دارویی که در کارخانههای داروسازی تولید میشود، در چرخه توزیع قرار میگیرد و در پایان سر از قفسههای داروخانه در میآورد، چرخهای منتهی به رنج بیمار! که از اتفاق تجارت دارو و اقتصاد به اصطلاح سلامت نتیجه مستقیم درد و مرض اوست
شوشان - دکتر غلامرضا جعفری :
اگر خدای ناکرده گذرتان به داروخانهای افتاده باشد، در فاکتور خرید چیزی به نام حق فنی را مشاهده کردهاید، حق فنی داروخانه داران و داروفروشانی که قرار است از تخصص خود مایه بگذارند! اما به راستی از کدام فن و تخصص حرف میزنند! از داروخانهدار چه فنی متجلی است که باید حقی هم برایش بگیرد؟ آهستهتر کمی تا با هم دیگر برویم.
کسی به همراه رنج و درد بیماری و پس از کلی تحمل ناز و ادای منشی و نوبت بندیهای بی در و پیکر به دیدار پزشک می رود! و پزشک گاهی هنوز درد بیمار را شنیده و ناشنیده دست به قلم میشود! و در ظاهر چند خطی بی ربط بر برگهای به نام نسخه میکشد. بیمار در ادامه برای خرید برگه طلسم شفا به سراغ جایی میرود که داروخانه نام دارد و کارش فقط فروش داروست! لطفا به جمله (فقط فروش دارو) توجه بفرمایید.
بیمار به داروخانه میرود و نسخه طلایی شفا را تحویل میدهد و منتظر میماند. سپس کسی نامی را میخواند و بیمار روایت صاحب صدا میرود و کیسهای پر از بستههای مختلف میگیرد؛ نتیجه آن همه خطوط کج و معوج را!
پیشتر گفتیم به جمله "فقط دارو فروشی" توجه بفرمایید؛ حقیقت این است که عنوان کاری این گروه با ماهیت کاری که انجام میدهند تفاوت بسیاری دارد. در عنوان تحصیلی و کاری "داروساز" خطاب میشوند اما بسیاری تنها به نامی بسنده کرده و فقط دارو میفروشند.
دارویی که در کارخانههای داروسازی تولید میشود، در چرخه توزیع قرار میگیرد و در پایان سر از قفسههای داروخانه در میآورد، چرخهای منتهی به رنج بیمار! که از اتفاق تجارت دارو و اقتصاد به اصطلاح سلامت نتیجه مستقیم درد و مرض اوست.
در بلبشوی خرید دارو یادمان نرود که بیمار، همان مشتری داروخانه، بعد از دریافت اقلام نسخه باید راه آمده را معکوس گز کند و دوباره به سراغ پزشک برود مبادا که خط و ربط نسخه به داروی دیگری منتهی شده باشد، دارویی بی ربط با رنجوری مشتری!
در این میان فراموش نکنیم که معنای آن خطوط کج و معوج -نسخه- که به ظاهر در قد فهم بیمار نیست، تنها به چشم روشنگر داروساز محترم متجلی میشود و رمزگشایی از نسخه همکار تنها در توانایی اوست! حالا شما بگویید آیا چنین تلاشی حق فنی میخواهد!؟ به گمان نویسنده این تلاش و سعی بیشتر با حقوق هنری ارتباط دارد و حاصل اینکه داروفروش محترم بیش از حق فنی باید حق قرائت بگیرد. درست مثل روزگار نه چندان قدیم و دور که در برخی محلات شهر و روستا اندکی از آدمها با سواد بودند و بار نوشتن و خواندن اهالی بر دوش همین عده اندک بود! راهی برای کسب و کاسبی ونان خوردنی حلال!
البته نباید از یاد برد که هنوز عده ای بر سوگند خود پایدارند و میدانند رنج آدمی انبان سکه نیست! اما اینان کجا و آن عده کجا! آن عده که از سلامتی تنها سوت حرف سین را می شنوند و در نتیجه تداعی معانی ارسطویی؛ سکه میفهمند! سکه، سکه، سکه است بازار طلایی درد و سکته!