در هفته گذشته آب استان اصفهان برای 24 ساعت قطع شد. در مدیریت بحران همیشه باید سنارویو نویسی کرد و مردم در مانور این سناریوها قرار داد. بحران اب مشکلی است که در سطح کشور وجود دارد و به دلیل مدیریت نامناسب یک چالش مدیریتی درکشور و استانها خشک می باشد. بر اساس پیش بینی های و سناریو نویسی های جهانی بحران آینده دیگر آب نیست بحران غذاست. و قطعا در سالهای آینده بحران غذا بحران آب را پشت سر خواهد گذاشت.
لذا مدیریت خردمندانه مدیریت بر اساس سناریو های می باشد اما این سناریو نویسی چیست که مدیریت بحران بر اساس ان صور ت می گیرد و تفاوت آن با پیش بینی چیست. تفاوت سناریو با پیشبینی در نقطهای و عددی بودن در پیشبینی است در صورتی که در سناریو با طیف مواجه هستیم، مانند خشکی زایندهرود که 50 پیامد را پشت سر خود دارد و نگارش سناریو فرصتهای خوبی را برای مواردی که هنوز پیش نیامده فراهم میکند و در نهایت قدرت تصمیمسازی را در این زمینه پیدا میکنیم. در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت به این امید که مسئولین در این خصوص گامی هرچند کوچک بردارند. و سناریوهای برای اینده تدوین نمایند.
بحران ها به دلیل ماهیت و شرایط خاصی که در موقعیت های اضطراری بوجود می آید، فراتر از آن هستند که با امکانات و برنامه های موجود مدیریت شوند. غیرمنتظره بودن بحران ها همراه با عدم توانایی در تعیین زمان و مکان دقیق وقوع آن ها، حجم بالای اطلاعات رسیده، گستردگی تخریب و خسارات مالی و جانی ایجاد شده، تعدد سازمان های درگیر و ماهیت چند وجهی آن، همه و همه سبب می شود که مدیران به طور مرتب با شرایطی مواجه شوند که نیازمند اتخاذ تصمیمات سریع و صحیح است. علم مدیریت با ارائه چارچوبی برای تصمیم گیری ها سعی دارد این حوادث را به بهترین نحو کنترل نماید.
استفاده از نظام برنامه ریزی در اداره بحران های کشورها یک اصل شناخته شده است. اگر به تاریخچه مدیریت بحران دقت شود، متوجه می شویم که سیر تاریخی خاصی در برنامه ریزی مدیریت بحران دیده می شود. اولین مدل برنامه ریزی برای شرایط بحران، برنامه ریزی مبتنی بر سناریو بوده است.
سناريوها براي استفاده در طراحي اقدامات آمادگي ملي یا محلی ( مانند قطع 24 ساعته آب اصفهان وباز تاب و عملکرد برای مدیریت بحران) استفاده ميشوند. در واقع، سناريوها جزء ابزارهاي برنامهريزي محسوب ميشوند. بر اساس سناريوها است كه نيازهاي مقابله شناسايي شده و كليه سطوح دولت و دستگاهها ميتوانند از اين سناريوها به عنوان مرجع برنامهريزي استفاده نمايند. سناريوها هر از چندگاه نياز به مرور دارند تا دقت و كارايي خود را حفظ نمايند. سناريوها اساس و پايه شناسايي قابليتها در همه حوزههای مأموريتي و سطوح هدف آن قابليتها براي پيشگيري، مقابله و بازيابي مؤثر از وقايع بزرگ هستند. همچنين سناريوها به عنوان پايه اجراي رزمايشهاي متعدد با سناريوهاي مختلف هستند.
سناريوها بايد به گونهاي طراحي شوند كه به صورت محلي، استاني، ملي و دستگاهي قابل پيادهسازي باشند. دستگاهها و حوزههاي مختلف حكومتي ميتوانند اين سناريوها را براي خود به صورت تخصصيتر و عمقيتر گسترش بدهند. چرا سناریو نویسی ضروری است و باید برای بربحران آب در استان و مهم تر از بحران غذا سناریو نویسی کرد؟
استان خوزستان و چهار محال بختیاری با چه آینده هایی مواجه خواهد گشت ؟ آیا حوادث آینده مارا شگفت زده خواهند نمود؟ آیا آمادگی رویارویی با رخدادهای بحران غذا و آب در آینده را داریم؟ آیا میتوان عدم قطعیت های آینده را مدیریت نمود؟ سناریو نویسی ابزاری برای دستیابی به ادراکی ساختار یافته پیرامون شرایط محیطی در آینده های بدیل است، به گونه ای که دارای سازگاری درونی و محتوایی بوده و سازمان ها، نهادها و شرکت ها را برای رویارویی با عدم قطعیت ها، تهدیدها، فرصت ها و شگفتی های آینده آماده کند. سناریوها پیش بینی آینده نیستند بلکه بعد و عمق اندیشه ما را درباره تغییرات قابل وقوع در آینده گسترش داده و در نتیجه امکان توزین و سنجش دقیق انتخاب هایمان در اتخاذ تصمیمات استراتژیک بلند مدت و کوتاه مدت را فراهم می کنند.
با توجه به تعاریف سناریو، سناریونگاری روشی برای بهبود تصمیمگیری در برابر آیندههای ممکن و محتمل است. تمرکز اصلی سناریونگاری چگونگی توسعه محیط فعالیت بیرونی یک سازمان با توجه به محیط درونی آن در آینده میباشد. همچنین درک دیگری از سناریونگاری در بین آیندهپژوهان وجود دارد، مبنی بر اینکهیک سازمان ممکن است گسترهی وسیعی از سناریوها را دربارهی زمان آینده توسعه دهد، که در این سناریوها یک نوع مفهوم بخشی به عوامل غیرمرتبط در محیط فعالیت بیرونی سازمان ایجاد شده و طرز رفتار و عکس العمل سازمان را در برابر عدم قطعیتهای هر بحران مشخص میسازد.
برنامهریزی بر پایه سناریوها یا سناریونگاری
سناریونگاری روشی منظم و منضبطی است که از آن برای کشف نیروهای پیشران کلیدی در بافت تغییرات شتابان، پیچیدگیهای فوق العاده وعدمقطعیتهای متعدد استفاده میشود. از طریق این روش، رهبران و مدیران با نگاه به رویدادهای غیر منتظره در آینده و درک عمیق پیامدهای احتمالی آنها، چندین داستان یا روایت متمایز دربارهی آیندههای ممکن را کشف و تعریف میکنند. این سناریوها ابزاری برای نظم بخشیدن به بینشها و استنباطهای رهبران و مدیران هستند.
مقصود از تعریف سناریوها انتخاب فقط یک آیندهی مطلوب و آرزوی به حقیقت پیوستن آن و یا پیدا کردن محتملترین آینده و سعی در تطبیق با آن نیست، بلکه قصد اصلی سناریونگاری اتخاذ تصمیمهایی استراتژیک است که برای «همه آیندههای باورکردنی» به اندازه کافی خردمندانه و پابرجا باشند.
اگر هنگام تدوین سناریوها تفکر جدی صورت بگیرد، آنگاه اصلا مهم نیست که در آینده چه اتفاقی( بحران آب یا بحران غذا خواهد افتاد، زیرا دولت، شرکت یا سازمان در مقابل هر اتفاقی آماده است و میتواند بر مسیر اتفاقات آینده تاثیرگذار باشد. همچنین درسناریونگاری تلاش میشود بر اساس فهم دلالتهای انتخابهای امروز، راههای اثرگذاری بر پیامدهای آتی این انتخابها در آینده کشف شوند. سناریونگاری در واقع روشی است برای کمک به رهبران و مدیران، هنگام تفکر دربارهی آینده یا بهتر بگوییم آیندههای بدیل. به کمک سناریونگاری عدم قطعیتهای بحرانی، یعنی رویدادهایی که شاید در آینده باعث دگرگونی و تحول اساسی دولت، سازمان و کسب و کار شوند، در کانون توجه رهبران و مدیران قرار میگیرد. این روش برای شناخت و آگاهی از محدودیتهای ادراکی – شناختی رهبران و مدیران هنگام شناخت محیط پیرامونی، تفکر درباره آیندههای بدیل و نهایتا تصمیمگیری استراتژیک مفید واقع میشود.
سناریونگاری به طور مشخص بهمنظور پرداختن به چندگانگی و غیرقابل پیشبینی بودن آینده طراحی شده است. مزیت این روش، توانایی شناخت آیندههای درازمدتِ بسیار متفاوت با امروز، و همچنین سناریوسازی برای انتخاب استراتژیهایی بر پایهی این شناخت است.
سناریوسازان از طریق فرایندهای گروهی و مشارکتی، داستانهایی دربارهی آیندهی درازمدت میآفرینند. به جای یک داستان منفرد، سناریوسازان مجموعهای از داستانهای مکمل و در عین حال کاملاً متفاوت تهیه میکنند. یک سبد از سناریوها دامنهای از آیندههای باورکردنی و مرتبط با تصمیمهای فراروی طراحان را پوشش میدهد.
از لحاظ مفهومی وجود سبدی از سناریوها بازتاب این حقیقت بنیادی است که، گذشته و حال بر آینده تأثیر میگذارند، اما لزوماً تعیینکنندهی آینده نیستند. البته در زبان عامه، واژهی "سناریو" معنای اضافی سلسلهای معقول از رویدادهای آینده را به ذهن متبادر میکند. اما در برنامهریزی مدرن بر پایهی سناریوها، یک سناریوی منفرد به یک نیمکت تک پایه میماند که نمیتوان روی آن نشست. در واقع یک سناریو فقط بهعنوان جزیی از کل میتواند مفید و سودمند باشد. این کل باید دامنهای گسترده از آیندههای باورکردنی را بپوشاند. رویکردهای متفاوتی از سناریونگاری توسط افراد و سازمانها مختلف پیشنهاد شده است که هر کدام بنا به نوع سوال یا موضوع اصلی سناریونگاری، میزان دسترسی به پایگاههای داده، تعداد و میزان خبرگی خبرگان، انتخاب میشوند.
در یک جمع بندی باید گفت در قسمت های انتهایی سناریونویسی با جملاتی از جنس «اگر … آنگاه» مواجه می شویم. (if …. then ….else). یعنی مشخص می کنیم که در مقابل هر «اگری» چه کاری باید بشود. اگر اینطور شد، چنین می کنیم. اگر آنطور شد، چنان می کنیم و و در همه حوزه های مختلف دیگر نیز کار بر همین منوال است. لذا اگر بر این مثال ها دقّت و تأمّلی کنیم، به چند نکته مشترک دست می یابیم، که ما را به تعریف سناریو و سناریونویسی رهنمون می سازد.
پس اگر بخواهیم تعریفی از سناریونویسی ارائه دهیم چنین می گوییم:«سناریونویسی ابزاری است برای شبیه سازی و به تصویر کشیدن آینده و زمینه سازی برای مدیریت در شرایط فرضی پیش بینی شده»
و تعریف سناریو چنین خواهد شد:«سناریو سندی است که با استفاده از حدس عالمانه و شبیه سازی فراگیر، شرایطی فرضی از آینده را به شکل داستانی و تشریحی ترسیم نموده، و اقدامات و الزامات ضروری برای حضور موفق در آن شرایط احتمالی را مشخص نموده است»