امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ حسین دلیر:
سودای نامآوری نداریم. میلی برای برهم زدن معادلهها در ما نیست. نمیخواهیم مستانه زیر میز بازی زده و هنجاری را دگرگون سازیم. حتی خواهان قلدری و قلندری نیستیم. آنکه سروری و بزرگی را به هر بهایی خواست، سرنوشتش به نیکی پایان نیافت. این راستترین، درستترین و روشنترین جملههای اعترافگونهی ماست؛ ساده، روان و به زبان معیار. میتوانید این سطرها را در مقام یک مرامنامهی جدی اما دوستانه از ما پذیرا باشید.
نگرانیهایی که بهانهی بودنمان در رسانه شده؛ همانهایی است که در چرخهی تکراری تاریخ مطبوعات، پیدرپی روایت شدهاند. رسانههای نوشتاری، گیرایی گذشته را ندارند و نبود این جذابیت، بزرگترین تهدید برای ارزش و جایگاهشان است.
مخاطب امروز، به رسانه بیش از گذشته وابسته شده، هرچند محتوا جایگاه پیشین را برای او ندارد. در هنگامهای که مصرفکنندهی محتوا؛ خود تولیدکننده و نشر دهندهی آن شده؛ روشن است هنر و دانش روزنامهنگاری، همچون گذشته به چشم نیاید. در بازار رسانه، همه فروشنده هستند و انگار کسی انگیزه خرید ندارد!
دیگر توازنی در عرضه و تقاضای محتوا برقرار نیست. همهی گونههای محتوا برای مخاطب امروز، قابل تولید شدهاند. روزنامهنگاری شهروندی و به روایتی جایگزین؛ مرز، گستره و حریمی برای خویش قائل نیست. محتوای نوشتاری به هر روی وضعش از همه دردناکتر است. قابل تولید بودنش به دست همهکس در هرکجا و هر زمان؛ و سرانجام انتشارش با انواع ابزارها و پلتفرمهای رسانشی، نوشتار را آسیبپذیرتر از دیگر انواع محتوا میکند. این را هم میتوان از بدیهای روزگار پسانوگرایی در ارتباطات دانست.
مخاطب، محتوایی میخواهد که دستکم خود از پدید آوردنش ناتوان باشد. دنبال کنندهی رسانه، چیز دیگری میخواهد. در تلاشیم آن چیز دیگر را اگر ادعا نباشد با همهی کمدانی و بیهنریمان فراهم کنیم.
در شتابزدگی روزگار کنونی؛ «خبر» علیه خویش شورش کرده و نمیگذارد رویدادها بهخوبی دیده، خوانده، شنیده و درک شوند. گرچه تولید خبر از گذشته چابکتر و انتشارش فراگیرتر شده؛ وانگهی پیگیری و درک رویدادها بهسوی سطحینگری گرایش داشتهاند. مصرفکنندگان محتوا؛ بیش از همیشه به «رسانه» وابستهاند. پیگیری رویدادها به جریانی پیوسته بدل گشته و پهنهی ارتباطات به صورتی گسترده و فراگیر در آمده است.
دریغا که عمق دریای محتوا در بسیاری از رسانهها این روزها چنان کم است که امکان آبتنی به مخاطب را نمیدهد. این توصیف بهظاهر مغرضانه و نا امیدانه، حقیقت تلخ سهگانهی رسانه، مخاطب و جهان کنونی محتواست.
در چنین شرایطی و با رجوع منطقی به حقایق ارتباطات و رسانه؛ ترجیح میدهیم کار ارزشمند خبرنگاری را به دیگر همکاران زحمتکش و علاقهمند به رویدادنگاری سپرده و خود با شنا برخلاف جریان روزنامهنگاری رویدادمدار به کار تحلیلگری، پژوهش و فرایندمداری سرگرم باشیم. این به معنای نادیدهانگاری ارزش کالای «خبر» و نقش پررنگش در رسانه نیست. ما در واقع بهسان مترجم یا مفسر و گاهی در مقام مؤلف، از خبرها بهعنوان مادهی خام، برای تولید محتوای تحلیلی و تحقیقی استفاده میکنیم؛ بنابراین بخش قابلتوجهی از آنچه تولید میشود حاصل کوششهای خبرنگارانی است که اخلاقمدارانه و با رعایت سنجههای علمی و استانداردهای روزنامهنگاری، این مادهی خام با ارزش را برای تحلیل و تحقیقهای پسین فراهم کردهاند.
بهجای آنکه تلاش رسانهای خویش را معطوف به اختراع دوبارهی «چرخ» نموده، بهتر است به تولید دیگر اجزای این وسیله نقلیهی ارتباطاتی مشغول باشیم. شاید اینگونه بتوانیم اندکی به داشتهها و دانستههای انسانی بیفزاییم.
خبرنگاران و رویدادنگاران، کوششان اگرچه بیرحمانه نادیده انگاشته میشود، اما بودنشان و کارشان پرارج و ستودنی است. وظیفهی حرفهای و مسئولیت اخلاقی رسانههای پیگیر و پیشرو در روزنامهنگاری تحلیلی و تحقیقی؛ فراهمسازی شرایطی است تا به گاه مقتضی کوششهای نادیدهی عزیزان خبرنگار؛ خواندنیتر، دیدنیتر و شنیدنیتر شود. تا آن زمان، تحلیلها و نوشتارهای تحقیقی هرچند مختصر ما، گوارای روح و اندیشهی پرسشگرتان!