدیران حوزه استانداری که خارج از بدنه ی وزارت کشور بودند را خواست، این اقدام استاندار جدید فعل و انفعالات و ائتلاف های سازمان یافته ای از جبهه ی سابق برانگیخت، از جمله: لابیگری در مرکز و برقراری حلقه ی ارتباط با لابی های استان و نوشتن مقالات سرخ و آتشین در فضای رسانه ای، تا با اعمال فشار ابلاغ های لغو شده را برگردانند و تغییرات بعدی را کان لم یکن نمایند و وضع را به حالت سابق برگردانند.
۹ روز به پایان سال باقی نمانده، اعتبارات اگر تعیین تکلیف نشوند در نهایت به خزانه برخواهند گشت، پرداخت حقوق کارکنان و انتخابات پیش رو و خیلی موارد خاص دیگر اقتضاء می کند که وقت مقام عالی دولت بدون فوت وقت به آن امورات معطوف بشود، حیدری و نعمتی کردن اوضاع در این برهه ی خاص به صلاح و صواب و ثواب نیست، دود آن به چشم همه خواهد رفت.برای روشن شدن موضوع اشاره مختصری به مقاله جان.آر. پری خواهم نمود و در پایان به نتیجه گیری از این بحث خواهم پرداخت.
جان .آر. پری و محمدجلال ماخانی در مقاله ای مشترک که در مجله ی شماره ۴ جندی شاپور در زمستان ۱۳۹۴ منتشر شد، موارد مهمی را مطرح می کنند که چکیده آن به شرح زیر است:
"حیدری و نعمتی، یا به عبارت دیگر، امیرحیدری و نعمت اللهیه، به مخاصمات دو طرفهٔ میان بخش های شهری در عصر صفوی و پس از آن در ایران گفته می شود. از اواخر سدهٔ نهم تا دهه های اخیر، شماری از شهرها و قصبات ایران بر اساس تقسیم محله های مجاور به دو گروه لحاظ می شده اند که یکی به عنوان حیدری خانه و دیگری به عنوان نعمتی خانه شناخته می شد. ساکنین هر محله به طرف مقابل تحقیر و اهانت شان را ابراز می داشتند و به طور دوره ای با هم برخورد و جنگ های عمومی داشتند...."
متاسفانه حیدری و نعمتی کردن در سطح رسانه های ارتباط جمعی خصوصا شبکه های اجتماعی در فضای مجازی و همچنین گعده های سیاسی با ادبیاتی بدون نزاکت همراه با تحقیر در حال باب شدن است، اگر برای استان دل می سوزانیم و تعالی خوزستان برایمان مهم است، بجای سهم خواهی و اصرار بر رفتن و ماندن فلان و بهمان در حوزه هایی که تخصص داریم، مشکلات و معضلات استان را فهرست بندی و مطالبه کنیم، نظیر:
۱ - جاده های مواصلاتی شهرهای خوزستان که به جاده های مرگ مشهورند.
۲ - معضلات قطار شهری که نزدیک به ۲۰ سال رها شده و به امان خدا سپرده شد.
۳ - انتقال سرشاخه های کارون و تبعات آن..
۴ - مهاجرت وحشتناک صاحبان سرمایه و نخبگان خوزستانی به سایر استان ها
۵ - نرخ تاسف برانگیز بیکاری ،سقوط شاخص های اقتصادی، افزایش وحشتناک حاشیه نشینی، نیمه تعطیل شدن صنایع، مشکلات آب شرب و چهارصد روستای تشنه، معضلات فاضلاب و دفع آبهای سطحی، تبعات سد نمکی گتوند، سقوط شاخص های آموزشی، نرخ فلاکت ، تورم ، نرخ طلاق، ضریب امنیت ، نرخ خودکشی، فقر و....
۶- چرا بحث سلامت استان و جولان کرونا دغدغه ی ما نیست؟ خوزستان تنها استان کشور است که در وضعیت سیاه و قرمز قرار دارد....
چرا در نشست ها و قلمفرسایی های ادیبانه اولویت اول و آخر ما شده است که فلان کس در قدرت بماند و فلان کس برود، چرا از مردم داد سخن نمی گویید، به عنوان کسی که به تاریخ علاقمند است و با تیزبینی اوضاع و احوال را برای ثبت در تاریخ رصد می کند، هشدار می دهم به دامن مردم برگردید و مشکلات مردم را همراه با راه حل طرح موضوع کنید. برای ماندن و رفتن این و آن و بخاطر دستمالی قیصریه را به آتش نکشانید. عمر این دولت رو به اتمام است ، اما می شود در همین چند ماه آخر نام نیکی از خود باقی گذاشت.
من نه حامی کسی هستم و نه مخالف کسی، من فقط به رسالت قلم ایمان دارم، نان از قلم نمی خورم اما تا دلتان بخواهد تاوان و هزینه پس داده ام....
ادامه دارد