۲۴ آنلاین نوشت: احمدینژاد، سراشیبی سقوط را با سرعت غیرمطمئن طی کرد. او میخواست یکبار دیگر لباس ریاستجمهوری را به تن خود پرو کند، اما چرخ زمانه، آنطور که پیشبینی میکرد نچرخید.
۱۱ سال روی آنتن بودن برای شهردار اسبق و رییسجمهور سابق، پیمانهاش را پر کرد و او که میخواست با احداث دانشگاه ایرانیان، ژست علمی و دانشگاهیاش را حفظ کند و در ساختمان ولنجک،در دیدارهای خصوصی، آیندهاش را طراحی کند، حالا با روزگاری مواجه است که ممکن است درباره او رفتاری آلزایمرگونه داشته باشد.
تدارک انتخابات دوازدهم
محمود احمدینژاد، از همان فردای ترک پاستور، برای بازگشت به آنجا نقشه کشید. اما مانند اصولگرایانی که از نتیجه انتخابات خرداد۹۲ عصبانی بودند، رفتار هیستریک نشان نداد. او میدانست چالههای بزرگی را که در دوران دولتهای نهم و دهم کنده است،آنقدر بزرگ هست که دولت بعدی را برای مدت طولانی درگیر کند. این جمله معروف منتسب به او که: "یارانهها کاری کرده که تا سالها هیچ دولتی نمیتواند از آن رها شود" به تنهایی حفره بزرگی برای بلعیدن بودجه کشور بود و رییس دولتهای نهم و دهم بسیار بهتر از اصولگرایان همراهش، متوجه بود که فراغت کافی دارد تا در اوج سرگرمیهای دولت روحانی، با خیال راحت برای بازگشت به قدرت برنامهریزی کند.
تدارک سفرهای استانی و وارد نشدن به دعواهای اصولگرا با دولت یازدهم، روشی بود که او برای ورود کمچالش به انتخابات۹۶ برگزید. احمدینژاد یقین داشت قاطبه اصولگرایان در دقیقه ۹۰ در فضای دوقطبی که ایجاد خواهد کرد، او را بر هر کاندیدای دیگری ترجیح خواهند داد.
روزگار بعد از احمدینژاد
شوکی که این روزها بر احمدینژادیها وارد شده کمتر از شوکی نیست که برای شخص او ایجاد شده. حامیان رییس دولت دهم ابتدا سعی کردند مانند بیماری که حاضر نیست اتقاقات بد را بپذیرد، منکر همهچیز شوند. وقتی مطمئن شدند "نهی احمدینژاد از ورود به انتخابات" جدی و قاطع است، با آن کنار آمدند.
طرفداران احمدینژاد، همچون خود او این تصور را در ذهن میپرورانند که بیشترین رای در میان نامزدهای اصولگرایان، متعلق به آنهاست. همین تصور به اندازه کافی این انگیزه را بهوجود میآورد که از کارزار سیاسی عقب ننشینند و سبد رایشان را به فردی دیگر تقدیم کنند. اما چه کسی میتواند شانس بیشتری داشته باشد؟
ارزیابی کفه ترازوی نامزدها
در تحلیلهای سیاسی- ژورنالیستی این روزها، یک آدرس ساده از جایگزین احمدینژاد به چشم میخورد و انگشتها به سمت سعید جلیلی یا برخی وزرای دولت او نشانه میرود.
بهنظر میرسد، احمدینژاد و طرفدارانش، سبد رای خود را خرج کسی نمیکنند که ریسک بالا داشته باشد. سعید جلیلی گرچه شباهتهایی با احمدی نژاد دارد، اما خطوط قرمز بسیار پررنگی دارد که میتواند بین این دو نفر فاصلهای به قطر دیوار چین ایجاد کند. به عبارت دیگر، سعیدجلیلی اصولگراتر از آن است که آبش با احمدینژاد در یک جوی برود. در آن سوی معادله هم احمدینژادیها ترجیح میدهند دور کسی جمع شوند که با ادبیات پوپولیستی احمدینژاد همزبان باشد و گذشته از آن، در دولت احتمالی بعدی، سهم آنها را هم بدهد. جلیلی فاقد هر دو این ویژگی است و بهعلاوه در انتخابات سال ۹۲ همه ظرفیت خود را به میدان آورد و فقط ۴میلیون رای آورد.
سایر مقامات دولت احمدینژاد که از آنها بهعنوان کاندیدا نام برده میشود، به مراتب از ظرفیت پایینتری نسبت به او برخوردارند و برخی از آنها همچون پرویز فتاح، هیچ انگیزهای برای ورود به این عرصه ندارند.
احمدینژادیها و حلقه جدید
تصور برخورداری از چند میلیون رای،احمدینژادیها را برای یک قشونکشی سیاسی تمامعیار انگیزه میبخشد. آنها میدانند اگر در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، با کسی همراه شوند که مخالف صریح دولت روحانی - در قول و عمل- باشد، میتوانند وارد یک معامله شوند.
محمدباقر قالیباف،بهترین گزینه مطلوب احمدینژادیهاست و پالسهایی که فرستاده میتواند به مذاق یاران رییس دولت دهم خوش بیاید.
بیتردید، در میان اصولگرایان، قالیباف و جریان او بیشترین خرسندی را از حذف احمدینژاد دارند، اما یاران دولت دهم این قانون شطرنج را خوب میدانند که اگر در بازی، وزیرشان حذف شود با زیرکی میتوانند یکی از مهرههای سرباز را به خانه آخر برسانند و از او وزیر بسازند. این قاعده شطرنج، به زعم آنان در صحنه سیاست هم جواب خواهد داد.
قابلیتهای طمعبرانگیز قالیباف
شهردار امروز تهران، در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ با حدود ۴میلیون رای در رتبه چهارم جای گرفت و در سال ۹۲ این رقم را به ۶میلیون رساند. بعید است دیگر نامزدهای اصولگرا، چنین کف رای تثبیتشدهای داشته باشند و همین تعداد میتواند طمع احمدینژادیها را برانگیزد.
علاوه بر آن قالیباف، در ماههای اخیر ادبیات تند و تیزی علیه دولت اتخاذ کرده که یاران احمدینژاد و نیز جبهه پایداری و دلواپس ها، آن را بازی شهردار با توپ خودشان میدانند. قالیباف، گاه در سخنرانیهایش به برجام میتازد، گاه به عملکرد اقتصادی دولت طعنه میزند و گاه به ناهمراهی قوه مجریه در انجام تعهداتش به شهرداری حمله میکند. هر چند برخی از این حرفها را میتوان به حساب فرافکنیهایی گذاشت که با هدف پوشاندن ضعفهای شهرداری صورت میگیرد، اما نیت آشکارتر او که تلاش برای کسب رای بیشتر است، از چشمهای تحلیلگران دور نمیماند.
همراهی و همدلی اکثر رسانههای اصولگرای دلواپس با او، گواه این است که قالیباف را برای حضور در میدان رقابت ۹۶ تحریک میکنند. میدانی که در آرایش سیاسیاش،احمدینژادیها پررنگترین نقش را دارند و توپ را همچون گذشته از دست اصولگرایان،خواهند قاپید.