شوشان ـ محمدسعید بهوندی :
جناب آقای پورمحمدی، چرا متوجه این واقعیت آشکار نیستید که همین اندک طلبکاری قانونی فرد بازنشسته نیاز شدید او در این معیشت سخت است؟! هر چند نوشتن و گفتن و رایزنی و ملاقات با شما به نظر میرسد در این خصوص نتایج درخوری ببار نخواهد آورد و علتش هم این است که از روحیه و عملکردتان پیداست؛ سنخیتی به اینکه نسبت به وضعیت معیشت و مشکلات بازنشستگان به قدر کفایت حساس شده و باور عملی داشته باشید، وجود ندارد. شاید بگویید؛ نه چنین نیست. ولی مثالهای شفاف متعددی میتوان نوشت که بله اتفاقاً چنین است: چرا چندرغاز دیون هشت ماهه را قسطی نمودید، شاید بازنشستگان بنا داشتند آنرا به زخمی زده یا بدهکاریای را پرداخت کنند؟ 9 همت گنجانده شده در بودجهی 1401(صندوق کشوری) و عدم استمرار متناسبسازی در سالهای 1400 تا پایان 1402(بمدت سه سال) بالاخره چه شد؟ مادهی 85 و 125 ق م خ ک، فوقالعاده مناطق جنگی، مزایای مالی ارتقاء مدرک تحصیلی بازنشستگان رزمنده، 15 درصد بازنشستگان شریف بهداشت، فوقالعاده مدیریتی که میبایست بر مبنای قانون متناسبسازی مانند دیگر آیتمهای مستمر مشمول کسور بازنشستگی لحاظ میگردید و... چه عاقبتی یافتند؟ آیا یا باز هم مثال بیاورم؟!
از اینها گذشته؛ به سهم و تجربهام هیچ شکی ندارم که؛ تا همین چند روز آینده یا چند هفتهی دیگر باز باید بر سر تامین اعتبار برای عملیاتی نمودن؛ 90 درصد موضوع متناسبسازی فوقالعادههای ویژه و خاص برای بازنشستگان مشمول با شما و همکارانتان بر سر عمل به مفاد مصرح در قانون متناسبسازی کلنجار برویم. باور کنید از همین حالا در همین رابطه بسیاری از بازنشستگان را تب و ماتم فرا گرفته و دائم در گروههایشان از فعالین میپرسند که؛ "به نظر شما چه خواهد شد، تو را بخدا مواظب باشید؟" اینکه سازمانی با این جایگاه بسیار مهم چهرهی خودش را نزد صدها هزار نفر انسان شریف و خانوادههایشان اینچنین نازیبا بیاراید، علتش چه میتواند باشد؟! در مورد چنین مواجههای با حقالناس(حقوق قانونی بازنشستگان کشوری) واقعاً چه تعبیری میتوان در مورد سازمان برنامه و بودجه بکار برد که مناسب و شایستهی عملکردش باشد؟