امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
محمد مالی : این یک نوشته فرضی است. کلیه اسم ها،موقعیت ها و اتفاقات؛زاییده ذهن و تخیلات نویسنده است.راستی!شاید برای شما هم اتفاق بیافتد.به همین سادگی!
... سیزدهمین روز تیرماه 1395، پرواز شماره926هواپیمایی شركت ایران ایر مردم ساعت 18.50 دقیقه عصر شنبه از تهران به مقصد اهواز به علت نقص فنی در اصفهان زمین گیر شد.
این هواپیما كه از نوع توپولف 154tu متعلق به شركت ایران ایرمردم بود با 156 مسافر به علت اشكال در سیستم موتوری نتوانست ادامه پرواز دهد. هواپیما، میانه راه به طور اضطراری در اصفهان فرود می آید و مسافران این پرواز پس از 9 ساعت و 40 دقیقه معطلی در فرودگاه بین المللی شهید بهشتی اصفهان سرانجام با یك هواپیمای جایگزین ساعت 4 و 30 دقیقه بامداد یكشنبه اصفهان را به مقصد اهواز ترك كردند.
در میان مسافران این پرواز یکی از نمایندگان خوزستانی مجلس نهم حضور داشت که برای آغاز فعالیت های تبلیغاتی جهت حضور در مجلس دهم قصد حضور در شهر خود را داشته است.او که انگیزه فراوانی جهت انتخاب چندباره به عنوان نماینده مردم اهواز در مجلس دهم را داشت به دلایل نامعلوم فرودگاه اهواز را به مقصد فرمانداری اهواز برای انصراف از فعالیت های تبلیغاتی و حضور در فرآیند انتخابات ترک می کند.
به نظر می رسد تکان های دلهره آور پرواز شماره 926 تکان های تاثیرگذاری در اندیشه و نگرش این نماینده مجلس داشته است.آنچه در پی از نظر می رود؛گفت و گوی این نماینده مجلس در راه فرودگاه تا فرمانداری با راننده ای است که ناباورانه از دلیل انصراف نابهنگام او از ادامه حضور در فعالیت های تبلیغاتی برای ورود مجدد به مجلس می پرسد...
یادم رفت گفته بودم ما 18 نفر هستیم و قرار است و باید در حکم انگشتان یک دست،موانع فراروی توسعه و پیشرفت استان خوزستان را برداریم.پس جایگاه تضارب آرا و اندیشه ها چه می شود.البته در راهروها، نمازخانه و حتی رستوران مجلس بارها شده که در کنار هم نشسته ایم.اما در اتاق وزار،جلسات مهم و تعیین کننده،اتاق استاندار و هر جای دیگری که حضور جمعی ما می تواند وزن مطالباتمان را افزایش دهد؛خیر.به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم مطالبه اصلی مردم خوزستان؛ رفع بیکاری مردم استان است و هر خانواده خوزستانی چندین بیکار در جمع خود دارد.شما که بهتر می دانید کرسی های بهارستان،فراموشی می آورد.به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم مبارزه بی امان با فقر و فساد و تبعیض.آخر،عمل به این شعارها مستلزم شروع کردن از نزدیکان و دوستان بود.مبارزه اما هزینه بردار است.تورم و گرانی هم که نماینده و غیر نماینده نمی شناسد.باید هزینه ها را پایین آورد.این جور هزینه ها هم که در اولویت هستند.به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم برای جلوگیری از انتقال آب کارون استعفا می دهم.نوشته بودم آن را .مانده بود توی کارتابل.به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم کارون.راست می گویند هر چیزی که جلوی چشمت باشد را فراموش می کنی و اهمیت لازم را به آن نمی دهی.البته در این خصوص بنده می توانم ساعت ها سخنرانی فلسفی – فوتبالی انجام دهم.حالا که دیگر خشک شده است، ماها دیگر دست کم راحت شدیم.بهتر!تا کی شعار بدهیم یک روز:کارون را آلوده نکنید.کارون را منتقل نکنید.به کارون بی توجهی نکنید.اصلاً آنقدر شعار دادیم که همه تشنه شدند و آب خوردند و کارون یک دفعه خشکید.البته کارون دختر خوبی بود!شوهرش دادیم رفت.به اصفهانی ها.کاشانی ها.اراکی ها...یادش بخیر!هم عروسی و هم عزایش برایمان نان داشت.حالا دیگر می خواهیم شعار بدهیم که کارون را بزرگ راه کنید.از آنها که در چین دیدیم خودمان!راستی کشور چین چند تا کارون داشته که وقتی خشکیدند این همه بزرگراه جایش سبز شد شاید هم قرمز شد!به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم اهواز باید صاحب سه تیم لیگ برتری شود.اصلاً چه اشکالی دارد یک لیگ برتر در همین استان زرخیز داشته باشیم.توپ هایش را بچه های دفتر تهیه می کنند.حال همه ما خوب است راستی! به همین سادگی.
یادم رفت در باب کشاورزی استان چه گفته بودم.در روزنامه ها خواندم که کشاورزان عزیز پیازهایشان را دور ریختند.خوب دیگر نکارند.خواندم پرتقال ها به گاوداری ها رفتند. خوش بحال گاوها.خوب نکارند.البته پرتقال که برداشت کردنی است.خوب دیگر برداشت نکنند یا گاوها را به باغ های پرتقال ببرند.تلطیف روحیه هم می شود.خواندم که خوشه های گندم هم روی دست این عزیزان مانده است. آن را هم نکارند.دیدید همه مشکلات را چگونه می توان حل کرد.با آرامش.با تدبیر.با تحقیق و تفحص و... به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم استخدام بومی در صنایع ملی واقع در استان الزامی است.پس رسم میهمان نوازی ما کجا رفته است.ما همیشه مردم خونگرمی داشته ایم. به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم شاخص های بهداشتی استان باید افزایش پیدا کند.خوب همین مطب های خیابان طالقانی بس است دیگر.بیمارستان می خواهیم چکار.اصلاً چرا کلانشهر اهواز باید بیمارستان تخصصی اطفال،قلب و عروق ،سوانح و سوختگی و...داشته باشد.بهتر است از طب سنتی استفاده کنیم.من خودم با اجازه شما... به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم خوزستان باید به موزه ایران شناسی تبدیل شود.باید مدرن فکر کرد.دل آدمیزاده می گیرد از دیدن سفال و لوازم رنگ و رو رفته هزاران سال پیش توی آن ویترین های شیک و... به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم جاده های مرگ بایستی سامان یابند.من خودم همیشه از راه های میان بر استفاده می کنم.مقصد که مشخص است.مبداء نیز.پس تنها راه است که تو را می خواند و نباید در قید و بند چاله های جاده های استان بود.مرگ هم که حتما حق است البته برای... به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم دود صنایع نفت و گاز استان به چشم مردم خوزستان می رود و اهالی این سامان از نعمات این صنایع که منابع خدادادی این سرزمین محسوب می شوند بی بهره مانده اند.اصلا اسمش رویش است:صنایع ملی.میلی که نیست. به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم همیشه در بین مردم تردد خواهم کرد.آخر شما خود را جای من بگذارید.چقدر ازدحام.فشار.دغدغه.نمی دانید که این vipهای فلان فلان شده چه اعتیادی می آورند.شیک هستند آخر! به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم همیشه در دسترس شما خواهم بود.تازگی ها 118 هم در دسترس نیست چه برسد به ما.در ضمن من که شماره موبایلم را تغییر نداده ام.همان است که بود فقط وقتی به آن چند خط جواب می دهم یادم می رود این گوشی ام را از روی پیغام گیر بردارم. به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم همه روستاها باید از آب آشامیدنی سالم برخوردار باشند.اولاً آنجا روستاست و اینجا شهر است. حالا شهرهای استان هم که همچین آب سالمی ندارند.دوم اینکه مگر چقدر فاصله است از روستا تا رودخانه. به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم دعوتی های آنچنانی نمی روم و از سفره های رنگارنگ پرهیز می کنم.مگر شما نمی روید.آن آقا مگر نمی رود.تازه من معتقدم میان من و شما هیچ فاصله ای نیست و باید در عمل این امر را ثابت کرد. به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم به این طرف (یعنی آن جهت)تمایل دارم. آخر ، وسط راه جاده سمت دیگری پیچید و من نیز باید فرمان اتومبیل را به همان سمت می چرخاندم. به همین سادگی.
یادم رفت اصلا از کدام حوزه انتخابیه رای آورده بودم.آنقدر غرق در نقش ملی خود شدم که غرق شدم. در ضمن عضویت در کمیسیون همکاری با مجلس کشور تازه تاسیس x هم که وقت سر خاراندن برایم نمی گذاشت. بازدید از تاسیسات عظیم این کشور، آشنایی با فرهنگ مردم آنجا و اصولاً کشف این کشور روند طولانی و سختی بود که باید طی می کردیم. به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم نحوه محاسبه انرژی (آب و برق)در خوزستان باید با توجه به صعوبت زندگی در این استان و وضعیت آب و هوایی آن اعلام شود و سهمیه ویژه ای برای سوخت خودروهای مردم این منطقه صادر گردد.آخر شنیده ام تا ده سال دیگر متروی اهواز افتتاح می شود و تا آن زمان هم که ما مردم صبوری داریم. به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم حمایت از تولید ایرانی.آن وقت ماشین فرنگی.کت و شلوار فرنگی.غذای فرنگی.این فرنگی دیگر چیست.ما جهان وطنیم.جهانی سازی.جهانی شدن. به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم توسعه متوازن. آن وقت شهرمان.استانمان شده مانند لباسی که یکی از آستین هایش بلند تر از دیگری است یا رنگ شلوار و کتش به هم نمی خواند.به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم هر کجا مردم باشند من هم هستم. اما باور کنید هر بار که می خواستم به این وعده عمل کنم در راستای انجام وظایف خطیر نمایندگی ام باید به سفرهای کاری سختی می رفتم.می بینید که عیدها هم دست از سر ما برنمی دارند. به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم با روند استخدام های فامیلی در ادارات دولتی مخالفت کرده و و این روند را قطع می کنم و شایسته سالاری را جایگزین رابطه و تبارگرایی می نمایم. باور کنید یادم رفت.به همین سادگی.
یادم رفت گفته بودم...
حالا دیگر چشمان راننده که یکی از هزاران رای دهنده خوزستانی بوده است که چهار سال پیش با هیجانی مثال زدنی نماینده مورد نظر خود را انتخاب کرده است،خیس خیس است.
چشمان آقای نماینده هم بارانی است.
... اتومبیل کنار درب اصلی فرمانداری اهواز پارک کرده است.
سرباز جوانی به شیشه می زند: آقا اینجا ممنوع است.حرکت کنید.
تا چشم سرباز به آقای نماینده می خورد احترام سنگین نظامی می گذارد و با ادب خطاب به او: قانون برای مردم است نه برای شما.
آقای نماینده دوباره در تردیدی عمیق فرو می رود.تردیدی عمیق.