شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۶۶۷۷
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۲:۴۳
عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز در مطلبی خطاب به سید ابراهیم رئیسی -به مناسبت اولین سفر رییس‌جمهور به استان خوزستان؛ به بیان قابلیت‌ها و فرصت‌های استان خوزستان و ضعف‌ها و تهدیدها پرداخته و همچنین پیشنهاداتی برای رفع عقب‌ماندگی و توسعه استان خوزستان ارائه داده است.

سید مرتضی افقه، عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز در مطلبی خطاب به سید ابراهیم رئیسی -به مناسبت اولین سفر رییس‌جمهور به استان خوزستان؛ به بیان قابلیت‌ها و فرصت‌های استان خوزستان و ضعف‌ها و تهدیدها پرداخته و همچنین پیشنهاداتی برای رفع عقب‌ماندگی و توسعه استان خوزستان ارائه داده است.

مشروح مطلب مرتضی افقه در ذیل آمده است.

جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای رئیسی، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

با اهدا سلام و آرزوی توفیق روزافزون برای حضرتعالی، ضمن خوش‌آمدگویی و تقدیر از حسن انتخاب خوزستان به عنوان اولین مقصد استانی خود، نکاتی پیرامون شرایط اقتصادی اجتماعی خوزستان عرض نموده، چکیده‌ای از "طرحی برای توسعۀ استان خوزستان" که آماده نموده‌ام را به استحضار می‌رسانم. امیدوارم این نوشتار کوتاه بینشی نو از زاویه‌ای دیگر برای برون رفت از مشکلات حاد کشور و استان در اختیار حضرتعالی قرار دهد.

مقدمه: قریب به هشت سال پیش وقتی آقای روحانی رئیس جمهور پیشین، خوزستان را به عنوان اولین سفر استانی خود انتخاب نمود، طی نامه‌ای سرگشاده توصیه‌هایی برای بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استان خوزستان به ایشان ارائه نمودم.

 با این وصف، به دلایلی آن توصیه‌ها مورد اعتنا قرار نگرفت و به رغم تخصیص بودجه‌های نسبتاً مناسب به استان و تلاش‌های مدیران دلسوز، نه تنها بسیاری از مشکلات مزمن استان حل نشده بلکه امروز بسیاری از آنان به صورت بحران نمود یافته است.

 اکنون که جنابعالی نیز خوزستان را به عنوان اولین سفر استانی خود قرار داده اید مایلم پیشنهاداتی برای توسعۀ استان را تکرار کنم شاید اینبار مورد اعتنا یا حداقل نقد قرار گیرد. اما پیش از بیان پیشنهادات، لازم می‌بینم از همان سفر تجربه‌ای عبرت انگیز را بیان کنم:

آقای روحانی در سفر استانی خود به خوزستان در دی ماه ۱۳۹۲ در جمع مردم اهواز حاضر شد و انجام طرح‌های بزرگ اقتصادی در استان را به مردم وعده داد.

 برای من که با ساختارهای اقتصادی کشور و استان آشنایی نسبتاً مناسبی داشتم کاملاً واضح بود که انجام آن وعده‌ها در بازه زمانی ذکر شده نشدنی است. 

وعده رئیس جمهور را عیناً از متن سخنرانی ایشان در اهواز به نقل از رسانه‌ها ارائه می‌کنم: "اولین قدمی که دولت، قبل از این سفر بحث‌هایش را انجام داده است و به حول قوه الهی آن را شروع خواهد کرد و در دولت یازدهم به اذن پروردگار آن را به ثمر خواهد رساند، کشاورزی استان خوزستان است.

 برای آماده کردن و زیر کشت بردن ۵۵۰ هزار هکتار از این استان نیازمند ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان هستیم که برای این رقم، دولت پیش‌بینی‌های لازم را انجام داده است. از طریق صندوق توسعه در طول ۳ سال آینده همه این زمین‌ها را آماده کشت خواهیم کرد و این کار بسیار بزرگی است که باید در این استان انجام شود". در این سخنرانی وعده داده شد که این طرح عظیم طی ۳ سال به انجام می‌رسد.

 اما طبق آخرین گزارش عملکرد، بعد از گذشت حدود هشت سال از اعلام آن وعده، از ۵۵۰ هزار هکتار زمین‌های یاد شده تنها حدود ۳۰۰ هزار هکتار به بهره‌برداری نهایی رسیده و ۲۵۰ هزار هکتار یعنی حدود ۴۵ درصد هنوز در مرحله مطالعاتی قرار دارد.

 در همان سال به یکی از مدیران وزارت کشاورزی اعتراض کردم که چرا بدون آگاهی از موانع پیدا و پنهان پیشرفت و توسعه، این وعدۀ نشدنی را به رئیس جمهور توصیه کرده‌اید؟ وی با اعتماد به نفس کامل پاسخ داد: "ما با تخصیص یک و نیم میلیارد دلار از محل صندوق توسعۀ ملی، این کار را طبق وعده انجام خواهیم داد".

واقعیت آنست که یکی از مشکلات بسیاری از مدیران و حتی بسیاری از اقتصاددانان، وجود نگرش مهندسی و مکانیکی بر تصمیمات آنان است که تصور می‌کنند برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی تنها با تأمین منابع مالی طبق برنامه قابل انجام‌اند. 

در نوشته‌های زیادی تأکید کرده‌ام که، اگرچه وجود منابع مالی برای انجام طرح‌های اقتصادی لازم هستند، اما شرط کافی برای به نتیجه رسیدن آن‌ها وجود ده‌ها عامل دیگر است که در شرایط فعلی کشور وجود ندارند. 

در واقع آنچه مدیران با تفکر مهندسی و مکانیکی توجه نمی‌کنند، وجود موانع ساختاری متعددی است که انجام بسیاری از وعده‌ها را با مشکل جدی مواجه می‌کند. امیدوارم مسئولان جدید کشور و استان، در اعلام وعده‌های بی‌پشتوانه به مردم کشور و استان احتیاط کنند زیرا شاید این آخرین شانس برای خروج از بن‌بست‌های فعلی در کشور باشد.

حتماً می‌دانید که عدم تحقق وعده‌ها هم موجب از بین رفتن اعتماد مردم و سرمایه اجتماعی جامعه به عنوان یکی از مهمترین پیش نیازهای فرایند توسعه و هم موجب اتلاف سرمایه‌های مادی و انسانی و فرصت‌سوزی‌های جبران ناپذیر خواهد شد. 

حال با توجه به نکات فوق، متن نامه‌ای که هشت سال پیش خطاب به آقای روحانی نوشتم را با اصلاحاتی به تناسب تحولات زمانی، این بار خطاب به حضرتعالی تقدیم می‌نمایم. مطلبم را با برداشتی که من از مفهوم توسعه دارم آغاز می‌کنم:

مفهوم توسعه: از آنجا که بسیاری از تصمیم‌گیران و مدیران در بیانات خود سخن از توسعه به میان می‌آورند و معمولاً مفهوم آن الزاماً بین همه یکسان نیست، لازم است در این نوشتار ابتدا مفهوم توسعه را بیان نمایم. 

بر اساس ادبیات موجود و بر خلاف برداشت‌های سطحی بسیاری از تصمیم‌گیران و مدیران کشور، توسعه فرایندی تربیتی، اخلاقی و نرم افزاری (نه سخت افزاری) است که طی آن ارزش‌ها و هنجارهای غیرتوسعه‌ای به ارزش‌هایی توسعه‌ای تبدیل می‌شوند. 

به زبانی دیگر: توسعه فرایندی است که انسان توسعه نیافته را (انسان با بینش غیر توسعه‌ای یا ضد توسعه‌ای) به انسان توسعه یافته (انسانی با بینش توسعه یافته) ارتقاء می‌دهد. انسان توسعه یافته آن‌گاه منبع و مبدأ رشد و پیشرفت در همه ابعاد از جمله رفاه اقتصادی است.

بنابراین، از آنجا که توسعه فرایندی تربیتی است، زمانبر است: زمان را نمی‌توان حذف کرد اما با استفاده از عقل و اندیشه و ابزار لازم می‌توان آن را کوتاه کرد. لذا برای نیل به توسعه، پیش از آنکه سرمایه‌گذاری‌های فیزیکی و مالی با بهره‌گیری از درآمدهای حاصل از فروش نفت راهگشا باشند، سرمایه‌گذاری‌های فرهنگی، اجتماعی و مذهبی در جهت تغییر نگرش انسان‌های با بینش توسعه نیافته به انسان‌های توسعه یافته زمینه‌ساز پیشرفت جامعه در همه ابعاد (توسعه) خواهد بود.

 بنابراین، بر خلاف تصور غلط بسیاری از مدیران، انجام سرمایه‌گذاری‌های کور و نامتوازن با تمسک به درآمدهای نفتی هرچند رشد اقتصادی ایجاد خواهد نمود اما منجر به توسعه به معنای واقعی کلمه نخواهد شد. 

به همین دلیل محصول چنین تفکری در کشور و استان رشد است نه توسعه: رشدی که موقتی و ناپایدار و متکی به درآمدهای نفتی است.

اکنون به صورت مختصر قابلیت‌ها و فرصت‌ها و نیز تهدیدها و موانع توسعۀ خوزستان را هر چند تکراری، مرور می‌کنم:

۱- قابلیت‌ها و فرصت‌های استان خوزستان:

همانگونه که مستحضرید، استان خوزستان دارای قابلیت‌های بی‌نظیری به شرح زیر است:

برخورداری از بیشترین ذخایر نفتی کشور؛ برخورداری از ۳۰ درصد آب‌های جاری کشور که این امکان را فراهم کرده هفت سد عظیم برقابی را در خود داشته باشند و  حدود ۳۰ درصد از انرژی مورد نیاز کشور را تأمین کنند؛ وجود صنایع ذوب و تولید فلزات اساسی، وجود مجتمع های عظیم پتروشیمی، موقعیت جغرافیایی و استراتژیک کاملاً بی‌نظیر شامل: سه نوع مرز خاکی، آبی (رودخانه‌ای) و آبی (دریایی)؛ همجواری با ثروتمندترین کشورهای منطقه و امکان روابط تجاری؛ قرار گرفتن در منطقه‌ای جغرافیایی متشکل از دو بخش کوهستانی و جلگه‌ای که ضمن برخورداری از تنوع نسبی آب و هوایی و امکان کشت‌های متنوع، از جاذبه‌های گردشگری کم نظیر طبیعی، تاریخی، مذهبی، صنعتی و سلامت برخوردار باشد؛ برخورداری از همه سیستم‌های حمل و نقل جاده‌ای، ریلی، هوایی و آبی (دریایی)، وجود ۹ کشت و صنعت نیشکر و صنایع جانبی و بیشترین نخلستان‌های کشور و قابلیت‌های کشاورزی متنوع و گسترده و امکان سه نوبت کشت در سال در برخی مناطق، وجود بنادر بزرگ صادراتی و وارداتی امام خمینی، خرمشهر و آبادان.

بدون تردید برای پیشرفت و رفاه اقتصادی وجود منابع طبیعی و مالی ضروری است اما بدون تردید محرک و منبع اصلی پیشرفت و رفاه اقتصادی جوامع، بهره‌مندی از انسان‌هایی با نگرش و بینش توسعه‌ای است نه صرفاً نیروهای متخصص یا ماهر.

متأسفانه قابلیت‌های نرم‌افزاری و انسانی استان خوزستان در سایۀ فعالیت‌های نفت و سایر واحدهای بزرگ و ملی مستقر در استان محو یا کم‌رنگ شده‌اند. به همین دلیل در فرایند توسعۀ استان خوزستان، از توجه به نیروهای انسانی دلسوز و علاقه‌مند به پیشرفت استان معمولاً غفلت شده باعث مهاجرت یا انزوای آنان شده‌اند.

روند مهاجرت نیروی انسانی در همه سطوح و رده‌های تخصصی، علمی، تجربی و مهارتی گویای این واقعیت است. بنابراین می‌توان گفت که یکی از دلایل عقب‌ماندگی استان خوزستان، غفلت از ثروت انسانی موجود و توجه و تمرکز بیش از حد بر ثروت‌های مادی آن بوده و هست.

۲- ضعف‌ها و تهدیدها:

بسیاری از مدیران و تصمیم‌گیران استان برای توجیه بی‌تدبیری‌های خود نکاتی همچون جنگ هشت ساله، نبود یا کمبود بودجه، بی‌توجهی مسئولان مرکز به استان، انتخاب مسئولان غیربومی، شرایط اقلیمی و ... را دلیل عقب ماندگی استان عنوان می‌کنند، اما این نگرش سطحی به مسئله باعث شده است تا موانع اصلی و ریشه‌ای توسعه استان پنهان بمانند. برخی از این موانع به شرح زیر است:

۱- انتصاب مدیران ضعیف یا بسیار ضعیف در همه سطوح استان: اغلب مدیران استان طی دهه‌های گذشته سنخیتی با جایگاه و موقعیت استان خوزستان در سطح ملی و منطقه‌ای نداشته و ندارند.

به علاوه، همین مدیران ضعیف نیز مشمول بی‌ثباتی و تغییرات مکرر بوده‌اند که خود عاملی برای اختلال در فرایند پیشرفت استان بوده است؛ 

۲- علاوه بر ضعف در توان مدیریتی و البته مهمتر از آن، بینش غیرتوسعه‌ای یا ضدتوسعه‌ای اکثر مدیران از دلایل دیگر عدم پیشرفت استان بوده است.

۳- وجود نگرش‌های غیرتوسعه‌ای در بین مردم و به خصوص نخبگان تأثیرگذار استان (شامل روشنفکران، دانشگاهیان، روحانیون، نمایندگان مجلس...).

۴- نحوۀ مدیریت واحدهای بزرگ و ملی مستقر در استان به گونه‌ای است که منافع‌شان به خارج از استان منتقل می‌شود و مضرات‌شان (آلودگی، تورم، تبعیض، تراکم...) در استان رسوب می‌کند؛ لذا، به دلیل بی‌تدبیری مدیران مرکزی و ضعف مدیران استانی، واحدهای بزرگ و ملی مستقر در استان، به جای عامل پیشرفت، به موانع پیشرفت استان تبدیل شده‌اند.

۵- نگاه رانتی و کام جویانه به مدیریت‌ها و مسئولیت‌ها و تشدید آن به دلیل بافت قومی در استان، باعث شده است که برخی نخبگان استان به جای توجه به شایستگی‌های نامزدهای مدیریت، به قومیت آنها توجه کرده و این وضعیت در بسیاری موارد به کشمکش و اتلاف انرژی و زمان برای تعیین مسئولان استان در رده‌های مختلف تبدیل شده است. 

نتیجه آنکه مسئولان تصمیم‌گیر ذیربط، کمتر به انتخاب اصلح تن داده‌اند. به نظر می‌رسد دلیل این کشمکش آن است که در ذهن بسیاری از افراد، مسئولیت‌ها و موقعیت‌های اجرایی، امتیاز و رانت تلقی می‌شوند نه مسئولیت (به معنی پاسخگو بودن در مقابل عملکرد).

پیشنهاداتی برای رفع عقب‌ماندگی و توسعۀ استان:

۱- انتخاب مدیران توانمند و توسعه‌خواه: به دلیل جایگاه بسیار ویژه خوزستان در کشور، انتصاب و انتخاب مدیران در همه سطوح استان، باید افرادی با بینش توسعه‌ای و از بین قوی‌ترین و با تجربه‌ترین‌ها انجام پذیرد.

 در این راستا، استاندار خوزستان باید فردی توسعه‌خواه (به معنی بیان شده) و با تجربۀ موفق در سطح ملی و با اختیارات ویژه باشد. مدیر توسعه‌خواه فردی است که بتواند زمینه را برای پرورش انسان‌های توسعه یافته که خود مولد ثروت باشند، فراهم کند.

 متأسفانه بسیاری از مدیران ملی و استانی، تنها تخصص‌شان صرف بودجه و درآمدهای نفتی در طرح‌های کور و بعضاً نامتوازن است.

۲- یکپارچگی در مدیریت استان و واحدهای اقتصادی بزرگ و ملی مستقر در استان: مرور تحولات خوزستان از پایان جنگ تاکنون نشان می‌دهد که دولت‌های مرکزی، واحدهای ملی و بزرگ موجود در استان را به صورت جزایری جداگانه و با به کارگیری مدیران پرتجربه، قوی و موفق کنترل و مدیریت می‌کنند.

 جدا کردن واحدهای ملی از مدیریت استان باعث کم‌اهمیت شدن انتخاب مدیران استانی شده است. حاصل آنکه استان خوزستان به رغم قابلیت‌های ذکر شده، در تناقضی عجیب، به لحاظ شاخص‌های اجتماعی و اقتصادی در سطح استان‌های محروم کشور قرار گرفته است.

 با این توصیفات، در صورتی که عزمی جدی توأم با تدبیر برای رفع عقب‌ماندگی خوزستان وجود داشته باشد، پیش از آنکه به فکر افزایش بودجه‌های استان باشید، باید به فکر انتخاب مدیرانی توسعه خواه (با تعریف فوق)، با تجربه، پرانگیزه، متخصص و با اعتماد به نفس باشید.

 چنین مدیرانی آنگاه قادر خواهند بود منابع مالی و طبیعی موجود را به نحو مطلوب و بهینه در مسیر پیشرفت و رفاه استان صرف نمایند. 

هرگونه انتخابی غیر از آنچه بیان شد باعث می‌شود همچون دهه‌های گذشته عقب ماندگی استان تداوم یافته، سرمایه‌های انسانی و طبیعی استان تلف شده و زمینه برای بروز مخاطرات اجتماعی سیاسی فراهم گردد. لازم به ذکر است که اغلب قریب به اتفاق افرادی که نامشان به عنوان استاندار ویژۀ استان در رسانه‌ها طرح شده است، فاقد این ویژگی‌ها هستند.

۳- مدیریت جزیره‌ای واحدهای ملی: که باعث شده بر خلاف انتظارات نظری و عملی، مضرات ناشی از فعالیت این واحدها (آلودگی، ازدحام و ترافیک، تورم و ...) در استان رسوب کرده و امواج توسعه‌ای آن‌ها (به قول فرانسوا پرو مبتکر نظریۀ قطب توسعه) به خارج از استان منتقل شود. با بهره‌گیری از مدیرانی با ویژگی‌های فوق، زمینه سازگار شدن منافع ملی و منطقه‌ای این واحدها در سطح استان فراهم می‌گردد.

۴- استان خوزستان (همچون کل کشور) از دو بخش کاملاً متمایز سنتی و مدرن در همه ابعاد اقتصادی و اجتماعی تشکیل شده است. لذا برای رفع عقب ماندگی هر بخش، برنامه‌ای مجزا و متناسب با ویژگی‌ها و ساختارهای همان بخش ضروری است. 

ارائه و اجرای طرح‌های کور، سطحی و یکسان با هدف رفع عقب ماندگی که تاکنون توسط بسیاری از مدیران و یا پیگیری برخی نمایندگان صورت گرفته نه تنها مشکلی از عقب ماندگی استان را برطرف ننموده، بلکه در بسیاری موارد شرایط را وخیم‌تر کرده است.

 به عنوان نمونه، تأسیس صنایع مدرن و سرمایه بر با تکنولوژی‌های پیچیده همچون پتروشیمی یا صنایع فولاد در شهرهای کوچک و محروم که درصد قابل توجهی از کارجویان آن‌ها فاقد مهارت، تخصص و تحصیلات کافی هستند، نه تنها مشکل بیکاران آن شهرها را حل نکرده است بلکه موجب صدمات زیست محیطی و مشکلات اجتماعی ناشی از مهاجرت‌ها شده است.  

در خاتمه امیدوارم با بهره‌گیری از نیروهای توسعه خواه، وطن دوست، دلسوز و متخصص زمینه کاهش یا حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی کشور و استان فراهم گردد.

با احترام
سید مرتضی افقه
عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد
دانشگاه شهید چمران اهواز

منبع: ایسنا
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار