* زینب شریفی
حدود 14 سال قبل در سال 1381 برای اولین بار روزنامه های محلی خوزستان خبری مبنی بر کمبود 14 هزار نفری معلم را منتشر کردند. پس از آن هر سال، آمار کمبودها اعلام شد. هر چند، امسال و در آستانه آغاز سال تحصیلی 1394-1395، این آمار به حدود هفت هزار نفر کاهش یافته است اما این کاهش به دلیل جذب معلم نبوده، بلکه در فاصله این سالها تراکم دانش آموزی نوسان داشته وگرنه مشکل به قوت خود باقی است. اگرچه استخدامهایی نیز صورت می گرفت و کسانی وارد بدنه آموزش و پرورش شدند ولی همه آنها معلم نبودند.
با گذشت سالها از طرح این مباحث، این روزها در جلسات شورای آموزش و پرورش شهرستان های مختلف، بیش از هر مساله ای آمار کمبود معلم و خالی بودن کلاس های درس شنیده می شود.
مدیران آموزش مناطق 40 گانه استان خطاب به فرمانداران و دیگر اعضای شورا از پی گیری های خود در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید برای جذب نیروی انسانی می گویند. تنها واکنش فرمانداران به کمبود معلم، تصویب نامه نگاری های ویژه به استاندار و مدیرکل آموزش و پرورش بوده است تا شرایط بحرانی مدارس در آن شهرستان را یادآوری کنند.
از سوی دیگر، همیشه رتبه آموزشی ته جدولی خوزستان که امسال به رتبه 31 رسیده، نقل محافل و جلسات مسئولان است و نمایندگان مردم و مسئولان درخواست بررسی علل و عوامل این معضل به طور علمی را داشته اند. چراکه ارتباط مستقیمی بین افت تحصیلی و کمبود معلم وجود دارد و نمی توان تاثیر آن بر آموزش استان را نادیده گرفت. مشکلی که بیش از یک دهه است بر کیفیت آموزش سایه انداخته و براساس پژوهش های صورت گرفته، همیشه به عنوان یکی از عوامل افت تحصیلی و رتبه پایین خوزستان بین دیگر استان ها شناخته شده است.
راهکار و چاره چیست؟ چه زمان قرار است چالش کمبود معلم جدی گرفته شود و فکری اساسی برای آن بیندیشند؟
در پاسخ به این پرسش ها، کارشناسان و مسئولان بسیاری قلم فرسایی کرده اند: استخدام معلم ! البته نه استخدام به شیوه ای که تابستان فراخوان آن را همه دیده اند و امید خیلی از جوانان مشتاق به شفل معلمی و تدریس را ناامید کرد. بلکه استخدام معلم به طور سراسری و با تاکید بر نیروهای بومی در هر منطقه یکی از مهمترین راه حل های پیش روست.
به نظر می رسد که استخدام معلم نه تنها در اولویت قرار نگرفته بلکه یکی از آخرین راه حل های ممکن برای رفع معضل کلاس های خالی است.
دلیل اصلی آن هم نداشتن بودجه برای استخدام معلم ذکر می شود. بالاخره فراهم کردن امکانات آموزش رایگان برای شهروندان در قانون اساسی ذکر شده و اختصاص ندادن بودجه برای این امر توجیه پذیر نیست. نکته قابل توجه این است که هر فعالیتی در آموزش و پرورش و بهبود شرایط آموزشی با ذکر «کمبود اعتبار» در نطفه خفه می شود گو آنکه نداشتن بودجه یک اصل و امر بدیهی است! به هر حال، تشکیلات آموزش و پرورش فرزند ناخلف دولت نیست و برای رشد آن باید هزینه کرد.
سال گذشته وزارت آموزش و پرورش خبر از کمبود 78 هزار نفری معلم در مقطع ابتدایی و متوسطه اول داد. به گفته وزیر آموزش و پرورش در 10 سال آینده ، 500 هزار معلم بازنشسته می شوند که جایگزینی برای آن ها نیست و خروجی دانشگاه فرهنگیان هم نمی تواند این کمبود را جبران کند. در چنین شرایطی ، به نظر می رسد کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به جای خرده گرفتن به شیوه استخدام نیرو در آموزش و پرورش بهتر است فکری به حال کمبود معلم در کشور کند.
گذشته از بحث بودجه و ضرورت استخدام معلم، بررسی راهکارهای ارایه شده نشان می دهد که تا به حال این راه حل ها درون سازمانی و موقتی بوده است. یعنی آموزش و پرورش از خدمتگزاران و سرایداران، سرباز معلمان، اضافه کاری برای معلمان در شیفت های مخالف، چندپایه کردن کلاس ها، ادغام دانش آموزان و بالا بردن تراکم کلاس ها و حق التدریس و .....برای رفع کمبود معلم استفاده کرده است. ولی این مشکل تنها با عزم ملی، مطالبه شهروندان، درخواست عمومی نمایندگان مجلس و مسئولان و برجسته کردن آن در رسانه ها قابل حل است. یک زمانی داشتن کولر و وسایل سرمایشی در مدارس خوزستان جزو لوازم لوکس مدرسه محسوب می شد تا اینکه بالاخره چند کارشناس اعلام و بارها تکرار کردند افت تحصیلی به گرمای کلاس ها ارتباط دارد و الان خوشبختانه مدارس کولردار شده اند.
حال تا زمان مجوز دادن برای استخدام نیروی انسانی ، در خود استان هم می توان تدابیری اتخاذ کرد تا اثرات منفی این کمبود معلم را کاهش داد. شاید نیاز است از جنبه های دیگری هم به این معضل نگاه کرد. موضوع «نگهداشت نیرو» در خوزستان را باید جدی گرفت. به گفته مدیرکل آموزش و پرورش خوزستان حدود هفت هزار معلم تقاضای انتقال و خروج از استان را داشته اند و آمار نقل و انتقالات درون استانی از این نیز بیشتر است.
از طرفی شواهد حاکی از این است که تراکم نیروی انسانی و دانش آموزان در مناطق مختلف استان خوزستان متعادل نیست. ضروری است، مقایسه ای بین تعداد نیروی انسانی و تراکم دانش آموزی صورت گیرد. هر چند کار آسانی نیست اما شیوه توزیع نیرو نیاز به «غربال» دارد تا توزیع ناعادلانه معلمان در مناطق روستایی و شهرها بررسی شود. برخی شهرستان ها و مناطق در دوره متوسطه اول و دوم با مازاد نیرو و تراکم معلم مواجه هستند و در برخی مناطق کمبود معلم وجود دارد. آیا نمی توان با ایجاد مشوق هایی، برخی معلمان را به مناطق روستایی اطراف محل سکونت خود فرستاد و یا از روند انتقال معلمان از مناطق کم برخوردار به مناطق برخوردار جلوگیری کرد؟ چه بسا، خیلی ها بخواهند در اهواز و یا حتی در مراکز شهرستان ها تدریس کنند!
پاسخ این پرسش ها در این یادداشت کوتاه نمی گنجد و نیاز به نشست های تخصصی و هم اندیشی توسط کارشناسان نیروی انسانی و تعمق بیشتر در این زمینه دارد اما پی گیری آن می تواند تا حدودی چالش کمبود نیروی انسانی و کلاس های بدون معلم را برطرف کند.
* دانشجوی دکتری ارتباطات اجتماعی و معلم مدارس باوی