قسمت بیست و چهارم
بررسی آیه ۱۴۳ سوره نساء
شوشان - سید عبدالمجید علوی:
مُّذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَٰلِكَ لَا إِلَىٰ هَٰؤُلَاءِ وَلَا إِلَىٰ هَٰؤُلَاءِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا
منافقان مزوّرانی نا پایدار هستند که میان کفر و ایمان در حال تردداند، نه به سوی مؤمنان گرایش کامل دارند و نه به سوی کافران. [گمراهند] و هر کس را خدا گمراه سازد هرگز راه نجاتی برای او نیست.
مذبذب کلمهای است که فقط یکبار در قرآن بهکار رفته، به اینگونه کلمات در فارسی «تکامد» و در عربی (اللفظ الوحید) میگویند. ولی از نظر ساختاری (صرفی و نحوی) کلمات مشابه آن در قرآن وجود دارد. کلماتی که از تکرار یک بخش ساختهشده باشند. مثل زَلزَل، دَمدَم، کَبکَب، همه این کلمات تکرار عمل را بیان میکنند. زلزل تکرار لرزش زمین، دمدم تکرار سقوط در جهنم، کبک (کُبکِبوا) تکرار به رو افتادن بر زمین.
در زبان فارسی هم کلمات مشابه آنها وجود دارد مثل قهقهه زمزمه سکسکه، غرغره و غیره...
ذبذب القا کنندهٔ تکرار حرکات رفت و برگشتی منافقان بین گروههای مؤمن و کافر است. گاه معانی موجود در لغت نامه ها رسایی کافی را ندارد، باید معنی دقیق اینگونه کلمات را از درون متن استخراج کرد.
بعضی از علمای لغت آن را مشتق از «ذب» و با ذباب بمعنی مگس همریشه میدانند از آن جهت که مگس همهجا میرود و روی همهچیز (اعم از خوب و بد) مینشیند.
مذبذبین در این آیه میان کلمات: «منافقین، یخادعون، کُسالی، یراءُون از آیه قبل و یُضلل الله، لن تجد له سبیلًا» در همین آیه قرار گرفتهاست. بار معنایی همه این کلمات بر کلمه مذبذب سوار میشود از طرفی این کلمه به خاطره فتحه نون آن حال است، یعنی قید حالت است برای منافقین و با آیه ۱۰۱ سوره توبه که میفرماید: «مردوا علی النفاق» (با نفاق بار آمدهاند) هماهنگی کامل دارد.
یکبار دیگر معنای لغاتی را که گفتیم مرور کنیم. منافقین؛ منافق کسی است که دروغ میگوید و به گفتهی خود عمل نمیکند.
(آیه اول سوره منافقون) ، یُخادِعون؛ فعل مضارع است و استمرار را میرساند به کسانی گفته میشود که برای فریب دیگران و کسب منفعت خود مدام نقشه میکشند و چون درمورد منافقان است پس نقشههای آنها برای رسیدن به دنیاست؛ زیرا اعتقادی به جزای روز قیامت ندارند.
برای نقشه کشیدن علیه مردم و دین مردم، هیچ مانع و رادعی مقابل خود نمیبینند و در هیچجا متوقف نمیشوند.
یراءُون؛ هم فعل مضارع است و استمرار را میرساند، منافقان در میان مسلمانان زندگی میکنند و همیشه به دروغ وانمود میکنند که مسلمان معتقدی هستند.
کسالی؛ چون عقیدهای به ثواب و عقاب و عقاب ندارند نماز را برای ریا میخوانند با سستی و بیحالی روحی به نماز میایستند.
اگر در خلوت نماز بخوانند، نمازی باعجله میخوانند تا زودتر به کارهای دنیاییشان برسند. ولی اگر در جمع نماز بخوانند با ریا آن را طولانی و ظاهرفریب میکنند.
یضلل الله؛ خدا گمراهشان کرده، یضلل الله هم فعل مضارع است و استمرار را میرساند. مدام برای رسیدن به مقاصد دنیایی خود در تکاپو و حرکت اند و با تغییر موقعیت فوراّ و شتابان تصمیم میگیرند هیچگونه ثبات رأیی ندارند.
لن تجد له سبیلًا؛ اینان ره گمکردگانی هستند که مدام در وادی حیرت سرگردانند راههای رفته را بارها میروند و هرگز به مقصد نمیرسند. مدام درحال حرکتند و ثبات و آرامش ندارند.
از جمعبندی مفاهیم این کلمات که مذبذبین را محاصره کرده به فصل مشترک همه آنها که عدم ثبات است میرسیم.
منافقان هر جا که احساس کنند منافعی برایشان میسر است بیتأمل به سوی آن حرکت میکنند.
دیدهایم که گاه زن و فرزند و خانواده را رها کرده و ناگهان سر از بلاد بیگانه درمیآورند. (البته خداوند مهاجرت را برای رسیدن به زندگی بهتر و سالمتر که بتوان در آنجا بندگی خدا را بهنحو احسن انجام داد، از مردم نگرفته و بلکه اگر کسی در بلاد کفر گرفتار باشد و مهاجرت نکند مورد شماتت قرار میگیرد.)
لا الی هؤلاء و لا الی هؤلاء منافقان هر جا که منافعی متصور باشند و یا تصور کنند که با خدعه هایشان میتوانند به منافعی برسند به آنجا میروند، خواه کفر باشد خواه ایمان.
و من یُضلِلِ اللهُ فلن تَجِدَ لهُ سبیلًا بحث بر این است که اینان را خدا گمراه میکند یا گمراهیشان دامنگیر خودشان میشود؟ آیه صراحتاً میفرماید که اینان را خدا گمراه میسازد.
مفهومش این است که چون منافقان هدفشان نابودی اسلام است؛ خیلی روشن است که خداوند راه رسیدن به این هدف را به آنها نشان نمیدهد؛ بلکه گمراهشون میسازد تا به هدف شومشان نرسند.