داستان دخترانی که در پراید دودی فریب خوردند!

 

ماجرا با شکایت دختر جوانی در 23 دی سال گذشته آغاز شد. این دختر که در دام خواستگار شیطان‌صفت افتاده بود، همچون دیگر قربانیان نه تنها اموالش را از دست داده بلکه مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.

  

 

وی به بازپرس شعبه 4 ناحیه 34 تهران گفت: چند روز قبل، برای خرید به همراه یکی از دوستانم به میدان امام حسین (ع) رفته بودیم که در آنجا جوان لاغر اندامی برای ما ایجاد مزاحمت کرد. چندین بار به او تذکر دادیم اما او با مظلوم‌نمایی قسم خورد که قصد ایجاد مزاحمت ندارد.

 

سرانجام این جوان از من خواهش کرد تا برای طرح پیشنهاد ازدواج با او صحبت کنم. حتی برای آنکه اعتماد مرا کاملاً جلب کند، پیشنهاد داد برای صحبت به محوطه یکی از اماکن متبرکه در حوالی میدان تجریش برویم. بدین ترتیب او خودش را امیر معرفی کرد و گفت: طلافروش است و قصد دارد در ملاقات بعدی مرا به مادرش معرفی کند.

 

 

امیر در جلسه دوم ملاقات در حوالی میدان صادقیه سوار بر یک خودروی پراید هاچ بک سبز رنگ با شیشه‌های دودی به دیدنم آمد. در مسیر راه به بهانه خرید نوشیدنی، در مقابل یک مغازه آبمیوه‌فروشی توقف کرد و پس از چند لحظه با دو لیوان شیرموز به داخل ماشین برگشت. دو سه جرعه‌ای که نوشیدم دچار سرگیجه شدیدی شدم و از هوش رفتم. زمانی که به هوش آمدم دیدم در محوطه سبزی افتاده‌ام و قادر به حرکت نیستم. رهگذران با مشاهده وضعیتم به من کمک کردند و توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شدم. چند روزی بخاطر مسمومیت شدید تحت درمان قرار داشتم و در همین زمان متوجه شدم که توسط امیر مورد آزار و اذیت قرار گرفته و کیف دستی‌ام که داخل آن تلفن همراه؛ مدارک شناسایی، طلا و جواهرات و یک میلیون تومان پول نقد بود به سرقت رفته است.در پی شکایت این دختر جوان به دستور بازپرس، کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت به تحقیق پرداختند و با توجه به شیوه و شگرد راننده خودروی پراید هاچ بک سبز رنگ با شیشه‌های دودی موفق به شناسایی عده‌ای از زنان و دختران جوان شدند . آنها نیز توسط این جوان شیطان‌صفت به دام افتاده  و با نوشیدن آبمیوه سمی بیهوش شده‌اند و  همزمان با سرقت پول،طلا و جواهرات‌شان مورد آزار و تعرض قرار گرفته‌اند.

 

 

این دختر در خصوص همراه داشتن مقدار قابل توجهی طلا و جواهرات و مبلغ سه میلیون تومان وجه نقد گفت: یک روز به صورت تلفنی در حال صحبت با شاهرخ بودم که خودش را طلافروش معرفی کرده و به من پیشنهاد داد طلاهایم را عوض کنم. بعد از آن پیشنهاد خرید یک سرویس طلا را داد و گفت حاضر است برای خرید آن مبلغی هم به من کمک کند و مابقی را از پس‌اندازم بدهم. پیشنهاد او را قبول کردم و روزی که طلاهای خود را همراه داشتم، شاهرخ در کرج به دنبالم آمد. به تهران که رسیدیم، شاهرخ گفت سردرد دارد و در مقابل داروخانه‌ای نگه داشت و از من خواست تا برایش دارو و یک بطری آب بخرم. از ماشین پیاده شدم که قرص و آب تهیه کنم اما زمانی که برگشتم از شاهرخ و ماشینش خبری نبود. کیفم با پول‌ها و سرویس طلاها داخل ماشین بود و شاهرخ آنها را با خود برده بود. بعد از آن هم تلفن همراه این جوان شیاد خاموش بود و دیگر نتوانستم او را پیدا کنم.

 

 

با توجه به شیوه و شگرد سرقت‌ها، کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی از جمله چهره‌نگاری و بهره‌گیری از سوابق مجرمان سابقه‌دار در پلیس آگاهی موفق به شناسایی یکی از مجرمان سابقه‌دار به نام اسدالله شدند که از سال 1375 تاکنون، 11 بار به اتهام ارتکاب جرایم مختلف سرقت، کلاهبرداری، سرقت طلاجات بانوان، آدم‌ربایی و سرقت مقرون به آزار دستگیر و روانه زندان شده بود.

 

با شناسایی محل اقامت این متهم در شهرستان اسلامشهر و انجام تحقیقات پلیسی، کارآگاهان اطلاع‌ پیدا کردند که اسدالله یک خودروی پراید هاچ بک سبز رنگ با شیشه‌های دودی دارد. در ادامه رسیدگی به پرونده و در هماهنگی با مراجع انتظامی شهرستان اسلامشهر نیز مشخص شد که اسدالله از چندی پیش به اتهام سرقت تحت تعقیب قرار گرفته و اعضای خانواده‌اش نیز مدعی هستند که هیچ اطلاعی از وی ندارند.

 

در پی شکایت تعداد دیگری از زنان و دختران فریب خورده دستگیری متهم 36 ساله در دستور کار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.  سرانجام کارآگاهان پی بردند این شیطان‌صفت به جرم دزدی و با نام و مشخصات جعلی دستگیر شده و در زندان به سر می‌برد. متهم پس از انتقال به اداره شانزدهم پلیس آگاهی و مواجهه حضوری با تعدادی از شاکیان پرونده و ارائه دلایل و مدارک از سوی کارآگاهان، به ناچار لب به اعتراف گشود و به فریب زنان و دختران جوان به بهانه ازدواج اعتراف کرد.