شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۳۸۰
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۲۷
انسان بر سُرسُره ی زمان
شوشان ـ مهری کیانوش راد :
همه ی ما بر سُرسُره ی زمان نشسته ایم.در زمان و با زمان متولد و در لحظه ای خاص پیاده می شویم.سرعت پایین آمدن برای هر انسانی متفاوت با دیگری است.زمان برای شما سریع  یا کند می گذرد؟چه متغیری در نوسان این رویداد نقش دارد؟ آیا سفر به گذشته و آینده ممکن است ؟ آیا زمانِ قراردادی قابل قبول بین انسان ها با فلسفه ی  فیلسوفان یا قوانین علمی متغییر فیزیکدانان ، ارزش خود را از دست داده یا خواهد داد؟

همه ی انسان های روی زمین بر مبنای زمان متداول بیست و چهار ساعت و مکانی که در  آن زندگی می کنند ، مانوس و آشنا و زندگی خود را برمبنای این قوانین ساخته ، ویران و دوباره از نو شکل می دهند.در حاشیه ی دورانی که بر انسان گذشته است ، ادیان ، اندیشمندان ، فیلسوفان و فیزیکدانان ، هر کدام دیدگاه  خاصی عرضه کرده اند‌ ، گاه زمان را موهوم ، مطلق ، انتزاعی و یا نسبی معرفی کرده اند،  سخن از زمان های متعدد موازی گفته اند ،  اما  تاکنون افقی یگانه در باره ی  مفهوم زمان و گاه مکان ،  وجود نداشته است. آرزوی انسان این بوده، که با سفر به گذشته زندگی امروز خود  یا  آینده را به دلخواه تغییر بدهد. آیا انسان به آرزوی خود دست خواهد یافت ؟
در واقعیت پاسخ منفی است.

تفکر اسطوره ای معتقد است زمان وابسته به رویدادها است و با آن ها تعریف می شود - این رویدادها هستند که زمان را تعیین می‌کنند-  اما با رشد علمی وابستگی زمان از رویدادها جدا شد.
هراکلیتوس معتقد به دایروی بودن زمان بود ، تکرار مکرر حوادثی که پیش آمده و خواهد آمد.تناسخ زیر مجموعه ای از این تفکر است ،  با یک  تفاوت ،  در تناسخ نقطه ی پایانی وجود دارد.   انسان بعد از مرگ و حیات های  مکرر  زمانی که به کمال برسد ،  بر دور تسلسل  زندگی خود، نقطه ی پایان  می گذارد.نیوتن معتقد بود ( ۱۶۴۳،۱۷۲۷) : زمان مطلق غیرقابل شناسایی است و تنها ممکن است به صورت ریاضی درک شود. تفکر نیوتن که زمان مطلق حقیقی و ریاضی خود به خود و به علت ماهیت ویژه ی خود به طور یکنواخت و بدون ارتباط با هیچ عامل خارجی جریان دارد ، از نظر علم رد شده است.به نظر نیوتن جهان دارای یک ساعت است ، اما لایب نیتس آلمانی مخالف است و می گوید: جهان خود یک ساعت است.

امانویل کانت( ۱۷۲۴،۱۸۰۴) فیلسوف معرفت شناس (اپیستمولوژیک ) ، معتقد بود، در معرفتِ هیچ چیزی ، زمان و مکان از آن جدا نیست و بدون آن ها علم امکان پذیر نیست .در فلسفه ی کانت  " زمان " عبارت است از صورت ذهنی جریان و مرور حوادث بیرونی و درونی  و " مکان " عبارت است از صورت ذهنی که با آن اشیا را درک می کنیم. مکان شرط ادراک و وجدان همه ی امور ، خواه بیرونی و خواه درونی ، پس زمان و مکان جزو  ذهن انسان  و در خارج وجود ندارند.

افلاطون می گوید: هر چیزی که زمانی و مکانی باشد ، صیرورت پذیر( از قوه به فعل رسیدن ، شدن ) است و معرفت یقینی به دست نمی آید ، بنابراین باید از این مرحله فراتر رفت ، تا شهود حاصل بشود.امانویل کانت مطلق بودن زمان و مکان را از نیوتن و ذهنی بودن آن را از لایب نیتس( در آغاز لایب نیتس معتقد به مطلق بودن زمان و مکان ، و بعد از آن ذهنی و  نسبی بودن زمان و مکان را اعلام کرد) کسب کرد.کانت معتقد بود، که هرچه در زمان و مکان قرار نگیرد ، از قلمرو معرفت بشر خارج است ، یکی از این موارد  فلسفه ی الهی  است‌.این دیدگاه مورد مناقشه ی دینداران قرار گرفته است.اگر کانت ، روزگار انیشتن را درک می کرد ، دیدگاه او در باره ی مطلق بودن زمان و اگر روزگار " لی اسمولین" را درک می کرد ، دیدگاه او در باره ی ذهنی بودن زمان ،  به احتمال نزدیک به یقین، متفاوت می شد.

دیدگاه توهم زمان :
بر مبنای این دیدگاه، جهان یک توده ی غول پیکر از همه ی چیزهایی است که در همه ی زمان ها و مکان ها اتفاق افتاده و خواهد افتاد‌. بر مبنای این نظریه  گذشته و حال و  آینده ی همگی با هم در حال حاضر  وجود دارند ، همه ی حوادث واقعی هستند ، اما دست رسی به آنان تاکنون ممکن نشده است. به فرآیند این سفرکردن های زمانی، اصطلاحا پارادوکس گفته می شود ، از زمان حال به گذشته یا آینده  سفر کردن و تغییراتی را مطابق خواسته ی خود در رویدادهای زندگی ایجاد کردن، آرزویی که برای انسان تاکنون در داستان ها و  فیلم ها ی تخیلی تحقق یافته است.از نظر علم ، سفر به گذشته و آینده معقول نیست ، دلایلی برای رد این نظریه بیان شده است.

ایگور د نوویکوف کیهان شناس روس و نظریه پرداز "سفید چاله ها " در رد این تفکر می گوید :  اگر رودخانه ی زمان ، به آرامی بچرخد و گردابی درست کند ، دستی نامرئی،  به هر ترتیب مداخله کرده و در صورتی که بخواهیم با سفر به گذشته ، منجر به ایجاد یکی از پارادوکس ها بشویم ، جلوی ما را می گیرد.نوویکوف معتقد است ، قانون ناشناخته ای در فیزیک وجود دارد که جلوی هر عملی را که آینده را تغییر دهد ، می گیرد.عامل باز دارنده ی اختیار انسان، در این قلمرو ، مانند  قانون گرانش عمل می کند ، به طور مثال : شاید بخواهیم بدون کمک هیچ انرژی روی سقف راه برویم ، قانون گرانش مرا از انجام‌این کار باز می دارد، هر چه سعی کنیم پایین می افتیم ، بنابراین اختیار انسان محدود می شود.

نسبی بودن زمان :
انیشتین ( ۱۸۷۹ ،۱۹۵۵) می گوید:طبق نسبیت یا اتساع زمان ، زمان برای ناظر متحرک در فضا با سرعت نور  نسبت به ناظر ساکن در زمین کندتر است، به این مفهوم که  انسان در فضا دیرتر از زمین پیر می شود، همان طور که انسان ها یی که در ارتفاعات بلند زندگی می کنند ، نسبت به زمین  - به اندازه چند ثانیه - زودتر پیرتر می شوند.کورت گودل  در سال ۱۹۴۹ عدم وجود زمان را با ریاضی برای انیشتن ثابت کرد .لی اسمولین در سال ۲۰۱۳ در کتاب" تولد دوباره ی زمان"ادعا کرد : زمان کاملا واقعی است و هیچ چیز توان پیشی گرفتن از آن را ندارد و  آشکارا گفته بود که تثبیت مفهوم زمان برای زندگی روزمره ی ما فوایدی دارد و اگر سیر زمان یک توهم نباشد ، به زندگی ما ارزش و معنا می بخشد. دیدگاه متفاوت نظریه پردازان بیانگر این واقعیت است که از نظر علمی توافقی بر مفهوم زمان وجود ندارد و راه نظریه پردازی باز است.

دیدگاه ادیان سامی یا ابراهیمی  :
الف : در ادیان ابراهیمی ، زمان ابتدا و پایانی دارد ، آغاز آفرینش دنیا و انسان ، تولد زمان و قیامت، مرگ زمان است.زمان با ماده و زندگی دنیایی مفهوم پیدا می کند.پیری یا تغییر یا تکامل شی در زندگی دنیایی مفهوم پیدا می کند ، در زندگی اخروی ، تغییر و پیری وجود ندارد.
بعد از پایان زندگی دنیا ، به گونه ای زمان سربریده می شود.
ب : همه ی حوادث گذشته و آینده در حال حاضر وجود دارند.  علامه طباطبایی ، فیلسوف و مفسر قرآن در تفسیر آیه ۲۲ سوره ی  ق  "  فکشفنا عنک غطایک و بصرک یوم الحدید" می گوید :
" آن چه خدا برای فردای قیامت انسان تهیه دیده ، از همان روزی تهیه دیده ، که انسان در دنیا بوده است.یعنی در حال حاضر قیامتی که در آینده رخ خواهد داد ، وجود دارد ،  فقط از دید بسیاری از انسان ها نادیدنی است.
ج : توقف زمان در ادیان سامی : برای اصحاب کهف( مورد قبول یهود ، نصاری و اسلام ) ، در قرآن در حدود سیصد و نه سال زمان متوقف می شود، در حالی که برای دیگر مردم روزگار سیر زمان به شیوه ی عادی خود سپری می شود.
د : دیگرگونگی زمان در یک واحد خاص زمانی : در قرآن در آیه ی ۲۵۹ بقره ، از رویدادی شگفت یاد می شود .  برای عُزیر که نامش در آیه ۳۰ سوره ی بقره ذکر شده است ،  در حدود صدسال  زمان  متوقف می شود ، در کنار او و همزمان با او ، افراد دیگر ، گذر زمان، روال عادی خود را طی می کند.
برای غذا و الاغ او نیز زمان دیگرگونه عمل می کند .بعد از صد سال غذای او سالم و الاغ او تبدیل به مشتی استخوان شده است.این آیه می تواند افق تازه ای در فهم زمان های  موازی باز کند.

به اعتقاد و تجربه ی  نگارنده ، واقعیت زمان را هر کس می تواند احساس و ادراک کند.سرعت  زمان در هر لحظه از زندگی متناسب با حالات روحی ، متناسب با سن ، متناسب با شرایط کاری و بسیار عوامل دیگر متفاوت می شود‌.احساس هر انسانی ، صادقانه ترین دلیل  برای سرعت یا کندی زمان است.گذشته از ادراک حسی ، دقت در  گذر زمان بر جسم مادی انسان نیز قابل توجه است، همه ی ما بر سُرسُره ی زمان نشسته ایم ، قانون زندگی ما را به پایین آن ، یعنی مرگ سوق خواهد داد.
سرعت رسیدن ، میزان تغییر سرعت در مراحل مختلف عمر، چگونه ارزیابی می شود؟قاعده ی پذیرفته شده به ظاهر،  این است که زمان برای کودکان طولانی و برای بزرگ سالان تند می گذرد.اما  تجربه ی نگارنده ثابت کرده است ، بسیاری از سالمندان از کندی حرکت زمان شکایت دارند.بی برنامگی آنها را کلافه می کند و هیچ راهی برای پر کردن اوقات طولانی روز و رساندن آن به شب ندارند.با توجه به این که زمان موجودیتی قابل لمس ندارد و گاه از آن به عنوان امری موهوم یاد می شود، شاید تنها معیار گذر زمان برای هرکس، گذشته از جنبه ی قراردادی آن ، تشخیص خود انسان باشد. باید قوس و کش آن را نه با فرایندی همگانی ، که با چگونگی حال هر انسانی محاسبه کرد.
بسیار اندیشمندان تا دوران کهن سالی تا زمانی که توانسته اند ، از فرآورده های ذهنی خود استفاده کنند، مانند کودکان از زمان طولانی تری برای تجربه های شگفت خویش و آموختن بیشتر برخوردار هستند. 

این رویداد برای کسی که هنوز کودکانه و پر از شگفتی جهان را می نگرد و برای رسیدن به کنه حقیقت تلاش می کند ، قابل درک و دایره ی شناخت هر لحظه افزون تر می شود.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار