عبدالرحمن نیک سرشت
دیشب ششم اردیبهشت ۹۵ ، ستاد شرق سید شریف حسینی در کوی ملت عجب شور و صفایی داشت. اغلب ریش سفیدان شهر از بختیاری گرفته تا عرب در این همایش شادی بخش شرکت جستند.
احمد باورصاد و حجت مظفری در صف اول و از دست اندرکاران اصلی این مراسم به شمار می رفتند. ساز و دهل و صدای بلند آواز عربی که با صدای گرم خواننده معروف " یراحی " در کلیپ تبلیغاتی سیدشریف به ویدئو پروژکتور گذاشته بود در دل شب طنین افکن می شد. از مردم با کیک و شیرینی و آبمیوه و بسته های آب معدنی پذیرایی می شد.
زنان و مردان با لباس محلی و شلیک تیر هوایی جو عشایری خاصی را در شهر بوجود آوردند ، ماشین های عبوری نیز اقلام پذیرایی و تبلیغاتی مطالبه می کردند و این موجب ره بندان می شد که سریع با نظم خاصی ، ترافیک حاصله را مدیریت می کردند .
از همان اول که سید شریف زیر بار ورود در لیست های صد در صد قومی نرفت کاملا مشخص بود که وی چه تفکری را دارد پیگیری می کند ، البته در اردوگاه لیست امید همچون جشنی هم برگزار شد ولی میزان شور و شعف آن ، مثل این همایش نبود.
ناگفته نماند همت و اراده ی دوستان بختیاری تبار سید شریف حسینی در دو ستاد دیگر { شکرخداموسوی ، همایون یوسفی } که سنگ تمام گذاشته بودند به گرمی این همایش می افزود مخصوصا آن دسته از هوادارانی که گرایشات اصولگرایانه داشتند و توانستند جمعیتی بالغ بر ۸ هزار نفر در طی ۵ ساعت در دو طرف بلوار تجمع کرده بودند را به نوبت پذیرایی و مدیریت کنند و با صدای بوقچی های ورزشگاه های ورزشی که آمده بودند به وجد بیاورند. و جالب تر از همه ، وقتی بود که در سخنرانی سید شریف حسینی گفته بود : من فرزند نخل و بلوطم
این همایش نخل و بلوطی که جزیی از آرمان های سرزمینی ما را نشان می دهد نقطه ی امیدواری کلانشهر اهواز در انجام توسعه ی پایدار ی است که حول محور منافع ملی و امنیت نرم افزاری تعریف می گردد ، بالاخص بنرهای بزرگ سیدشریف که با نور خاصی پردازش می شد و روی آن شعارش نوشته گشت: " تبعیض باید از بین برود "
می گوید: تبعیض نباید باشد.
می گویم: مگه هست؟! اگه سراغ داری می خریم...
می گوید: گفتم که همگان بدانند...
می گویم: مرحبا بر شما! البته این موضوع که چرا فلان شخص پرونده استخدامی اش را از وزارت [...] برمی دارد و می برد وزارت [...] تا استخدام شود و نیز پرونده استخدامی برادرش را از پتروشیمی برمی دارد و می برد شرکت ملی مناطق نفتخیز و او را مستخدم می کند و نیز برای درست کردن کلیپ تبلیغاتی،[...]پول [...] می دهد بهمان فیلمساز تا بتواند ضمن قدم زدن های آهسته در گوشه و کنار شهر و نشان دادن انگشتان و انگشتر عقیقش، خود را به گونه ای در چشم همگان نشان دهد که انگار زمینی نیست و دارد روی ابرها راه می رود، تبعیض نیست!!
می گوید: بله؟!
می گویم: مثال می زنم، در مثل هم که مناقشه نیست!
در حالی که دارد راست راست نگاهم می کند، چپ چپ وراندازش می کنم و سپس درب کشوی میز کارم را می گشایم و سوزنی تقدیم اش می کنم و می گویم: فعلن این سوزن را داشته باش و به خودت بزن تا بعد بریم سراغ جوالدوز!