شوشان - فاخر مرمضی :
..حر الریاحی از جمله کسانی بود که دشمنی اوباحسین بی حدوحصربود، اجازه نداد حسین ویارانش درکنار آب خیمه بزنند،
حر الریاحی مامور و معذور بود وسرداری بود که باید دستور فرمانده را اجرامی کرد،
اما وقتی اندکی تعقل کرد و حقیقت را یافت سرداری را درنافرمانی ازفرمانده پیدا کرد، پس در حساس ترین لحظات وآن زمانی که بعنوان سردار جنگ می دانست حسین نمی توانست برلشکر یزید غلبه کند به حسین پیوست اوبه خوبی می دانست که آمدنش یاحسین معادلات جنگ راعوض نمی کند، همه چیز راترک کرد وبه جبهه ای پیوست که پیروز نمی شود اما حق با آن است
* تا بگوید حق پیروز است اما هرپیروزی حق نیست..*
ازسوی دیگر حسین اوراپذیرفت وبه دنبال سوءپیشینه وسوابق خدمتی حر الریاحی واینکه آب را بر او ویاران وخانواده اش منع کردده بود نرفت، تا بگوید راه برای اصلاح گشوده است، و حال فرد برای تصمیم گیری وقضاوت مهم است،
...درسی که ازآن غافلیم *وبراساس گذشته پدربزگان مرده درمورد اشخاص زنده تصمیم گیری وقضاوت می کنیم وبه راستی چقدر ازمنطق حسین دورهستیم...