عکس العمل یک جمع به سخنان باطل، دلیل بر زنده بودن یک جامعه است و از سوی دیگر آشکار کردن یائسگی مردانی که زن را به واسطه ی یک روند طبیعی و فیزیکی به تمسخر می گیرند. شرم آورتر این است که این مردان، هرگز اندیشه نمی کنند ، در طیف وسیع زنان، خواهران ، مادران و دختران آنان جای دارد.
شوشان - مهری کیانوش راد :
در نقد سخنان ابوالقاسم طالبی، کارگردان سینما
رسم جامعه ی مرد سالار است ، که به هر بهانه ، زن را تخریب و ارزش های او را منکر شود. ضعف جسمانی زن را وصف تا اندیشه ی او را غارت کند. گاه دلسوزانه از ناتوانی زن سخن بگوید ، تا قدرت تصمیم های سازنده ی او را سلب کند. در حوزه ی سخن و اندیشه ، واژه را سنگ کردن و نشانه گرفتن ، نه رسم جوانمردی است و نه شیوه ی اهل تفکر و تعقل. اندیشمندان را عادت چنین بوده و هست ، که به آسیب شناسی یک معضل پرداخته و با ظرافت یک پزشک حاذق ، راه درمان، تجویز کنند. آیا به درمان ، اقبالی نشان داده می شود ؟
انتخاب بیمار، تعیین کننده است. این روزها همه خود را حاذق و شایسته ی معالجه کردنِ دیگران می دانند و بسیار مردمان را، ناآگاهانی که نه می فهمند و نه اندیشه ای دارند. عکس العمل یک جمع به سخنان باطل، دلیل بر زنده بودن یک جامعه است و از سوی دیگر آشکار کردن یائسگی مردانی که زن را به واسطه ی یک روند طبیعی و فیزیکی به تمسخر می گیرند. شرم آورتر این است که این مردان، هرگز اندیشه نمی کنند ، در طیف وسیع زنان، خواهران ، مادران و دختران آنان جای دارد. بدتر از همه ، این است ، که پای بندی به ارزش ها و شرافت انسانی فراموش می شود. سخیف تر این است، که سینماگر مرد باشی و الفبای هنر اندیشیدن و سخن گفتن را ندانسته باشی.
این ها همه ، نشانه ی بیماری مردانی از این قشر و گرفتاری آنان به یائسگی خودخواسته ی ذهنی، از نوع مردانه ی آن است.
یائسگی زن ، اگر زخم باشد ، بر جسم اوست و یائسگی مردان زخم بر روح و شعور آنان است. یائسگی زن ، پایان یک دوره ی پرشکوه زایندگی زن ، تولد هزاران زن و مرد ، از جمله آقای سینماگر است و استراحتی است که طبیعت جسم زن، اقتضای آن را دارد. یائسگی جامعه و مردان _ اگر به آن دچار شوند- خبر از فروپاشی روحی آنان است ، فراموش کردن درست و غلط ارزش هاست . زخم بر جسم را، راه علاجی است ، اما زخم بر روح، چه بسا درمان ناپذیر و منشا بسیار بیماری های دیگر برای بیمار و جامعه باشد. باید ترسید از کسانی که زخم بر روح دارند و معالجه نمی شوند . با روح زخمی ، صدرات اصلاح را دارند و تشویق می شوند. باید نگران بود ، نگران کسانی که هدایت کننده ی فرهنگ جامعه هستند و فراموش می کنند ، که : زخم بر روح ، خطری جدی برای بشریت بوده ، هست و خواهد بود.
فرصت ها را دریابیم.فرصت درست اندیشیدن ، درست زندگی کردن ، درست رهنمود نشان دادن ، که فرصت ها چون برقی درخشیده و اگر استفاده نشوند ، جز دریغ حاصلی ندارند.