شوشان - غلامرضا نورآبادی:
دیگر ذکر مصیبت های مردم و امکانات خدادادی کشور نه حلال مشکلات است و نه کمکی به تغییر روند جاری در مملکت میکند.
تاریخ مصرف شعارهای صرفا تهییج کننده و آمارهای یکسویه و منفعت طلبانه نیز در حال اتمام است .
اینها مانند ته مانده های درون کوزه اند که نمیتوانند ماهیت اصلی را تغییر دهند. نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی و نداشتن برنامه منسجم در قبل از انقلاب به اندازه امروز نبود.
به گمان من انقلاب کردیم برای آزادی،استقلال و بعد جمهوری اسلامی ،چرا که اینهمه فقر و فساد نبود که باعث طغیان جامعه شود.
در هرتحولی اگر متخصصین برکنار و ادعای انجام بهتر امور بدون نیاز به آنان طرح شود و بعد از احساس نیاز به آنان بجای دلجویی و برگرداندن آنان به این فکر بیفتیم که خودمان متخصص تربیت کنیم (که طبعا سالها بطول می انجامد اگر مصمم باشیم) بجز مصیبت چیزی به بار نمی آورد.
استقلال و آزادی مثل بقیه چیزها امری نسبی است ونه مطلق.یعنی داشتن حق انتخاب در تمام زمینه ها و تعامل با جهان که در عین حال جهت رسیدن به اهداف با موانع داخلی و خارجی هم روبرو خواهد بود.
بهر صورت علیرغم تمام ناملایمات مردم ثابت کردند که هنوز پای اهداف انقلاب هستند ، ناملایماتی که محصول دولتهای غیر متخصص بوده و هست.
تاکنون در هر انتخاباتی که برگزار شده جز ریزش طرفداران آن دولت و بریدن از سازندگی و اصلاحات و توسعه وکاهش امید به آینده حاصلی در بر نداشت .
نمی خواهد راه دور برویم وکافیست طرفداران دولت قبل و کسانی که به آن رای دادند را ببینیم که چگونه خود را مبری میکنند.
امروز نیز طرفداران دولت فعلی بدلایل متعدد از جمله تاخیر در تغییر کلی مدیران و آمدن فعالین طرفدار این دولت و تکیه بر مسند آنان، معترض هستند.
حال اینکه مهم نیست که آن مدیر خوب بوده یا بد.فقط باید جایگزین شود ،حتی با یک آدم کم سوادتر و کم تجربه تر .
لذا آمار سازی های غیر واقعی علیرعم گزارشات مرکز پژوهش های مجلس و ذکر آن با صدای بلندتر از چپ و راست بیشتر بگوش میرسد.
با این امارها و دستاوردهای طویل و گرانبها؟! اگر سفارتخانه کشور دیگری اعلام نیاز به نیروی کار با دادن تابعیت و اقامت برای آنان و خانواده شان بکند ،آیا شاهد بالا رفتن مردم از دیوار سفارتخانه مزبور(بخوان قلاب شدن به چرخهای هواپیما) نخواهیم بود؟
آیا وقت آن نرسیده که انقلاب مسیر شفافیت و ایجاد سیستم را در الویت قرار دهد؟دیگر جابجایی مدیران و مسئولان جواب نواقص و کمبودها را نمیدهد که یک مدیر رانتی(چپ و راست و..) را منتصب کنیم تا بیاید و تجربه کسب کند ،آنهم با صدور بخشنامه ها و دستورالعمل های فلج کننده تولید و فرهنگ و... به بهای کسب تجربه ایشان که احتمالا آقازاده است یا در گروه آقازادگان.
اگر تولید و اشتغال با دستور حل میشد که رهبری بیش از ۱۲ سال است هر سال عنوان میکنند ولی آقایان راه خودشان را میروند.
اگر فرهنگ و فقر و امید با دستور حل میشد که تا حالا شده بود. لذا تنها گزینه، ارائه سیستم شفاف کشورداری و برنامه عملی برای آن است که امکان سو استفاده در هر زمینه چه انتصاب و...را می بندد،که البته آنهم در هاله ای از ابهام در مجلس و....گیر کرده و اگر اعتقادی به آن پیدا شود شاید گره های کور باز شود.
قدر مردمی که سرمایه های واقعی انقلاب اند وبرای رسیدن به اهداف آن تا کنون ایستاده اند را دانسته و بدانیم که این ایستادگی زمان دارد و نامحدود نیست.
باید آب این کوزه را با آب شفاف و گوارا جایگزین کرد تا درون کوزه مملوازگل و لای و....نشود.باید قوانین و نگرش به امور را به روز و راه تجدید نظر در آنان را گشود و صد البته بعد از ایجاد سیستمی مبتنی بر شفافیت آرا و نظرات و عملکرد ،ولا همانطور که تاکنون شاهد هستیم دولتها از کنترل حتی نرخ مرغ و تخم مرغ وسیب زمینی و...هم برنمی آیندچه برسد به صنایع و کشاورزی و...