علی پارسی نوشت: از روزگاران بسيار كهن و در تمامي جوامع و كشورها پيشه دستفروشي و دورهگردي مرسوم و متداول بوده است. در كشور ما نيز ازديرباز پيلهوران و دستفروشان گوناگون از قبيل بزاز و نداف و عطار و خراط و... همواره بودهاند.
اما امروزه چه شده است كه وانتبارهاي ميوه فروش و اقلام ديگر از در و ديوار شهر ميريزد. مثلا در همين شهر اهواز و منطقه پرديس. از هر طرف بخواهي وارد پرديس شوي با انبوه متراكم وانتبارها روبرو ميوي كه عبور و مرور را به طور كلي مختل كردهاند. بخصوص در ساعات ميانه روز و سرشب. اگر كسي بخواهد از مسير اصلي وارد پرديس شود صرفنظر از فاصله فلكه شهرك دانشگاه تا اول ورودي كه مسيري كمعرض است و در جايجاي اين مسير وانتهاي پرتقال، نارنگي و... فروش ايستادهاند و در مسير اصلي نيز وانتها كنار هم پارك كردهاند و ايجاد راهبندان شديد ميكنند. اگر هم بخواهيد از سر خيرخواهي خواهشي بكنيد كه جوري بايستند كه راه بسته نشود با كمال عصبانيت گريبانتان را ميگيرند و مرتب فرياد ميزنند «پس چه كنم؟»، «بروم دزدي بكنم»، «بيكاريم اگر كار داري بگو تا ديگر ميوه فروش نكنيم.» آن وقت است كه درمانده ميشويد. جوابش را چگونه بدهيد و يا گريبانتان را چطور از دستش رها كنيد با اين اوصاف كمكم پي ميبريد آن مساله تاريخي پرتقال فروش يا حل شده است و يا صورت مساله پاك شده است و ديگر لازم نيست كسي «پيدا كند پرتقال فروش را.