شاید لازم است برای دانشجوی محافظه کار عملگرای فقدان پشتوانه فکری این سال ها، تاریخچه جنبش دانشجویی و هدف این جنبش، بازخوانی شود. تردیدی نیست، برخی اصحاب قدرتی که تمایل به نقد شدن از سوی دانشجویان را ندارند و دانشگاه و دانشجو را مانعی در برابر رفتار و کردار خود می بینند،به شدت برای تضعیف جنبش تلاش می کنند و چه بسا دعوت از کمدین ها هم برای حضور در مراسم روز دانشجو از سوی خود این افراد، برنامه ریزی شده باشد.
«ما در این یک دهه اخیر عقبگرد داشته ایم»! شاید این روزها از هر فعال دانشجویی پرسیده شود، حال جنبش دانشجویی ایران در این سال ها چگونه است، پاسخ دهد که حال جنبش دانشجویی ایران خوب نیست؛ البته آنها که مدعی اند هنوز جنبش دانشجویی وجود دارد! چه آنکه بسیاری بر این باورند، در این سال ها جنبش دانشجویی در ایران به خواب نسیان فرو رفته است.
به گزارش «تابناک»، در دهه های گذشته، جنبش دانشجویی ایران، نام هایی را به خود دیده که هر یک برای خود ابرفعال دانشجویی بوده اند؛ افراد شاخصی که با فکر، ایده و اعتقاد مسیرهایی را مبتنی بر مقدورات و توانایی های زمان خود برای این مردم گشودند، به گونه ای که امروزه حتی تصور کارهای آنان، سخت و ناممکن است. جنبش دانشجویی که در دهه های گذشته، مهم ترین شاخصه اش ملی بودن آن بود، در دو دهه گذشته، به گونه ای عجیب از این خاصیت مبارک ملی و فراگیر بودن، فاصله گرفت و به شدت جناح زده شد، ناگهان در دانشگاه های ایران اتفاقات عجیبی رخ داد؛ جنبش های دانشجویی مؤثر در هر زمان، با آمدن یک دولت جان می گرفت و با زوالش، رو به افول می رفت.
اگر از دوران دفاع مقدس ـ که شرایط فعالیت جنبش دانشجویی عمدتا برگرفته از فضای جنگ بود ـ بگذریم و اگر از دوران هشت ساله دولت آقای هاشمی رفسنجانی هم که فعالیت سیاسی چندان اجازه داده نمی شد، رد شویم، مهم ترین دوران فعالیت جنبش دانشجویی در ایران در دو دهه اخیر در هشت سال دولت اصلاحات و پس از آن، هشت سال دولت بهار بود.
در دوران اصلاحات، جنبش دانشجویی، پیش از آنکه بتوان تصورش را نمود، خود را به دولت نزدیک کرد و به جای اینکه تریبون آگاه حرکت پیشروانه جامعه نخبگی ایران باشد، به تریبون دولت و به ویژه یکی از احزاب دولت و مجلس ساخته تبدیل شد؛ حرکتی که به نظر می رسد، تعمدا از هر دو سو، یعنی از سوی رهبران آن حزب و سران جنبش دانشجویی برای ادغام جنبش دانشجویی در قدرت، صورت گرفت. به گونه ای که به جز شمار اندکی از سران، که به اصطلاح موفق شدند با سران حزب دولت ساخته، به اصطلاح رفت و آمدی پیدا کردند، بقیه جنبش هم به دلیل رفتار این سران و همچنین برآورده نشدن توقعات، میل به افراط پیدا کردند و این تمایلات در آخرین سخنرانی رئیس دولت اصلا میل به افراط پیدا کردند و خود را در آخرین سخنرانی رئیس دولت اصلاحات در دانشگاه تهران به خوبی نشان داد.
در این دوران، فعالان دانشجویی مذهبی تر با نام دانشجویان عدالت خواه، بارها فعالیت هایی را شبیه فعالیت های جنبش های دانشجویی اصیل ترتیب دادند، که البته با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد، مشخص شد، آن جنبش هم اصالتی نداشت و پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد، جنبش عدالت خواه دانشجویی با سرعتی عجیب و باور نکردنی آرمان هایش را کناری گذاشت و با سرعتی بیشتر از دولت اصلاحات، فعالان جنبش دانشجویی عمدتا مذهبی در دل دولت وقت ادغام شدند و با پایان کار دولت احمدی نژاد، از جنبش عدالت خواه دانشجویی، دیگر چیزی نماند.
جنبش دانشجویی، پس از افول شانزده ساله دو دولت گذشته ـ که بخشی از آن مورد اشاره قرار گرفت و برخی هم قابل اشاره نبود ـ اکنون در سال 1395، به جایی رسیده که برای بزرگداشت 16 آذر (روز دانشجو) به دنبال دعوت از کمدین ها و افرادی است که استندآپ کمدی یا جوک گویی سرپایی اجرا می کنند! جنبش دانشجویی این روزهای مملکت، ناشی از خیل ناکامی های سال های گذشته و فشارهایی است که بر آن اعمال شد و به جایی رسیده که متوجه نیست، برای چه روز دانشجو باید بزرگ انگاشته شود.
شاید لازم است برای دانشجوی محافظه کار عملگرای فقدان پشتوانه فکری این سال ها، تاریخچه جنبش دانشجویی و هدف این جنبش، بازخوانی شود. تردیدی نیست، اصحاب قدرتی که تمایل به نقد شدن از سوی دانشجویان را ندارند و دانشگاه و دانشجو را مانعی در برابر رفتار و کردار خود می بینند، به شدت برای تضعیف جنبش تلاش می کنند و چه بسا دعوت از کمدین ها هم برای حضور در مراسم روز دانشجو از سوی خود این افراد، برنامه ریزی شده باشد؛ اما دانشجویان این روزها باید بدانند اگر ملتی دانشجوی پیشرو نداشته باشد، به تدریج جامعه مغلوب زورمداران خواهد شد!