شوشان ـ غلامرضا نورآبادی :
وقتی جنگی رخ میدهد و کشتار ،طرفین جنگ به متهم کردن یکدیگر میپردازند وبرخی هم به حمایت این یا آن طرف جنگ و البته با هدف رسیدن به نیات خویش و سایرین هم دعوت به خویشتن داری .آنچه مسلم است انسانهایی آسیب میبینند که نقشی در بروز آن ندارند و رسانه ملی و امثالهم ۹۰درصد اخبار خود را به آن اختصاص میدهند که عمق فاجعه در فلان نقطه در حال وقوع است.
این جنگ ها که بطور سخت افزاری در غزه و اکراین و....اتفاق می افتد ، به شیوه متفاوت و بصورت نرم افزاری در طول روز در نزدیکی ما و در خانواده هایمان در حال وقوع است.فرقی نمیکند که تحمیل عقاید ،زیاده خواهی ،عقده هاو کمبود ها ، جبر و زور یا بدبینی و خودبزرگ بینی کدام عامل اصلی است ،آنچه مهم است تباهی زندگی روزمره است که دانسته یا ندانسته وارد این جنگ ناخواسته شده ایم که نتیجه آن دفن جوانمردی،صداقت،محبت ،از خودگذشتگی ،انصاف ، عدل وبنیان خانواده و جامعه است. عمق فاجعه این جنگ نرم افزاری اینجا در حال وقوع است.
نقش جامعه یا خانواده کدام مهم تر است؟برخی میگویند خانواده زیربنا است تا این درست نشود جامعه درست نمیشود و برخی دیگر معتقدند این معیارها و ارزشهای جامعه و سیستم آموزشی است که انسانسازی میکند.
میزان خلاف و بزه کاری،کاهش ازدواج،افزایش طلاق، اعتیاد ،خودکشی، بدبینی ها ودرگیری های رایج و نامتعارف در خانواده ها نشان دهنده درستی نظریه دوم است و معمولا این وقایع در خانوادهایی هم اتفاق می افتد که سابقه آن ناهنجاری را والدین نداشته و چه بسا زندگی بسیار سالم، معمولی ویا مذهبی داشته اند.و این جنگ نرم افزاری است که روزانه با آن دست و پنجه نرم میکنیم !
خروجی سیستم آموزشی که در آن پولدار شدن بهر قیمتی ،کت و شلوار و چادر و یک مدرک تقلبی و بعضا ته ریش ارزش محسوب شود که مدارج ترقی طی گردد ، قطعا با گذاشتن پا روی تمام حرمت های خانوادگی و اجتماعی به سرانجامی ناخوشایند تر از فاجعه جنگ سخت افزاری می انجامد.
خروجی تاسیس مدارس متنوع انتفاعی و غیر انتفاعی،رانتهای رسمی و غیررسمی برای ورود به دانشگاهها،معلمانی که برای امرار معاش باید چند شغله باشند،محتوی کتب آموزشی وبلغور وحفظ کردن آن محتوی های بی خاصیت وپاکسازی های فله ای و محدویت های دیگر ،میشود فاجعه در خانواده ها.
خروجی سازمانهای تبلیغاتی که اصلا جای صحبت ندارد و خودشان بخشی از مشکل هستند.
راه دور نرویم ،عمق فاجعه این جنگ نرم افزاری همین جاست.وقتی مدیری ناشایسته انتصاب میشود موجب احساس حقارت کارمندان،وقتی زورت به ندادن اضافه کرایه تاکسی یا نان بی کیفیت نرسد میشود احساس کوچک شمردنت در جامعه و.... . حال برخی با نگاه جانبدارنه به بعضی از اعضا خانواده آتش بیار معرکه و برخی دعوت به خویشتن داری .انچه نهان است دستهای پیدا و پنهان داخلی و خارجی در سیاست گذاری غلط است.البته ما هم با سکوت، شریک جرم این جنگ نرم افزاری بر علیه خودمان هستیم !!
اینجا میدان جنگی است خاموش که یاران غریبانه میمیرند و فریادرسی نیست ،سوژه مطلوب رسانه ها هم نیست و شاید اصلا در ذهن سیاستگذار این مرز و بوم مهم نیست و الویت ندارد !!!