شوشان ـ علی ذکوی :
الو! سلام. چرا این خبر رو کار کردی؟
اگر میخواهید ذرهای از سختیهای کار خبرنگاری را درک کنید لحظهای به این فکر کنید که از بعضی از کارهای یک از دوستان یا اقوامتان که اتفاقا دستش به جایی بند است و کارهای هست ناراضی هستید و فورا دست به کار میشوید و با یک پیام به همهی عالم و آدم از خجالتش درآمدید که بله! دوست یا فامیل ما یک جای کارش میلَنگَد. اولین آسیبش این است که دفعه بعد که شما را دید و در بهترین حالت اگر کلی بد و بیراه و گلایه بارتان نکند و به تمام دوستان و اقوام نسپارد که با شما تماس بگیرند که چرا فلان حرف را زدی؟ سلام-علیکش دیگر آن سلام-علیک سابق نیست و اگر خدای ناکرده کارتان پیشش گیر بیفتد چه بسا که کارشکنی که هیچ، حسابی حالتان را هم بگیرد.
حالا تصور کنید خبرنگاری، خبری را کار کرده که متوجه یکی از مسئولان امنیتی یا رده بالای شهرستان یا استان شود و یک جای خبر بِلَنگَد یا مستندات خبر کافی نباشد یا در متن خبر، عباراتی آورده باشد که ملاحظات حقوقی را رعایت نکرده باشد، آن وقت خبرنگار است و راهروهای دادگاه و نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی و توهین به...
گرچه خبرنگاری در شهرستان ما(باغملک) سابقهای طولانی دارد اما با ظهور فضای مجازی رنگ دیگری به خود گرفت. با آغاز فضای مجازی، هرکسی میتوانست با یک گوشی و یک کانال در یک شبکهی اجتماعی خود را خبرنگار معرفی کند و شروع به انتشار اخبار کند بسیاری آمدند و نماندند، عدهای آمدند و مجوز نگرفتند و تنها عدهی کمی آمدند و مجوز گرفتند و پای کار ماندند. با همهی اینها خبرنگاری در مناطق ما هنوز یک طفل نوپاست، بسیاری چیزها باید یاد گرفت پیه بسیاری چیزها را باید به تن مالید با استرس فراوان این کار باید ساخت، افراد زیادی را باید از خود ناراحت کرد و دشمنیهای زیادی باید برای خود تراشید.
همهی اینها به دلیل رسالت مقدس خبرنگاری است رسالتی که شاید بنیان آن بر فریضهی امر به معروف و نهی از منکر مسئولان استوار است.
خبرنگار باید برای مردم قلم بزند، صدای بی صدایان باشد و ندای مظلومان و محرومان باشد. خبرنگار باید از زیر چتر اربابان ثروت و قدرت بیرون بیاید و خدای ناکرده خبرنگاری را پوشش منافع شخصیاش نکند وجهی برای تبلیغ ناحق نگیرد، به اسم عدل و انصاف یا پمپاژ امید به جامعه، نقشِ روابط عمومی مدیران و مسئولان را بازی نکند و اگر خدمات بعضی از مسئولین را منعکس میکند که باید بکند بی محابا به نقد آنان هم بپردازد.
مسئولین هم باید بدانند خبرنگار، روابط عمومی آنان نیست تا هر از گاهی از آنان تعریف و تمجید کند، خبرنگار از آنان حقوق نمیگیرد تا هر از گاهی اقداماتی را که از بیتالمالِ ملت برایش هزینه میکنند و در مقابل از همان بیتالمال هم حقوق میگیرند و با اینکه انجامِ وظیفه میکنند افتخارش هم برای خودشان است را رنگ و لعاب ببخشد و با تحسین و تمجید، بزرگنمایی کند و بدین ترتیب مانع رسیدن بخشی از صدای مردم به مسئولان شوند و مردم را در مقابل هجوم بیرحمانهی اخبارِ غیر واقعی یا برجسته سازی نامتوازن خدمات بی دفاع کنند.
اگر خبرنگاری مرتبا بگوید کار فلان مدیر یا مسئول عالیاست و مکرر از عملکرد او بنویسد و در میان مخاطبانِ انبوهِ خود که در ابتدا با صداقت اعتماد آنان را جلب کرد منتشر کند صدها شهروندی که از عملکرد آن مسئول یا مدیر ناراضیاند و این امکان را ندارند تا گلایه هایشان را به سمع و نظر این حجم از مخاطب برسانند چگونه از گوشهی رینگِ این حملهی ناجوانمردانه بیرون بیایند و اینگونه میشود که مردم ابتدا از خبرنگاران که تنها ماَمن آنها در فریادرسیاند ناامید میشوند بعد از آن از حاکمیت و سرانجام از تمامی جامعه سرخورده میشوند که این خود مصیبتی است جانکاه.
خبرنگار نباید مسائل را شخصی کند و اگر مسئولان مسئلهای را شخصی کردند فورا از دامِ شخصی سازی کنار بکشد و خبرگزاریاش را به مزیتی برای حل و فصل مسائل شخص تبدیل نکند.
الا ایها الحال، کاش قانون مطبوعات به این صورت اصلاح میشد که هرکه، هر چه درباره مدیران مینوشت هرگز بازخواست نمیشد آن وقت روابط عمومیها در نقطهی مقابل فعال میشدند و از عملکرد ادارات مربوطه دفاع میکردند و توازن برقرار میشد. یادِ این دستورِ آقای مصدق افتادم که به شهربانی کل کشور نوشت: *"در جراید ایران آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته میشود، هرچه نوشته باشند و هر که نوشته باشد به هیچ وجه نباید مورد اعتراض و تعرض قرار گیرد زیرا آزادی بیان و قلم از این جهت جزء ارکان مشروطیت است."*
بنده همروز خبرنگار را به تمام خبرنگاران تبریک عرض میکنم و توفیق آنان را در مطالبهی خیرِ عمومی از خداوند منان خواستارم