شوشان ـ حسن دادخواه :
امروزه در پیرامون ارزیابی « انقلاب اسلامی» و ظهور « جمهوری اسلامی» در میهن عزیزمان ایران، دست کم در داخل کشور، شاهد دو صف کاملا جدا از یکدیگر هستیم گرچه در درون هر دو صف، لایهها و سطوح متفاوتی از هواخواهی و علاقمندی تا منتقد و مخالف با درجات متغیر دیده می شود.
در نگاه نویسنده این یادداشت، کلیت افراد موجود در این دو صف، مشترکاتی چون ایرانی بودن، مسلمان بودن، وطنخواه بودن و دلسوز و دغدغهمند بودن را دارا می باشند تا آنجا که با اطمینان می توان ادعا نمود که رویکرد متفاوت این دو صف و افراد داخل در هر صف، برخاسته از نگرانی و دغدغه مندی است.
ریشه و سرچشمه اختلاف و تفاوت میان افراد این دو دسته و صف، در نوع نگاه و ملاکها و معیارها و شاخصهای آنان در ارزیابی از قبل و پس از انقلاب اسلامی و افول رژیم سلطنتی و ظهور جمهوری اسلامی است.
شاید و چه بسا بتوان سرچشمه همه تفاوتها و بلکه تضادها میان باورهای این دو دسته و صف را در نوع نگاه به غرب سیاسی و جغرافیایی و عملکرد و باورهای بلوک غرب و اروپایی دانست.
دسته ای، غرب را سرچشمه همه نوع فساد اخلاقی، عقب افتادگی علمی و وابستگی ما و مجسمه و نماد بهره کشی و استعمار اقتصادی می دانند و بس! و از همین رو که رژیم سلطنت را غلام حلقه به گوش بلوک غرب می دانند، بی گمان و با ضرس قاطع و با اطمینان کامل از پیروزی انقلاب و ظهور جمهوری اسلامی، به جهت ضد غرب بودن و کوشش برای استقلال و خودکفایی و عدم وابستگی، حمایت و پشتیبانی می کنند!
دسته مقابل و در واقع منتقدان تا مخالفان جمهوری اسلامی، در ارزیابی از غرب و رژیم سلطنت، باور و نظر متفاوتی در مقایسه با دسته موافقان جمهوری اسلامی و تایید کننده صد در صد آن، دارند. آنان غرب را سرچشمه انواع فساد نمی دانند و ارتباط با آن را چه بسا با رعایت ملاحظاتی، موجب رونق و رفاه و ثبات و پیشرفت می دانند.
اکنون که در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب قرار داریم و بیش از چهار دهه از برپایی جمهوری اسلامی می گذرد، این دو دسته باید به این رشد سیاسی رسیده باشند که به درک متقابل برسند و بتوانند باورهای خویش را به هم نزدیک کنند و همدیگر را با درک و پذیرش تفاوتهایشان بپذیرند. این«مفاهمه»، البته از رهگذر گفت و گوهای برابر و نه تک محوری و بالاتر از آن، با مشارکت دوطرف در قدرت و اداره کشور حاصل خواهد شد. در چهاردهه گذشته، به جهت فقدان مفاهمه و یا بد فهمی و کژفهمی از یکدیگر، کشور و نظام جمهوری اسلامی دچار ضرر و بلکه خسران و خسارت های غیر قابل جبران شده است و ادامه خصومت سیاسی و بدفهمی متقابل، می تواند این زیانها و خسرانها را همچنان به کشور عزیزمان تحمیل کند!
هر دو دسته و گروه و صف، در صورت حذف طرف مقابل و ایجاد شکاف و خلا در نظام مدیریتی کشور، در واقع جا و فضا و فرصت را برای دسته سومی که بجز خویش به چیز دیگری نمی اندیشند، خالی می کند.