عامل مهم توسعه، رشد فرهنگی و استفاده از خرد جمعی در امور است، رشد فرهنگی زمانی متصور است که علاقمندی به مطالعه توسط حاکمیت ترویج و شرایط آن برای عامه مردم فراهم شود تا شناختی از گذشته و حال کشور و جهان حاصل و چراغ راه آینده گردد .
شوشان - غلامرضا نورآبادی:
عامل مهم توسعه، رشد فرهنگی و استفاده از خرد جمعی در امور است، رشد فرهنگی زمانی متصور است که علاقمندی به مطالعه توسط حاکمیت ترویج و شرایط آن برای عامه مردم فراهم شود تا شناختی از گذشته و حال کشور و جهان حاصل و چراغ راه آینده گردد .
شایدحکومت بر مردم گرفتار نیازهای روزمره ،امروز جواب دهد ولی مطمئنا تداوم نخواهد داشت.
طبق اعلام آمارهای رسمی میزان متوسط مطالعه در کشور چند دقیقه ای بیش نیست .چینش متولیان و مسئولانی که اعتقاد به خرد جمعی را اثبات نکردند نشان از عدم اعتقاد قلبی حاکمیت است و اگر شعاری هم داده میشود در حد همان شعار و سرگرمی عامه است.
تنها نقطه قوت حاکمیت توان نظامی به اتکا افرادی فداکار است و شاید همین نقطه قوت بدلیل عدم استفاده درست از آن ، پاشنه آشیل آینده ما باشد.
حاکمان امروز کشورهای توسعه یافته هرکدام علیرغم توان نظامی شان تمام توان خود را برای پرهیز از جنگ میکنند.
حتما توان نظامی چین و روسیه، اگر بیشتر از آمریکا نباشد کمتر نیست و هر کدام قرار ندارند از این اهرم استفاده کنند چون میدانند پیروزی در جنگ هم معادل شکست برایشان است ولی ما درحال شیفت تمام امکانات و مناصب و نگرش کشور جهت استفاده از این نقطه قوت( وبا چاشنی کوچک شمردن دشمن ) هستیم.
حال این توان نظامی است که درحال اعمال نظراتش بر سیاست است یا استفاده نامعقول سیاسیون از این امکانات؟ در طول تاریخ مان شاهد استفاده نا صحیح با برداشت نادرست از توان نظامی را توسط حاکمان شاهد بودیم .
بهر صورت عاقبت مسئول بدون آشنایی با اوضاع جهانی و تجارب علمی و نبود جامعه بدون آشنایی با تاریخ کشور و نداشتن مطالعه نیز معلوم است .
ذکر خاطره جنگ ایران و انگلیس در زمان ناصرالدین شاه بد نیست که یک عده سرباز بدون امکانات فرستادند به خوزستان (خرمشهر) و یک والی بدون سیاست که هرگونه نیاز و ابزاری را با برچسب ترس از انگلیس نکوهش میکرد و کاری کرد که جز صدای موافق نشنود تا آنجا که همه در ظاهر همصدای حاکم شدند ،لذا یک فرمانده میگفت اگر اوامر ملوکانه باشد با یک دست شمشیر و با یکدست قلیان میروم و کشتی های آنها را نابود میکنم و دیگری میگفت اگر اذن بدهید من کشتی را بغل میکنم و بیاور خدمت که چوبش، برای حمام استفاده دارد.
فرماندهانی که تا دیروز نظر میدانند که کجا سنگر بسازند و ....را به مجیز گویانی مبدل کردند که جرات گفتن خلاف آنرا نداشتند و ظرف چند ساعت شکست حاصل شد.
در طول دو قرن گذشته که غرب با سرعت و با اتکا به علم و تکنولوژی پیشرفت میکرد، ما زیرسلطه استبداد حاکم، بدیهیات را نیز از دست دادیم.
جنبش ناکام مشروطه تنها توانست اندکی روزنه ها را باز کند ،ولی باز هم خرد جمعی و استفاده از نظرات آحاد جامعه جایی در این مملکت بازنکرد.
هر صدای مخالف(هرچند علمی و مستدل) با برچسب های گوناگون (عامل بیگانه و...) مواجهه تا از گردونه خارج شود.توسعه یک چرخ ،جز با مشخص شدن ایرادها و شنیدن پیشنهادات و راه حل ها میسر نیست ،چه برسد به حکومت بر یک ملت.
ابلاع مصوبات بدون نظر کارشناسی و روز بعد لغو آن و ادامه این سیکل معیوب، برجام و مناسبات بانکی بین المللی ،محیط زیست و انتقال آب بین حوزه ای و... به قیمت تخریب و تعطیل تولید ،کشاورزی ، بازرگانی ، محیط زیست و... می انجامد.
دستور داده میشود به معیشت مردم توجه شود،بورس سبز شود،تورم کاهش و رکود از بین برود،دلار کاهشی شود وهزاران دستور بی خاصیت دیگر مثال هایی از عدم اعتقاد به خرد جمعی وعدمآگاهی از جغرافیا و تاریخ کشوراست .
کسی منکر توسعه در این دو قرن و بخصوص نیم قرن اخیر نیست ،ولی در مقایسه با توسعه ،رفاه و امنیت جوامع دیگر جایگاه خوبی نداریم که ناشی از دید و دستور حکومت از بالا و تبعیت از پایین است و نه حکومت قانون !! دیدی که می پندارد صلاح مردم را فقط او تشخیص میدهد. نیاز به خانه تکانی فکری هر روز بیش از پیش احساس میشود.