استراتژی سید خلف موسوی در شهرداری اهواز در ده ماه گذشته بر گشودن جبهه های متعدد کاری بود تا بدنه سرگردان شهرداری مشغله کار و فعالیت داشته باشد، تا آرمش به مدیریت شهری بازگردد، تا شهروندان به مدیران شهر اعتماد کنند.
تنها گذشت ده ماه از حضور فرماندار با سابقه استان در شهرداری اهواز کافی بود تا او در اولین هفته دولتی که تجربه شهرداری را به کارنامه سنگین مدیریتی خود می افزاید با بررسی کارشناسانه ای که در دولت تدبیر و امید صورت گرفته به عنوان شهردار نمونه استان خوزستان دست یابد.
سیّد خلف موسوی شاید اما تا دیروز چهره ای شناخته شده و تاثیرگذار در لیست فرمانداران بحران وزارت کشور بود، آن جا که در حساس ترین برهه های تاریخی سکان فرمانداری شهرهای استراتژیک خوزستان را به دست می گرفت و با متد مدیریتی خاصی که دارد آرامش و امنیت فکری را برای آغاز جهاد کار و تلاش در آن شهر حکم فرما می نمود.
شوشتر، بستان، شادگان، دزفول و آبادان از جمله مهم ترین شهرهای استان هستند که خاطره خوبی از سال های مدیریت سیّد خلف در ذهنشان نقش بسته است. بهترین گواه بر این مدعا مخالفت های پردامنه و حاشیه ساز مردم و نخبگان این شهرها پس از شنیدن خبر جابجایی موسوی از فرمانداری شهرشان بود. تا جایی که حتی نارضایتی خود را با بستن خیابان های منتهی به محل تودیع او نشان می دادند.
سکه روزگار اما همیشه برای «سیّد خلف موسوی» رخِ برنده نداشته است. او در مقطعی از دولت گذشته وقتی تبدیل به گزینه ای محوری در استان گردید مورد عتاب مدیریت ارشد استانی قرار گرفت اما گویی این سید خلف بود که وقتی از در وزارت کشور با بی مهری بیرون رفت در قامت مدیرکلی در استان ظاهر شد تا قابلیت های خود را این بار در ادارات مهمی چون تعاون و کار و امور اجتماعی به نمایش گذارد.
موسوی اما هر چه باشد یک خوزستانی متعصب است. هیچ گاه رنگ قومی نداشته و به پاک دستی و سلامت اقتصادی شهره است. او در سی سال گذشته چه در روزی که صاحب کرسی مدیریت بوده و چه نبوده، خوزستان را ترک نکرده و همواره در کنار مردم استانش باقی مانده است. شاید همین علاقه او به خوزستان بود که وقتی با پیشنهاد هراس انگیز شهرداری اهواز مواجه شد حتی یک لحظه درنگ نکرد. در حالی که تجربه ناموفق شورایی در مرکز استان که در مدت کوتاهی چندین شهردار را به کام استیضاح کشانده و حتی تا انحلال شورای سوم پیش رفت و نیز افزایش تعداد اعضای شورا از 9 به 21 نفر باعث می شد که او همچنان در سمت های استانی باقی بماند و چنین ریسکی را پذیرا نباشد.
با این حال در چهارم مرداد 92 فرماندار همیشه آرام اما مقتدر خوزستانی بالاخره ریسک کرد و قطار مدیریتی خود را به لاین شهرداری شیفت دارد. سید خلف با دعوت شوراییان اهوازی به شهرداری اهواز آمد. نهادی که به دلیل استخدام های بی رویه با تورم نیروی انسانی مواجه بوده و به واسطه دوره پر هیاهوی شورای سوم به مانند یک کشتی ناآرام در دریای کار و تلاش سرگردان بود. سید خلف راستی مرد روزهای سخت بود اما سختی های شهرداری از جنس دیگری است.
استراتژی سید خلف موسوی در شهرداری اهواز در ده ماه گذشته بر گشودن جبهه های متعدد کاری بود تا بدنه سرگردان شهرداری مشغله کار و فعالیت داشته باشد، تا آرمش به مدیریت شهری بازگردد، تا شهروندان به مدیران شهر اعتماد کنند و این اعتماد است که بزرگ ترین سرمایه هر مجموعه مدیریتی محسوب می شود. در شهرها اعتماد یعنی استقبال سرمایه گذار و جذب سرمایه و حالا سید خلف در همین مسیر گام بر می دارد.
رسالت او حالا سنگین تر از گذشته است. او خود بر مشکلات ساختاری شهرداری و عقب ماندگی های تاریخی اهواز واقف است. حتی به نیکی می داند که شهرداری اهواز می تواند بهتر از این باشد... ولی آیا انتخاب موسوی به عنوان شهردار نمونه استان آغاز یک تحول نیست؟ آیا نباید به این تغییرات امیدوار بود؟ چرا نباید همه در کنار او شهر را یک گام به پیش ببریم؟ وقتی اعضای شورای شهر در دوره چهارم تکثر قومی، کارشناسی و سوابق تجربی خوبی دارند، وقتی شهرداری کاربلد و مدیری با تجربه را برگزیده اند، وقتی شهر اهواز تشنه خدمت است، وقتی می توان تجربه گذشته را چراغ راه آینده ساخت، چرا نباید به مدیریت سید خلف فرصت داد؟ چرا نباید او که آرامشی بی سابقه را به مجموعه مدیریتی شهرداری تحمیل کرده بتواند در آرامش به فعالیت خود ادامه دهد؟
حالا شهروندان اهوازی از شهردار نمونه اهواز انتظارات بیشتری دارند. او که در اثر کارشناسی 45 بازرس استانداری خوزستان به این مقام دست یافته باید در کنار اعضای شورای شهر که خود دارای برجستگی های فراوانی هستند شهر اهواز را بسازند و این شهر را در مسیر خدمت قرار دهند.
با این همه؛ انتخاب سیدخلف موسوی به عنوان شهردار نمونه استان یک پیام دیگر نیز داشت، استانداری خوزستان در دولت تدبیر و امید به شهرداری کلانشهر اهواز و شهردارش توجهی ویژه دارد.