شوشان - داود مدرسی یان :
یکی از شرایطی که برای امر به معروف و نهی از منکر ذکر شده، شرط عدم ضرر هست. اینکه امر به معروف و نهی از منکر نباید به ضرر و زیان برای شخص یا جامعه منجر شود. لذا یکی از شبهاتی که در اذهان مطرح میشود این است مگر امام حسین علیهالسلام خطر جان و جسم و آبرو را احساس نمیکرد، پس چرا ادامه داد؟
متاسفانه این شرط به درستی برای مردم تبیین نشده و غالباً مردم به بهانه این شرط، از زیر بار امر به معروف و نهی از منکر، شانه خالی میکنند. از ترس اینکه مبادا خطر جسمی و جانی و آبرویی پیش بیاید، دور امر و نهی را خط کشیدهاند. پس ضرورت دارد این مسئله تبیین شود.
اول؛ آنچه که ضرر و زیان ذکر شده، در وهله اول، منظور ضرر رسیدن به جامعه و دین جامعه است نه ضرر و زیان شخصی؛ یعنی مفسدهای برای دین جامعه نداشته باشد. یعنی منجر به بدبینی شخص مورد نظر به دین نشود. منجر به ضرر به جامعه اسلامی نشود؛ گاهی برخی امر و نهیها، نه تنها سودی بحال جامعه ندارد بلکه مردم را بیشتر زده میکند!
مثالهای متعددی برای با این نکته وجود دارد. اقدامات برخی دستگاهها و افرادی که مدعی امر و نهی در کف خیابانها و درب سینماها و کنسرتها هستند میتوان مصداق همین نکته باشد که چیزی جز مفسده برای جامعه و دین خدا ندارد. موجبات دین گریزی و بدبین شدن مردم به دین را فراهم میکند.
شهید مطهری در این باره میگوید: خوب است جاهلها امر به معروف و نهی از منکر نکنند. افرادی که نه منکر را میشناسند نه معروف را و از ضرباتی که به پیکره جامعه وارد میکنند و دوقطبیهای غلط درست میکنند، اینها امر و نهی نکنند. تاثیر بالعکس دارد.
دوم؛ معنای دیگری که از ضرر و زیان برداشت میشود همین ضرر و زیان جسمی، جانی و آبرویی است. در این باره باید سطح منکر و معروف و هزینه سنجیده شود. شهید مطهری در این باره میفرماید: "ببین در چه موضوعی می خواهی امر به معروف و نهی از منکر کنی؟ یک وقت موضوع کوچکی است؛ مثلاً کسی کوچه را کثیف می کند، پوست خربزه را می اندازد در کوچه که نباید بیندازد، شما این جا باید نهی از منکر کنید… حالا اگر شما برای نهی از منکر کردن در چنین مسئله ای به خاطر پوست خربزه در کوچه انداختن بدانید یک فحش ناموسی به شما می دهد، در این صورت این کار آن قدر ارزش ندارد که شما یک فحش ناموسی بشنوید. یک وقت هم هست …می بینید قرآن به خطر افتاده است… وضعیت در سرحدّ به خطر افتادن قرآن و اصول قرآنی است، در سرحد به خطر افتادن عدالت است، آیا در این جا می گویی امر به معروف نکن، حرف نزن، نهی از منکر نکن، که اگر این را بگویم جانم در خطر است، آبرویم در خطر است؟!"حماسه حسینی، ص 131و 132
گاهی انسان باید از جسم و جان و آبروی خود در راه امر به معروف و نهی از منکر بگذرد. اینجا کجاست؟ قطعاً بصیرت میخواهد. منتهی اینجا همان جایی است که اگر امر و نهی نشود جامعه اسلامی به انحراف میرسد و دین خدا دچار تحریف و بدعتهای خطرناک میشود.
امام خمینی(ره) در این خصوص، ضمن اشاره به این که هرگونه ضرر جسمی موجب سقوط این تکلیف نیست، 14 می فرماید: "باید دید در قبال این امر و نهی چه به دست می آید و چه از دست می رود… در صورتی که حفظ شعائر دین و از بین بردن گمراهی، نیازمند خون باشد، نه تنها از اموال گذشتن که جانبازی نیز در چنین شرایطی واجب است". تحریر الوسیله، جلد 1، ص 472 و 473.
جای دیگری میفرمایند: «اگر معروف يا منكر از اموري باشد كه شارع مقدس به آن اهميت زياد ميدهد مثل اصول دين يا مذهب و حفظ قرآن مجيد و حفظ عقايد مسلمانان يا احكام ضروريه، بايد ملاحظة اهميت شود و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن، نميشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقايد مسلمانان يا حفظ احكام ضرورية اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.» توضيح المسائل امام(ره)، مساله ۲۷۹۲
حضرت امام در مساله ۲۷۹۳ میفرماید: "اگر بدعتی در اسلام واقع شود مثل منکراتی که دولتها اجرا می کنند به اسم دین مبین اسلام، واجب است خصوصاً بر علمای اسلام اظهار حق و انکار باطل، و اگر سکوت علمای اعلام موجب هتک مقام علم و موجب اسائۀ ظن به علمای اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوی که ممکن است اگرچه بدانند تاثیر نمی کند.