شوشان ـ عبدالرزاق پورعاطف :
خوزستانیها گرمای طاقتفرسای تابستان را در حالی پشت سر گذاشتند که داغی دمای بالای ۵۰ درجه و شرجی خفهکنندهی ۷۰، ۸۰ درصدی در تنشان مانده است. روزهایی که طبق قانون میتوانست تعطیل شود اما ساکنان کاخ استانداری خودشان را به آن راه زدند و رضایت مرکزنشینان را به رضایت مردم عادی ترجیح دادند. فقط همان روزی تعطیل شد که هیأت دولت کل کشور را به دلایل عجیب و غریبی تعطیل کرد و گرمای هوای خوزستان حتی اردبیل را به تعطیلی کشاند اما برعکساش نمیشود. یعنی نمیشود که برف و بوران اردبیل، خوزستان را تعطیل کند.
تَک گرما شکست اما هنوز پاشنهی رفتار مسئولان استان بر آن پاشنه میچرخد؛ سهکُنج دیوار را نگاه کردن و سوت بُلبُلی زدن.
گرما رفت، خاک نیست اما آلودگی هوا، مهمان جدید این سالهای ما، وِل کُنِ ماجرا نیست. هر روز صبح که بیرون میروی، دود سفیدی در هوای شهر سینه میکشد و پیش نمیرود. هوا که خُنک شده، حرکتاش هم سنگینتر شده. دود فلرهای نفتی، سایت زباله صُفیره و دودکشهای چند کارخانه نفس شهر را سنگین کرده است. سال به سال هوا آلودهتر میشود و هر سال دریغ از پارسال اما هیچ مسئولی تکانی به خودش نمیدهد و هیچ جنبش و حرکتی برای حل این چالش حس نمیشود.
شاخص آلودگی هوا بالاتر میرود، وضعیت قرمز، بنفش و فرابنفش میشود اما جز تصویر سهکُنج دیوار و صدای سوت بُلبُلی تصویری دیده و صدایی شنیده نمیشود. در شهرهای دیگر با نصف این شاخص هم همه جا تعطیل میشود ولی خُب اینجا خوزستان است و حتمنی همه چیز فرق میکند. اینجا قلب تپندهی اقتصاد کشور است. اینجا خوزستان کار میکند و چند سر عائله میخورند و آنچه برای مردم پُر درد و رنج دیدهاش مانده است دود و خاک و حرمان و عقبماندهگی است.
چطور میتوان خود را به کَری زد و صدای سرفههای کودکان را نشنید؟!
چطور میتوان خود را به کوری زد و شهر محو شده در دود و دم را ندید؟!
شاید آنها بتوانند اما از نویسندگان، خبرنگاران و وجدانهای بیدار انتظار بیشتری میرود!