شوشان ـ حسین دلیر :
در پی تجاوز بامداد جمعه اسرائیل به کشورمان؛ دور تازه رویارویی آشکار با صهیونیستها آغاز شد. نبردی هواپایه که با پاسخهای موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی ایران هر بار کوبندهتر و البته شجاعانه بهپیش میرود. واکنش بیدرنگ ایران به گستاخی از حد گذشته اسرائیل اما چیزی نبود که در معادله ذهنی صهیونیستها و حامیان ایشان قابل پیشبینی باشد.
شوشان ـ حسین دلیر :
در پی تجاوز بامداد جمعه اسرائیل به کشورمان؛ دور تازه رویارویی آشکار با صهیونیستها آغاز شد. نبردی هواپایه که با پاسخهای موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی ایران هر بار کوبندهتر و البته شجاعانه بهپیش میرود. واکنش بیدرنگ ایران به گستاخی از حد گذشته اسرائیل اما چیزی نبود که در معادله ذهنی صهیونیستها و حامیان ایشان قابل پیشبینی باشد.
بازیابی و بازسازی شگفتانگیز سازمان فرماندهی و رزم نیروهای مسلح ایران با گذشت چند ساعت از تخاصم پیچیده و تروریستی اسرائیل؛ ناظران و نظامیان دیگر کشورها را به تحسین واداشت. این اندازه برخورداری از آمادگی روانی و عملیاتی در پاسخگویی به آتشافروزی صهیونیستها، آرزو و رؤیای دیرینه مسلمانان بود.
شکست ائتلاف کشورهای عربی در جنگ شش روزه ژوئن 1967 با اسرائیل، بر ژئوپلیتیک غرب آسیا چنان تاثیری داشت که از آن به آغاز «خاورمیانه جدید» در محافل سیاسی غرب یاد میشود. این شکست همچنان که 58 سال از آن میگذرد بر جغرافیای سیاسی خاورمیانه، سایهای تیره افکنده است. نظمی مطلوبِ قدرتهای غربی آفرید که از دیدگاه تاریخی، هدف غایی بنیاد کشوری با سلک صهیونیست و تظاهر به یهودیگری در همسایگی اعراب و مسلمانان بود.
شکستهای پیاپی ائتلافهای عربی در جنگ با این هویت سیاسی تازه، افزون بر حس تحقیر ملی و فروخوردگی اجتماعی؛ به خلق افسانه «شکستناپذیری اسرائیل» و تقویت این باور برساخته نزد کشورهای منطقه انجامید. کارویژه رسانهای و سیاسی قدرتهای غربی، ضعف و وابستگی بسیاری حکام و دولتهای مسلمان، دست پایینتر اعراب در برخورداری از تجهیزات کارآمد جنگی، فقدان راهبرد مبارزاتی موثر، قربانی شدن در رقابت دو بلوک شرق و غرب، حمایت چندوجهی غرب از اسرائیل و جوان بودن عمر بسیاری حکومتهای عربی در مقایسه با استقلال اسرائیل از جمله گزارههای اصلی در تداوم سلطه منطقهای صهیونیستها به شمار میروند.
تا هماینک -۷۷ سال پس از تدوین منشور استقلال اسرائیل- بسیاری دولتها و حکومتهای عرب و مسلمان؛ شکستناپذیری رژیم را پذیرفته و مصالح ملی خود را با این باور دروغین همراستا کردهاند. دستکم پس از چهار دوره نبرد نظامی، از قرارگیری در موقعیت مواجهه تازه با اسرائیل تا جای ممکن حذر میکنند.
جنگ چهارم اعراب و اسرائیل در سال 1973 که جنگ «رمضان» یا «یوم کیپور» نیز خوانده میشود، واپسین مواجهه نظامی دولتهای عرب با اسرائیل به شمار میرود. طی ۵۲ سال پس از آن؛ تنها گروههای شبهنظامی و مقاومت در فلسطین و لبنان به هماوردی با صهیونیستها مشغول بودند. در این سالها دولتهای منطقه به اعمال راهبرد سکوت و انفعال یا کنش حداقلی در قبال موجودیت اسرائیل و فتنهگری مکررش پرداختهاند.
ایران پسا جمهوری اسلامی اما بهعنوان یک استثنا در میان همه حکومتهای اسلامی شناخته میشود. چه آنکه از آغاز؛ کنش سیاسی و ایدئولوژیک خود را مبتنی بر نپذیرفتن نظم مطلوب کشورهای غربی بهویژه در خاورمیانه اعلام کرد. طی همین ۴۷ سال علیرغم جنگ هشت ساله با رژیم بعث عراق و تحمل فشارهای متعدد پیش و پس از آن؛ کوشش، برنامهریزی و خوداتکایی نظامی ما همواره بر چیرگی به اسرائیل تمرکز داشته است. دکترین اقتدار جمهوری اسلامی ایران بر باورزدایی از مفهوم ناواقعی شکستناپذیری اسرائیل استوار بوده و همچنان که هست.
جمهوری اسلامی ایران در ماموریت تغییر موازنه قدرت؛ ناگزیر به تشکیل و تقویت هستههای مقاومت و بومیسازی انواع فناوری در همه این سالها بود. ماموریتی تاریخی که پیش از این، تمام کشورهای عرب و مسلمان در تحقق آن ناکام و ناتوان عمل کردند.
اینک به گاه هماوردی و در پاسخ به تجاوز ناجوانمردانه اسرائیل؛ شهرها و تاسیسات حیاتی این رژیم جعلی، پیاپی آماج موشکها و پهپادهای ایرانی قرار میگیرند. و البته اسرائیلیون هر بار در دفاع موثر از خود حتی با استمداد از دیگر کشورها بهویژه امریکا ناتوان هستند. نیروهای مقتدر نظامی ما در ماموریت دفاع ملی از کیان ایران؛ رژیم اشغالگر قدس را با انتقامی ملی چنان تنبیه و زبون میکنند که بیچارگی ایشان بهزودی در عرصه واقع بر دوست و دشمن آشکار شود.
فراتر از توانمندی تسلیحاتی و رخنمایی فناوریهای نظامی؛ ایرانیان با وعدههای صادق، روحیه جنگاوری و اراده معطوف به عمل خود را در مقابل یکی از ارتشهای قدرتمند جهان بارها اثبات کردند. پس از دههها تحقیر جهان اسلام؛ جمهوری اسلامی ایران ثابت میکند اسطوره قدرقدرتی صهیونیستها چه اندازه ناواقع و پوشالی بوده است. غلبه بر آلصهیون، قول معهود ایران است و هر دم به آن مرحله نزدیکتر میشویم.
ایرانیها از پی سدهها مبارزه و مقاومت، آموخته و دریافتهاند در جهانی که پایههای تمدنیاش بر زور و تزویر بنا گشته؛ تنها با تکیه بر مولفه و منطق قدرت درونزا میتوان از هجمه و آسیب دشمن رهایی و خلاص یافت. نیرویی که برآمده از اتکای درونی و بینیاز به واسطهها و کشورهای خارجی است.