شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۹۶۷۷
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۴۰۱ - ۱۶:۳۴
شوشان - فائزه رحیمی مقدم :
یکی از مسائل مورد توجه و بحث در محافل علمی «جهانی شدن» است که به مسئله ای چالشی در حوزه ی سیاست گذاری و فرهنگ سیاسی کشورهای گوناگون در سطح جهان تبدیل شده است. جهانی-شدن موضوعی چندوجهی است که به طور کلی می توان آن را در ایجاد محیط جدیدی در سطح جهانی که همه ی اعضا و اجزای نظام بین الملل را تحت تأثیر قرار می دهد، دانست؛ فرایندی که به تبع آن پیوند ها و خط ربط های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میان بازیگران در سطح ملی و بین المللی به قدری افزایش می یابند که اقتدار دولت ملت ها در مقابل این کانون های اقتدار فراملی رنگ می بازد. 
چالش برانگیزترین وجه جهانی شدن در جنبه های فرهنگی جوامع است، جهانی شدن فرهنگی با گسترش و تشکیل فرهنگی خاص در عرصه ی جهانی که موجب ایجاد فرایند و تحولی دیالکتیک می شود. از طریق کمرنگ کردن فزاینده مرزهای سیاسی و فرهنگی و ادغام رو به تزاید جوامع ملی در جامعه ای جهانی، زمینه ها و امکانات لازم برای تبادل، آموزش، تعالی فرهنگی و همزیستی را ایجاد می کند. 
یکی از ویژگی های جهانی شدن که کاستلز و مک  لوهان بر آن تأکید دارند « انقلاب و انفجار اطلاعات و ارتباطات» است. در گسترش ارتباطات و اطلاعات میان مردم جهان، هویت ملی نیز تأثیر می پذیرد. تأثیری که به عقیده ی برخی موجب از بین رفتن هویت ملی و هضم آن در امپریالیسم فرهنگی غرب می شود، و تأثیری که به عقیده گروهی دیگر از محققان موجب استحکام هر چه بیشتر هویت ملی و قومی و ایجاد الگوی تعاملی مبنی بر هم جوشی فرهنگ ها و عبور کردن از حالت تعصب و تنگناهای قومی و محلی است. 
آنچه که در این روزهای جامعه ی ایران شاهد هستیم، تأثیر همان اعتقاد کاستلز و مک لوهان از ویژگی های جهانی شدن است. ابزار مسلط و قوی در این حوزه «رسانه» است که به تعبیر اشتباه برخی به  اسلحه شباهت دارد. احتمالاً به علت همین تعبیرهای اشتباه از فرصت های رسانه  چشم پوشی می شود، چرا که همان اسلحه ی کاربردی در شبیخون دشمن، پلی میان مردم و جهان برای معرفی بهتر و ایجاد دیدگاه مثبت از کشور در افکار جهانیان است. رسانه ها و به خصوص تلویزیون ، از مهم ترین نهادهای اجتماعی مؤثر در انتقال میراث اجتماعی، فرهنگی و ارزش های جوامع هستند. 
در عصر حاضر که به عنوان عصر اطلاعات و تکنولوژی های نوین تفسیر می شود، رسانه ها می توانند با استفاده از راه های گوناگون، الگوهای نوین اجتماعی و فرهنگی را به جوامع معرفی و وارد کنند تا جایگزین الگوهای پیشین و سنتی شود و از این طریق به ابزاری مسلط در تغییر هنجارها و ارزش های فرهنگی تبدیل شوند.  
شناخت رسانه و کاربردهای آن در مسیر دیپلماسی عمومی کشور و اداره ی امور فرهنگی داخلی به قدری اهمیت دارد که باید به سخنان گزاف هراس خوردگان از قدرت رسانه توجهی نداشت و در راستای افزایش توان و تأثیرگذاری رسانه های داخلی برآمد. گویی حلقه ی گمشده میان مردم و ساختار حکومت، رسانه ای توانمند در الگوسازی، اعتمادسازی و جریان سازی است.  
دیپلماسی رسانه ای در معنایی عام عبارت از به کارگیری رسانه ها برای تکمیل و ارتقای سیاست خارجی کشورها است. دیپلماسی رسانه¬ای با حضور در مرکز دیپلماسی عمومی، قادر به ایجاد دیپلماسی ایده آلی برای تحقق اهداف و منافع ملی است. 
قطعاً پیشبرد سیاست خارجی فعال و دیپلماسی به توانایی تأثیرگذاری تاکتیک های رسانه ای و خبری وابسته است، به همین علت سیاست مداران پیش از هر نوع عمل سیاسی سنجش اخبار رسانه ها را مد نظر دارند تا از این طریق و  با جلب افکار عمومی به قدرت سیاسی عمل خود در سطح ملی و بین المللی بیفزایند. 
 قدرت سخت و نرم دو روی یک سکه اند و هریک از طریق روشی خاص به دنبال تأثیرگذاری بر رفتار دیگران هستند. در عصر حاضر، تولید خبر به مثابه تولید قدرت است؛ اگر رسانه ها را به عنوان رکن چهارم دموکراسی معرفی می کنند به علت همین تولید قدرت است. دستگاه سیاست خارجی و رسانه دو نهاد متأثر از یکدیگر هستند. رسانه با تأثیر بر افکار عمومی موجب تأثیر بر فرایند تصمیم گیری در سیاست خارجی می شود. در جهانی که بازیگران بین المللی دولتی و غیردولتی بیشماری وجود دارند، رسانه ها به عنوان بازیگران غیردولتی مؤثر بر سیاست گذاری کشورها را نمی توان نادیده گرفت و محدود کرد، چرا که قابلیت کنترلی وجود ندارد. 
 امروزه «آموزش» موجب شناخت دقیق و گشودن ذهن به روی اطلاعات بیشتر و جدیدتر می شود اما رسانه با تبلیغات مختلف قادر به انحراف اذهان است، به همین علت موفقیت دیپلماسی عمومی براساس آموزش، پایدارتر از دیپلماسی عمومی مبتنی بر ابزارهای رسانه ای است. مادامی که آموزش صحیح اصول و کاربردهای گوناگون و پردازش اطلاعات مختلف صورت نگیرد، قطعاً رسانه های مختلف زاویه دار با منافع ملی کشور به عنوان مرجع خبری قدرت بیشتری در کنترل افکار عمومی خواهند داشت.  
نکته ی حائز اهمیت در دیپلماسی عمومی، «ماهیت فرهنگی» و «سرمایه ی اعتبار و اعتماد» آن است. اقدامات فرهنگی ذیل منافع میان مدت و درازمدت توانایی تحقق اهداف و اثربخشی را خواهند یافت. تلاش دولت ها در راستای حمایت و تنوع بخشی به رسانه ها و کاربردهای آن ها برای جلب اعتماد افکار عمومی و همچنین خنثی کردن اقدامات رسانه های مخالف، امری مستلزم نکته سنجی، به روز بودن و همراه با سلیقه ی مخاطبان است.  
در اندیشه ی سیاسی، سپردن امور کشتی و حفظ جان سرنشینان به دست ناخدا در دریای طوفانی، ناشی از هنر و مهارت او در دریانوردی است نه وضع قانون های پی در پی در عرصه ی کشتی! در عرصه ی رسانه های جهانی همچون دریای طوفانی، اِعمال شکل صحیح حکمرانی رسانه ای موجب حفظ و حراست جان سرنشینان و مانع از غرق شدن  آن ها در دریای طوفانی به امید رسیدن به ساحل تشخیص می شود. 
به نظر می رسد در کشاکش هیاهوی جهانی شدن گریزی جز بازگرداندن مرجعیت خبری و رسانه ای و اعتباربخشی به رسانه های داخلی نیست؛ مادامی که دستگاه  حکمرانی در سیاست داخلی و همچنین سیاست خارجی در حوزه ی دیپلماسی عمومی بر طبل خود بکوبد و  همزمان مرجعیت کنترل افکار عمومی  در اختیار رسانه های خارجی باشد، همچنان در بر پاشنه ی سردرگمی و حیرانی شهروندان و آشفتگی تصمیم سازی سیاست گذاران خواهد چرخید.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار