شوشان - قاسم منصور آلکثیر:
هم محلهایِ هاشمیه با َمنقلی ساده که اجازهی ورود به فرودگاه را پیدا نکرد در شرجی و گرمای شدید برای دخترِ محلهاش اسفند دود میکرد و انتظارِ دیدار میکشید.
مدیرکل ورزش آمده بود و یک عضو شورای شهر (سید محسن موسوی) و یک نماینده مجلس (مجتبی یوسفی) اما خیلیها نیامدند. همانهایی که در فصل انتخابات، مقصد اول و چشمشان به صندوقها و رای آن محله دوخته میشد. اما هیچکدام نیامدند و فقط شعارِ رسیدگی به ملاشیهی اهواز را سرمیدادند.
حتی مسئولان #اموربانواناستان_خوزستان هم نیامدند! از فرمانداریِ اهواز نیز کسی نیامد. حتی همانهایی که شعار برای احقاقِ حقوق بانوان میدادند هم، برای حمایت از دخترِ اهواز نیامدند.
چه کسی باورش میشد دختری از عمق محلهی فقیرِ اهواز برخیزد و طلای #پارالمپیک بگیرد؟ اما فقط خدا میداند که هاشمیه این مقام را با چه زجر و مرارتی توانسته به دست بیاورد. #هاشمیه برای کسب چنین موفقیتی موانع بسیاری را پشت سرگذاشته است. او با همهی محدودیتها جنگید. با نداری و با همهچیز جنگید تا بتواند به هدفی که در تمام زندگیاش داشت، برسد.
شادیِ هاشمیه در لحظهی پیروزی تکان دهنده بود. اینها اشکهای درد بودند، اشکهای تلاشهای شبانهروزی و اشکهای سپاسگزاری از محلهای بود که به او زندگی بخشیده بود. اینها اشکهای موفقیت قهرمانِ ملاشیهی اهواز بود.
پینوشت: تشکر میکنم از دوستان روزنامهنگار و #عکاس که حضورشان چشمگیر بود. همچنین تشکر از دختران #کوتعبدالله و ریحانه برای حمایتِ همیشگیشان و همچنین از مربیِ خانمِ متقیان خانمِ #زهراکرمزاده که برای هاشمیه تلاشها کرد.