شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۳۲۴
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۵
شوشان ـ مجتبی حلالی :

پیش از هر گفته ای! پیش از هر درد دل و واگویه ای، باید اشاره کنم! نویسندگی بواقع زوری نیست. بواقع نیاز به تراوش دارد. کلید واژه ها، دیده ها و شنیده ها، اگرچه میتوانند تلنگری برای پردازش و تولید محتوا باشند، اما نیاز مبرم به رعایت برخی شئونات دارد. سپس تراوش کلمات. لذا به نثر درآوردن کلمات، به تراوشات ذهنی و رعایت اخلاقیات بعنوان دو جزء جدانشدنی نیاز دارد. تا اینگونه در کنار تولید محتوای عامه پسند، تاثیرگزار هم باشد.

در موازین اسلامی همواره آورده اند که اخلاق باید رعایت شود. آبروی افراد باید حفظ شود. حتا اگر موضوعی را شنیدیم و یا دیدیم، اگر ترجیح بر تولید و انتشار است، باید برخی آداب و اصول رعایت شود. بی پروا عمل کردن ابتدا خدشه به ساحت افراد است و سپس ذهنیت و هدف فرد تولید کننده را فاش می سازد، یا تازه کار است و اصول را نمی داند و یا اهدافی در سر دارد که می تواند دست و پا کردن نام باشد و یا تخریب فرد مورد هدف.

به تازگی یکی از عزیزترین مطبوعاتی های استان خوزستان ( حاج اکبر لیموچی) به قتل رسیده و شوکی عظیم به اهالی مطبوعات و استان نیز وارد آورده است. اگرچه به مرگ طبیعی دنیا را وداع نگفت و در اوج جوانی دیده از دنیا فرو بست. اما فکر و تامل بهمراه آورد. دنیا هیچ است. ارزش ندارد برای نامی دست و پا کردن، برای اندوخته ای بیشتر، برای پیشرفت شغلی و جایگاه، دست به هر اقدامی و لب به هر سخنی باز کنیم. ارزش ندارد دلی را بیازاریم. ارزش ندارد بتوانیم و کمک نکنیم.
نتيجه و مخلَص همه دروس اخلاقی، دو چیز است: میازار و تا توانی کمک رسان.

سالها پیش. تازه کار بودم. گزارش اجتماعی و شهری می نوشتم. خبر آمد در سطح کلانشهر اهواز در برخی رستوران ها و آشپزخانه ها بجای گوشت گاو و گوسفند، گوشت های فاسد و الاق و ... پخت کرده اند. شنیده ها حاکی از آن بود که همچنان نیز ادامه دارد.

یکی از رستوران های شهیر اهواز که به شدت مورد اقبال عمومی قرار گرفته بود و هزینه های سرسام آوری در مجموعه خود می کرد، از جمله این رستوران ها بود. پس از دریافت انواع گفتگوها و مستندات و تصاویر؛ و بعنوان آخرین گفتگو با مدیریت آن رستوران تماس گرفتم. 

شماره اش رند بود. هنوز در حافظه ام هست. معرفی کردم و ماجرا تشریح شد. رکیک ترین الفاظ و فریاد های عجیبی نصیبم شد. بدترین کلمات نثارم شد. تلفن پشت تلفن، شماره ام را نیز پیدا کردند و انواع تهدیدها شدم. چرا؟ قطعا جواب این است، هرآنچه گفته بودند، صحت داشت. 

تصاویر گوشت های یخ زده و کبود و فاسد را نیز در دست داشتم. اگرچه هیچ گاه آن مطلب بصورت رسمی منتشر نشد، اما واقعیتی بود که بشکلی مستند به نثر درآمده بود و اکنون در گوشه ای از مطالب آرشیوی خاک می خورد. آن روزها فضای مجازی بدین شکل اکنونی نبود، لیکن اگر بود، بی شک باید بند و بساطش را جمع می کرد. افکار عمومی بدون تردید اگر بشکل همه گیر مطلع می شدند، همان رفتاری که با من شد را با آن مجموعه می کردند. چه شب و روزهایی گذشت و چه تماس هایی از انواع افراد دریافت کردم.

فضای مجازی اکنون پر است از انواع حرف و حدیث ها، بی توجه به آبروی افراد انواع مطالب را تولید و منتشر می کنند. بدون شک نقد حق طبیعی نویسندگان است، ولیکن آنچه پر اهمیت است، هدف نگارنده نیز مهم است. متاسفانه برخی افراد اصول حرفه ای در روزنامه نگاری را بخوبی نمیشناسند و تنها اهداف خاص و منفعت طلبانه خود را مد نظر قرار می دهند و این دقیقا نکته ای است که می بایست اصلاح شود. بی پروایی در تولید محتوا ابتداء به ساحت مقدس قلم و جامعه مطبوعاتی لطمه وارد می کند و سپس فرد یا افراد را تحت شعاع بی رحمانه قرار می دهد.

لذا آنجا که منافع عمومی در خطر است، یا مطالبه ای به حق از سوی مردم مطرح می شود و یا حقی از جامعه تضییع شده، باید ورود کرد و با رعایت اصول اخلاقی و حرفه ای موضوع را دنبال کرد و تا نتیجه گیری نیز استمرار بخشید.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار