شوشان ـ لفته منصوری :
چوبِ دستهی تبر عنوانِ متناقضنما و معماگون یادداشت امروز من دربارهی گفتمان زراعت چوب است. یادداشت پیشین با عنوان «همایش آیندهپژوهانه و امیدآفرین» که دربارهی همایش ملی زراعت چوبِ دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان نوشته بودم؛ با واکنشهای متفاوتی مواجه شد که در روی یک طیف از امید تا یأس قابلشناسایی است. اینکه چرا هر برنامه یا نقطهی عزیمتی در کشور حتی بدون شناخت جزئیات آن، با واکنش مأیوسانه یا حداقل غیرقابلباور مواجه میشود؟ ناشی از سنتی است که احمد میدری در کتاب «در جستجوی سعادت» به آن اشارهکرده است: «حکومت پهلوی دو سنت غلط در کشور را نهادینه کرد که همچنان اسیر آن هستیم؛ نخست، حکمرانی بینیاز از جامعهی مدنی و سرکوبگرِ نهادهای مدنی بهعنوان یک شیوهی حکومتداری در ایران تثبیت شد و دوم سنتی از روشنفکری در کشور بنا شد که علاوه بر آنکه کلاننگر است و پروژهی مشخص قابل پیشبرد ندارد و مشروعیت زدایی از حکومت را در پیش میگیرد.»[۱] به نظر من این هر دو، مانند دو لبهی قیچی عمل میکنند؛ گرچه برخلاف همدیگر حرکت میکنند، اما سرمایه اجتماعی و مؤلفههای تشکیلدهندهاش نظیر اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی را میبُرند و از بین میبَرند. دولت در برنامههای اقتصادی خود «فرهنگ بنیاد» و «بوم مبنا» عمل نمیکند و تصور میکند با برنامهنویسی در اتاقهای شیک چوبی، زراعت چوب به سامان میرسد؟ و روشنفکرانِ منتقد، به دلیل عدم اعتماد به حکومت هر طرح و برنامهای که از این اتاقها در میآید را حتی بدون اطلاع از جزئیات آن، به باد انتقاد میگیرند و حکم بر بیسوادی کارشناسان و مدیران میرانند و پیشاپیش مرگ هر طرح و برنامهای را اعلام میکنند؟! اما فارغ از این دوقطبی اجازه میخواهم مسئلهی کشور ما را در زراعت چوب بیان کنم:
ایران سالانه به ۱۴ میلیون مترمکعب چوب نیاز دارد که تنها ۵ تا ۶ میلیون مترمکعب آن تأمین میشود. درصورتیکه اگر سالانه ۵۰ تا ۶۰ هزار هکتار زراعت چوب در کشور انجام شود کشور به خودکفایی در تولید چوب میرسد. در حال حاضر سالانه ۸۰۰ هزار مترمکعب چوب از جنگل و دو و نیم میلیون مترمکعب از صنوبر کاری و باغات کشور تأمین میشود و حدود دو و نیم میلیون مترمکعب نیز واردات چوب انجام میشود.
ميانگين مصرف سرانه چوب در دنيا ۰/۳ مترمكعب در سال، در كشورهاي توسعهیافته ۰/۷ مترمكعب و در ايران كمتر از ۰/۲ مترمكعب برآورد میشود، بر اساس آمار سازمان جنگلها و مراتع کشور منابع تأمین چوب كشور عبارتاند از: 1 -برداشت مجاز از جنگلها ۷۵۰ هزار مترمكعب، ۲ -برداشت از صنوبر کاریهای كشور حدود دو و نیم ميليون مترمكعب، ۳ -واردات چوب حدود دو ميليون مترمكعب و ۴ -مابقي چوب موردنیاز از محل برداشت جنگلهای گرمسيري و پسته و بیشتر بهصورت غيرمجاز و قاچاق تأمین میشود؛ بنابراین باوجود مصرف کم سرانه چوب کشور در مقایسه با میانگین دنیا، بیش از نیمی از همین مقدار نیز از برداشت غیرمجاز و قاچاق تأمین میشود. درنتیجه عرصههای جنگلي كشور همچنان در معرض خطر و تخریب است.[۲]
این مسئلهی کشور ما هست که مسئلهی خوزستان جزئی از آن است. حالا چهکاری باید کرد؟ مطالعات انجامشده با اهداف و فواید زیر، رو به زراعت چوب کرده است: الف) فواید اکولوژیکی:۱- ترسیب کربن. ۲- حفاظت کاهش فرمایش خاک. ۳- تولید اکسیژن. ۴- توسعه سرانه فضای سبز. ۵- مهار گازهای گلخانهای. ۶- کمک به مهار ریزگردها. ۷- تهویه طبیعی بهعنوان زیست پالایی گازها و سموم آلوده معلق در اتمسفر پیرامونی. ۸- ایجاد میکروکلیمای منطقهای با استقرار گونههای بومی. ۹- ایجاد بستر حیاتوحش و حفاظت از گونههای جانوری بومی منطقه. ۱۰- کمک به افزایش نزولات آسمانی. ۱۱- کمک به ذخیره نزولات آسمانی و افزایش سرانه آبهای زیرزمینی.۱۲- کمک به تنوع زیستی منطقه. ۱۳- حفظ و توسعه ذخیرههای ژنتیکی و بومی منطقه. ب) فواید اقتصادی: ۱- تولید چوب. ۲- ایجاد اشتغال. ۳- بستر تولید محصولات جانبی مانند بذر، نهال، گیاهان دارویی، کشت زیر اشکوب و ...۴- ایجاد زیرساخت احداث کارخانجات تولیدی در حوزه صنایع چوب، کاغذ و سلولزی. ۵- ایجاد بستر توسعه تفرجگاههای مدیریتشده ج) فواید استراتژیکی: ۱- ایجاد و تأمین امنیت زیستی و امنیت اکولوژیکی منطقه. ۲- ایجاد بستر پدافند غیرعامل در کمربند حفاظتی اطراف مناطق مسکونی بخصوص در استانهای مرزی کشور. ۳- حفاظت از جنگلهای طبیعی کشور و مانع از تخریب و کاهش سرانه جنگلهای طبیعی کشور.[۳]
تا اینجا با مسئلهی چوب در ایران آشنا شدیم و مروری بر اهداف و فواید زراعت چوب کردیم؛ ضرورتی که راه گریزی از آن نیست.
میبینید سقف آرزوهای ما بلند است؛ اما آیا ارادهی ما برای رسیدن به این اهداف متعالی به همین میزان است؟ در یادداشت بعدی گزارشی از برنامه ۴ سالهی خوزستان (۱۴۰۵-۱۴۰۲) در زراعت صنوبر در شهرهای شمالی استان و اکالیپتوس در شهرهای مرکزی و جنوبی استان خوزستان ارائه خواهم داد؛ اما من این برنامه سنگین را به ملاحظات جامعهشناختی دعوت میکنم و در گزارش بعدی نقد خود را به این برنامه ملی خواهم نوشت:
ای چوب مهربان که تبر دسته میکنی / ما را به وفاداری خود خسته میکنی[۴]
پانوشت:
[۱] - میدری، احمد (۱۴۰۰)، در جستجوی سعادت عمومی؛ درآمدی بر توانمندسازی حکومت و جامعه؛ جلد دوم؛ تهران: انتشارات روزنه، ص ۳۷.
[۲] - موسویان، سید جمال و همکاران (۱۴۰۲)، پروپوزال اجرای طرح توسعه زراعت چوب در استان خوزستان، اهواز: اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری خوزستان، معاونت فنی، اداره ستادی جنگلداری و جنگلکاری، ص ۱.
[3] - همان: صص ۳-۲.
[۴] - شعر چوب و تبر؛ شاعر فرید عباسی.