شوشان ـ علی ذکوی :
مدیریت در کشور ما نسبت مستقیمی با حساسیت افکار عمومی دارد. افکار عمومی که حساس بشود مدیران هم حساس میشوند در صحنه حاضر میشوند به مردماطمینان خاطر میدهند که قضیه را برای همیشه حل میکنیم. احساسات مردم پس از مدتی فروکش کرده یا درگیر موضوع دیگری میشود مسئولان هم آسه آسه پشت گوششان را می خارانند و خودشان را به کوچهی علیچپ میزنند یا لااقل کاری از دستشان بر نمیآید و سکوت اختیار میکنند.
تصادفات متعدد و متوالی در یک جاده برای مدتی همه را حساس میکنند و مردم مطمین میشوند تا یک هفته دیگر جاده اصلاح میشود، تیراندازی میشود و یک نوجوان کشته میشود و مردم مطمین میشوند دیگر در هیچ مراسمی شاهد تیراندازی نخواهیم بود، برق قطع میشود وسایل برقی مردم خراب میشوند مردم مطمئن میشوند که اوضاع برق درست میشود، مادری فرزندش را به قتل میرساند، آب بسیاری از روستاها قطع میشود، درگیری طایفهای منجر به آسیبهای فراوان میشود، مشروبات الکلی عدهای را به کام مرگ فرو میبرد، آنتن دهی قطع میشود، قبولی کنکور پایین میآید، طلاق زیاد میشود، گوشت گران میشود و هزاران اتفاق ریز و درشت دیگر احساسات مردم را جریحه دار میکند و مسئولین سراسیمه وارد میدان میشوند مصاحبه میکنند، ابراز نگرانی میکنند و گاهی حرکاتی هم میکنند اما پس از مدتی همه چیز به بوته فراموشی سپرده میشود.
آسیبهای اجتماعی، همه را جان به لب کرده است تقریبا تمام خانوادهها در تربیت فرزندانشان مشکل دارند، خ.و.دک.ش.ی دارد به یک پدیدهی معمولی و گاهی فانتزی تبدیل میشود. ارتباطات غیر اخلاقی، فضای مجازی رها شده در سنین پایین، اختلافات زوجین، بالارفتن سن ازدواج و هزاران آسیب اجتماعی دیگر همه را به ستوه آورده است. اما هیچ کس مسئولیت آن را به عهده نمیگیرد.
*پیشنهاد:*
گام اول: در هر محله و روستا، برای شناسایی افراد در معرض آسیب و آسیب دیده آموزشهای لازم به
۱. مدیران و معلمان مدارس
۲.بهورزان
۳. شوراها و دهیاران
۴. ائمه جماعت و طلاب
و معتمدین محل داده شود تا بتوانند آسیب دیدگان و افراد در معرض آسیب را شناسایی کنند.
گام دوم. یک یا چند مرکز تخصصی مشاوره با حضور مشاوران توانمند و دوره دیده از شهرستان و استان در مرکز شهرستان راهاندازی شود و تمام افرادی که در گام اول شناسایی شده اند به این مراکز معرفی شوند و اگر کسانی حاضر به مراجعه نیستند مشاوران بر بالین آنها حضور پیدا کنند.
گام سوم. همزمان با این گامها، تبلیغات لازم از سوی رسانهها برای عادی سازی امر مشاوره، افکار عمومی را متقاعد کند که اخذ مشاوره یک ضرورت است.
باید طوری عمل شود که تک تک افراد جامعه که در معرض آسیبهای اجتماعی قرار دارند به راحتی قابل شناسایی باشند تا پیش از هر اتفاقی، اقدامات لازم صورت پذیرد.
بدیهی است این یک پیشنهاد خام است و شاید از نظر علمی راهکارهای بهتری وجود داشته باشد اما هرچه هست باید از این خواب طولانی بیدار شویم و دست به کاری زنیم که قصه سرآید.