امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ مجتبی حلالی :
مطلبی که در ذیل می آید، حد فاصل حدودا 2 هفته به نثر درآمده و ابتدا به روزهایی پرداخته شده که آسمان خوزستان را انواع آلودگی ها، آلایندگی ها، گازها، مازوت و فلرهای نفتی فرا گرفته بود. و در بخش دوم به تاثیر این آلودگی ها بهنگام بارندگی و پس از بارندگی ها توجه داشته است. در هر دو حالت مردم خوزستان تحت تاثیر قرار گرفته و انواع و اقسام نفس تنگی و بیماری ها، سرفه و تعطیلی ها را مواجه شده اند. اما آنچه که تحت تاثیر قرار نمی گیرد صدایی است که، نه که شنیده نشود، خیر! تنها اهمیتی داده نمی شود.
بوی سوز. آسمان تاریک. غبار و دود. دهان خشک و تلخ. نفس تنگی. سرفه های ممتد. چشم ها ریز و درشت و پلک ها با سرعت، بالا و پایین می شوند. ابروها گره خورده. ماسک. سوزش چشمان. خس خس سینه. ما و تنگی نفس. خوزستان و ترس از باران. ما و سر درد. ما و بیماری های ریوی، روحی و روانی.
همه این احوالات دو چندان می شود هنگامیکه باران می بارد. بارانی موسوم به اسیدی. اکنون بیمارستان و حضور هزاران بیمار.
اینها واگویه هایی است از خوزستان. اینها دردهای حل نشدنی است که مدام و مستمر در تکرارند. و بگذار بازهم تکراری بر مکررات شده و دردهای بی شمار خوزستان را مرور کنیم. باری به قول شیخ شهاب الدین سهروردی: تو اگر مردی و هنر مردان داری، فهم کن.
گرد و غبار، مازوت سوزی. فلرهای نفتی. آلایندگی های صنایع. آلودگی های ناشی از تردد صدها هزار خودرو در سطح شهر. این حال و روز آب و هوای خوزستانی هاست. به یکباره آسمان زرد و غبار آلود می شود. ناگهان آسمان را دود فرا می گیرد. در این بین چند قطره باران می بارد. اینجاست که میزان گرده ها و آلایندگی ها و آلودگی های پراکنده در آسمان نمایان می شود. هنگامیکه بهمراه همان چند قطره باران درب و دیوار و هرچه در شهر هست گل آلود می شود. قطره های باران، آغشته به خاک و آلودگی.
دایره های زرد و خاکی که بخوبی بر روی شیشه های خودرو قابل مشاهده اند. و یا حیاط ساختمان و منازل را رگه های باریک آب و گل فرا می گیرد. و یا مبلمان شهری که دیگر امکان نشستن برای شهروندان وجود ندارد، همین باران گل آلود در نهایت منجر به لغزندگی جاده های سطح شهر می شوند و میزان تصادفات و واژگونی خودروها را بر اثر لغزندگی مسیر فراهم می سازد.
چه آنکه پس از باران و لحظات زیبایی که برای هر نگاهی فراهم می آید، ما فرصت لذت باران و تماشای رنگین کمان را هم بی بهره ایم. چکه های باران از لابلای شاخ و برگ درختان، سرازیر شدن آب باران از ناودون ها، آواز کنان پرندگان، گشودن بال ها و اوج و فرود کبوترها، قدم زنان زیر باران بی چتر، تماشای ابرها و آسمان و قطره های باران، تماشای طراوت سبزه ها، تماشای لحظه برخورد قطره های باران با آب جاری رودخانه کارون، پرواز مرغان دریایی با بال و پر سفید و رگه های زیبای مشکی. لحظه ای که کنار یکدیگر روی پل سفید می نشینند و منظره ای بی نظیر شکل می دهند. همه اینها بدلیل همین آلودگی هوا و باران اسیدی از ما سلب می شود. حال آنکه عکس ها و فیلم های منتشر شده را بعدها به تماشا بنشینیم و مفتخر شویم به زیبایی شهرمان.
هنگامیکه باران می بارد و ما بدنبال تهیه ماسک و اسپری هستیم اما؛ زمین ها خیس شده و صدایی مابین سین و چ بهنگام عبور خودروها به گوش می رسد. خودروها با سرعت عبور می کنند و واژه ای مابین سین و چ دائما به گوش می رسد. شاید همه سهم ما از نخستین بارندگی های سال همین صدا باشد و بس. ناشی از همه آلایندگی های پراکنده شده از سوی صنایع. و سپس مازوت سوزی ها. و بعد از آن فلرهای نفتی که دود و گاز و گرما را لحظه به لحظه به آسمان خوزستان تحمیل می کنند. و حتا به آتش کشیدن محصولات بجای مانده کشاورزی.
این ظلم به اکوسیستم و محیط زیست و طبیعت البت که واکنش هایی را هم به ارمغان آورده و از جمله همین روزهای سپری شده پاییز است که سرتاسر کشور باران می بارد و خوزستان کمترین میزان بارندگی را دارد. آسمان ابری و قرمز و سورمه ای و سرشار از باران است. اما بنظر می رسد یک مانع مابین زمین آسمان وجود دارد که از بارش باران جلوگیری می کند و آن هم آلودگی هایی است که در سطور قبل به آن پرداخته شد.
با فرا رسیدن روزهای خنک و سرد سال، خوزستانی ها میهمانانی دارند که دیگر ناخوانده نیستند و هر سال پراکنده در آسمانند. ناشی از صنایع، فلرهای نفتی، مازوت سوزی، گرد و غبار و ...
هر سال بسیاری از نخبگان و نویسندگان و دلسوزان رسانه اقدام به تهیه گزارش و یادداشت و تصاویر مختلف از میزان آلایندگی های پراکنده در آسمان خوزستان کرده و می کنند، باری هیچ گاه جز وعده ها و ارایه گزارش های بی اثر تغییری در این شرایط بوجود نیامده و می توان مدعی شد که هر سال شرایط بدتر هم شده است. راه حل اما تعطیلی مدارس است؟ تعطیلی که اکنون منتج به رتبه های نازل آموزش و پرورش خوزستان (رتبه یکی مانده به آخر) در سطح کشور نیز شده است.
و اما خوزستان. ثروتمند. غنی. صنعتی. نفتخیز. بهره مند از گاز، رودخانه و دریا و خلیج. برخوردار از مرزهای آبی و خاکی. خوزستان و صیادی و کشاورزی. خوزستان و حفاری و فولاد. خوزستان و صنعت نیشکر. خوزستان و سدهای تنظیمی و تولید برق. خوزستان و نخلستان های زیبا و بی شمار. خوزستان و 8 سال دفاع مقدس. خوزستان و قدمت تاریخی. از قلعه سلاسل تا چغازنبیل. خوزستان و آثار بجای مانده از جنگ تحمیلی بر درب و دیوارش. خوزستان و عقب ماندگی از توسعه و زیبایی شهر. و خوزستان و بیکاری. خوزستان علیرغم وجود همه منابع و ثروتی که در دل خود جای داده اما همواره جزء سه استان اول در بیکاری است.
پایان: چهره ها، حرف ها، همه ی ظواهر به مرور واقعیت را برملا می سازد. آنکه حقی تضییع کند را، آنکه بیراه گوید را، آنکه حقیقت پنهان کند را، آنکه وعده های نشدنی دهد را، نمایان می سازد. باری! به گفته چخوف علف را کرم می خورد. آهن را زنگ و روح را دروغ.