شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۰۳۱
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۰

شوشان ـ فائزه رحیمی مقدم:

در ایران امروز، در برخی حوزه­ها با نقض سیستماتیک و کاملاً رسمی و قانونیِ حقوق شهروندیِ برخی از شهروندان مواجه هستیم. متأسفانه این نقض سیستماتیک «حقوق شهروندی» که عمدتاً مذهبی و جنسیتی است، در بسیاری موارد شامل حال تمامی اعضای یک «گروه اجتماعی همبسته» _همچون اقلیت­های مذهبی و زنان_ می­شود؛ به­طور مثال می­توان به عدم امکان تصدی پست ریاست­جمهوری توسط زنان و غیر شیعیان اشاره داشت. تأثیر قاطعانه زنان در تاریخ سیاسی ایران از ماجرای امتیاز انحصاری تنباکو که منجر به شکستن قلیان‌ها در حرم­سرا شد، گرفته تا در جنبش مشروطه فارغ از هر نوع نگاه جنسیتی در کنار مردان منتج به شکل‌گیری یک وحدت سیاسی برای مطالبات عمومی در فضای عمومی شد که به خوبی نشان­دهنده نقش پررنگ زنان و تأثیر بی­نظیرشان است؛ اما متأسفانه در هیچ یک از موفقیت‌های سیاسی و اجتماعی ایران برای مطالبات زنان اهمیتی ویژه قائل نشده است. حاکمیت رویکرد مردسالارانه، قیم­مآبانه و نگاه جنسیت­زده تاریخی در کنار عدم شناخت صحیح حاکمان سیاسی از مسئله زنان همواره موجب گشته تا در عرصه­ی تصمیم­­سازی و تصمیم­گیری برای موجودیت و هویت زنان با ابهامات فراوانی روبه­رو و در پیچ مسائل لاینحل همواره به لبه­ی پرتگاه هدایت شویم.

شوربختانه نمی­توان با قوانین کنونی پاسخگوی نیازهای زنان در جامعه‌ای بود که طی چندین دهه همگام با مردان به آموزش و اشتغال پرداخته‌اند. تعارض‌های قانون اساسی و قوانین عادی، نظام حقوقی ایران را به بحران دوگانگی دچار کرده و گویی راهی جز اصلاح قوانین و هماهنگ­سازی آنها باقی نمانده است. اگر زبان زن امروز صریح، شجاعانه و معطوف به آزادی است، و اگر زن امروز از زبانی ترقی‌خواهانه برای فریاد خواسته­هایش استفاده می­کند به این علت است که هر روزه بر تعداد زنان تحصیل کرده و دارای تحصیلات عالیه افزوده می‌شود؛ زنانی که حاضر به بازگشت به کنج خانه و پذیرش نقش‌ سنتی گذشته، نیستند. زنانی که شاهد رنج­های مادران خود و تضییع حقوق هم­جنسانشان با هزار دلیل پوچ بوده­اند؛ اکنون آنان به خوبی می­دانند که جنسیت چیزی جز یک برساخت اجتماعی نیست که در بافت فرهنگی‌ هر جامعه به شکل ویژگی­های روانی‌، اجتماعی و تعاملی ظاهر می‌شود. امروزه زنان ایرانی با اتکا به تجربه­­ی پیمایش یک و نیم قرنی مسیر رسیدن به حقوق عادلانه، به سطحی از بلوغ و پختگی رسیده‌اند که به مرحله­ی کنشگری وارد شده­اند؛ امری که به گواهی علم و تجربه، بازگشت­ناپذیر است و مراحل رشد و تکامل خود را سپری خواهد کرد.

باید اشاره کرد که گذار از جهان قدیم به جهان جدید در ایران، اصلی‌ترین موضوع در فرم و محتوای فکر ایرانی و نگاه آن به زنان است. چنین گذاری از یک‌سو بدون نقد فرهنگ و اندیشه ایرانی صورت نمی‌گیرد و از سوی دیگر باید در ارتباط با آن فهمیده شود. بنابراین، امری غامض و بسیار پیچیده است و نیاز به تمهیدات نظری دارد‌. نکته مهم آن است که این شکل از گذار، در وهله نخست بیرون از هر تلاش عملی و درعین‌حال معطوف به آن است. نقدِ همراه ‌با شناختِ اندیشه ایرانی، به‌خصوص نسبت آن با مضامین و مفاهیم مدرن و آمیختگی کمابیش ناشناخته آن با یکدیگر، موضوعی است که لزوم انداختن «طرحی نو» برای فهم اندیشه ایرانی به خصوص در حوزه کنشگری زنان را یادآوری می‌کند.

بر کسی پوشیده نیست که انقلاب اسلامی بخش زیادی از زنان مذهبی و به شدت سنت‌گرای محبوس در خانه‌ها را با هدف انجام تکلیف سیاسی و دینی از خانه‌ها بیرون کشید و در طی تاریخ عجیب و سخت دوران مبارزه علیه استبداد و همچنین طی 8 سال جنگ تحمیلی و بحران‌های سیاسی و اجتماعی همگام با مردان به این حضور پس از حصر معنایی ژرف بخشیدند. بدون شک این زنان هستند که در آینده‌ی ایران بیش از پیش نقش مهم‌ خود را در راستای اصلاحات و تجلی عقلانیت انتقادی مدرنیته پیش خواهند برد؛ پس گوش شنوا و چشم بینا داشته باشیم.

ارجاع به آمار ورودی زنان به دانشگاه­ها زمانی افتخارآمیز خواهد بود که پس از کسب درجات علمی دچار پس­خوردگی اجتماعی نشوند و به دلایل بسیار گوناگون دچار چالش­های حقوقی، اجتماعی و سیاسی که مختص جنسیت است، نشوند. حضور زنان در ورزشگاه­ها زمانی افتخارآمیز می­شد که دختر آبی هم روی سکوها می­نشست. افتخار برای زمانی است که هیچ بانویی در ایران عزیز ما، مغموم و سرخورده از تبعیض­ها، خشمی فرونخورد و اشکی بی­صدا نریزد. بهتر است که مسائل زنان فقط به نحوه پوشش آنان تقلیل نیابد و به جای درک واقعیات موجود و فهم تفاوت‌های نسلی، متولیان بسیار و بودجه‌های کلانی را صرف موضوعی نسازیم که هیچ گره‌ای از مشکلات زنان باز نمی­کند. اگر برجام هم 26 متولی داشت قطعاً به یک نتیجه می­رسید!

راهی جز گذار از استفاده ابزاری از زنان (همچون شعارها در انتخابات و راهپیمایی­ها) و حرکت به سمت تعامل همه­جانبه و فهم مطالبات زنان برای برقراری تعادل در جامعه نیست.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار