شوشان - غلامرضاجعفری:
سیل و بود و هجوم آبها، آبهایی که بنی بشری نادان سدی به راهشان ساخته و پس از انبار دوچندانش پس سدهای زهوار دررفته، ناگزیر شیر خروجی سد را گشوده و به یکباره زمین و دام و خانه مردم به یغمای سیلی نابخردانه رفت.
مردم نگران بودند، خسته، عاصی، عصیان زده از حجم انبوه بی خردی، از بلاهت جاری و از مدیرانی که میآمدند و عکس میگرفتند و میرفتند، برخیشان حتی حرکات آکروباتیک در برابر دوربین یادشان نمیرفت و مردم، نگاه مردم، حضور مردم برایشان امری عادی و بی اهمیت بود، و ای کاش حداقل در حضور مردم از لاف در غربت و حضور در بازار مسگری سیل دوری میکردند! اما در نگاه مدیرانی زاده و پرورده بحران، مردم و حضورشان و آوارگی و سیل زدگیشان تو گویی پشیزی نمیارزید!
و مردم عاصی در برابر مدیران ایستادند، صدا زدند و دردشان را جیغ کشیدند اما مدیر ارشد و ابربحرانساز استان بیمجامله و بی اندکی حیا به پیرمرد عرب فرمود! برو گمشو ضد انقلاب!
حکایت آن روز مردم سیل زده چنین بود، همین مردمی که امروز فریاد العطش و تشنگیشان! را گویا مدیران بحرانساز هنوز هم نشنیدهاند.
اگر آنروز پیرمرد عرب را با لفظ غیر محترمانه (برو گمشو) بدرقه کردند تا در آوار مشکلات و مصائب خود گم شود، امروز مدیری از همان جنس، کلامی از همان جنس را خطاب به برخی مهمانان خود! عنوان کرد، مهمانانی که از سیر سیل تا خشکی رودها قصه داشتند.
اینکه مهمانی دعوت کنی و حتی به اندازه یک آخ از تشنگی مردم و دام و طبیعت و گیاه تحمل نکنی به قاعده آدمی را دچار بسیاری پرسش میکند؛ که این تحفهها، این آدمهای فلک زده، این محصولات عصر حجر در کدام دکه، در کدام گعده فریب و تباهی تولید شدهاند؟!
با این همه به یاد کلام حکیمانه حضرت سعدی میافتم که فرمود: اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی/برآورند غلامان او درخت از بیخ. اگر آن روز مدیر ارشد استان به جای گفتن برو گمشو؛ دست پیرمرد عرب را میگرفت و ظرفیت انسانی روح خود را برابرش میگشود، اگر آن روز در کنار آن همه مصیبت و رنج، گوشش را در اختیار آن پیرمرد عرب مینهاد و … و اگرهای بسیاری که هر انسانی با دیدن تراکم دردها میتوانست بدیل گفتار زشت کند؛ اگر آن روز آن مدیر رفته چنین میکرد، امروز مدیری در ردهای پایینتر اینگونه حیا وانمینهاد و به صدای رنج مردم حمله نمیکرد.
در نهایت اینکه چرخه انتصاب و ارتقاء در استان به شدت بیمار است، و چرخه ای چنین بیمار به قاعده محصولاتش نیز بیمار و بیادب و بیاثر خواهند بود، همانی که می بینیم.