شوشان ـ فاضل خمیسی :
وقتی بعد از این همه هیاهو به انتهاء و به درک «هیچ» می رسیم ، آنگاه میفهمیم چه کلاه گشادی به سرمان رفته و در چه «دریاچه سرابی» شنا کرده ایم، تقلایی برای «هیچ»!
رنج آنجاست که آخرین بیداری و هوشیاری فقط با «افسوس»همراه است زیرا دیگر نه پای رفتن است و نه فرصتی برای نفس کشیدن، فقط حسرت می ماند و حس حماقت! این روزهای خوزستان «خرما پزان» است ، گرمایی طاقت فرسا و مرطوب که باعث میشوند خارک های زرد و سبز ( خرمای نارس) به خرمایی مقوی و لذیذ تبدیل شده و رزقی با برکت برای نخلدار به ارمغان بیاورند.
از سویی در این فصل، خرمای روی نخل یکی از اصلی ترین غذای پرندگان و حشرات و بخصوص بلبلانی است که به بلبلِ خرما معروف است و چه بسا تور تابستانه ی ! بلبل ها و انواع گنجشک ها با رسیدن خرما بر سر نخل آغاز میشود و مادرِ طبیعت میداند برای هر جانداری چگونه زندگی نوازی کند که همه از زندگی سرخوش باشند!!در چند ساله ی اخیر برخی از صاحبان نخل به بهانه ی کم شدن و آسیب دیدن محصولاتشان با تهیه ی «تورهای محافظ» و قرار دادن خوشه های خرما در این تورهای کیسه ای مانع تغذیه ی این پرندگان و حشرات شده اند، و راه ارتزاق آنها را
بسته اند.اما بشنوید از نخلداران منصف و طبیعت دوستی که میدانند همه ی ثروت نخل به آنها تعلق ندارد و زر و زورشان! نباید به ضعیف کُشی بیانجامد ، بنابراین هر چند آنها برای حفظ محصولشان از تورهای محافظ استفاده میکنند اما حواسشان است که چند شاخه ی خرما را در
«خارج کیسه» قرار دهند تا حشرات و پرندگان بتوانند به راحتی از آن تغذیه و چرخه ی طبیعی حیات در این بخش دستخوش تلاطم نگردد!
قرار دادن چند شاخه ی نخل خارج از کیسه های «تورمحافظ خرما» برای خوراک سایر حیوانات ، اکنون بعنوان یک فرهنگِ نخلداری و مسلمانی در بین کشاورزان عربستان آنقدر رایج است که معتقدند این رفتار نه تنها باعث کم شدن محصول نشده بلکه موجب برکت بیشتر در زندگی آنها شده است و رزق را در سرزمینشان جاری میسازد.
غرض اینکه زندگی زمانی خوشایند است که حتی حشرات از حق خویش بهره مند شده و نباید ثروت اندوزی در عناوین مختلف در حق خوری از دیگران تجلی یابد.. پزشکی که در یک روز میلیونها تومان از بیماران ناتوان و رنجور درآمد دارد یا بساز بفروشی که با بهره کشی و پرداخت دستمزدهای پایین به کارگر بدون زحمت یک شبه راه صد ساله میرود ، یا دلالی که با فریب ، اندوخته ی بانکی اش را چند برابر میکند، یا وکیلی بخاطر استیصال موکلش او را سرکیسه میکند یا تعمیرکاری که چندین برابر حقش مزد طلب میکند ، در واقع رزق و آرامش را درآن سرزمین از بین برده و حتی خودشان قربانی این طمع ورزی میشوند..در سرزمینی که کسی بفکر دیگری نیست ، حتی اگر از آسمان الماس ببارد، این سرزمین همیشه قحطی زده است!!!