شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۱۱۸۹
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۳
در زمینهٔ حقوق بشر و برجام و هسته‌ای ما را اذیت خواهد کرد. یکی از راه‌هایش این است که آمانو و آژانس هسته‌ای را تحریک می‌کند تا گزارش‌های ضد ایران به سازمان ملل بدهد.
سعید حجاریان - کارشناس و تحلیلگر سیاسی و فعال سیاسی اصلاح‌طلب - معتقد است که ترامپ به همراه خانواده خود به سبک حرم‌سراهای دوران قاجار در کاخش می‌نشیند و به‌مانند سلاطین، افراد را به حضور می‌پذیرد و پست‌ها را برمبنای تقرب تقسیم می‌کند.

به گزارش عصر ایران، گزیده اظهارات حجاریان در گفت‌وگو با «جماران» را در ادامه می‌خوانید:

* در آمریکا حدود 50 درصد مردم در انتخابات شرکت کردند و نیمی از مردم رأی ندادند، یعنی شما امروز در آمریکا یک دموکراسی کامل نمی‌بینید بلکه یک نوع پلیآرشی (polyarchy) با مشارکت کم در این کشور حاکم است. با چنین وضعیت مشارکتی آقای ترامپ کمتر از 50 درصد مشارکت 50 درصدی، یعنی سرجمع کمتر از 25 درصد آرای مردم آمریکا را به دست آورده است؛ چون در رأی‌های مردمی خانم کلینتون نزدیک به 3 میلیون رأی بیشتر از ترامپ دارد؛ بنابراین میزان آرای ترامپ رقم بالایی نیست اما سیستم دموکراسی آمریکایی به‌گونه‌ای است که یک فرد با این میزان آراء رئیس‌جمهور می‌شود.

* ترامپ در این انتخابات روی چند موضوع دست گذاشت. یکی از این موارد موضوع «تغییر» بود، اینکه یک بوروکراسی جاافتاده‌ای در سیستم سیاسی آمریکا وجود دارد و قدرت بین طایفه کلینتون‌ها و بوش‌ها جابه‌جا می‌شود، ترامپ در این مسئله جمهوری خواهان و دموکرات‌ها را با یک چوب زد و اعلام کرد که  من جزو این اشرافیت و اقلیت سیاسی آمریکا نیستم و می‌خواهم مردم را دریابم، مردمی که فقیرتر هستند و از سیاست‌ورزان تا به‌ حال هیچ خیری ندیده‌اند. ترامپ به این مردم گفت که من برای ایجاد اشتغال آمده‌ام و مهم‌ترین موانع اشتغال‌زایی در آمریکا را مهاجران، مکزیکی‌ها و مسلمانان دانست. این حرف‌ها صد درصد پوپولیستی است اما ترامپ فرد ثروتمندی است و می‌دانست که مردم آمریکا پولدار بودن را بد نمی‌دانند. ما ایرانی‌ها هستیم که پولداری را بد می‌دانیم، در آمریکا مردم کسی را که پول‌دار است و مالیات خود را هم پرداخت می‌کند موفق می‌دانند و رئیس‌جمهور شدن یک فرد سرمایه‌دار را راهی برای پولدار شدن خود تلقی می‌کنند. اساسا سرمایه‌دار بودن در آمریکا یک ارزش است. ایران را از این لحاظ نباید با آمریکا قیاس کرد. وجه تشابه ترامپ با ایران این است که در اینجا هم عده‌ای مثلا بگویند مهاجران افغان در ایران آمار بیکاری را بالا برده‌اند و یا ما یک بوروکراسی اشرافی جاافتاده داریم که حکومت در بین یک عده افراد دست‌به‌دست می‌گردد و ... حرف‌هایی که احمدی‌نژاد هم در دوره خودش می‌زد. اگر یک‌ بار دیگر بتواند در انتخابات شرکت کند این حرف‌ها را هم از ترامپ یاد می‌گیرد و می‌زند (خنده).

* خطر گرایش به راست در فرانسه هم احساس می‌شود و احتمال این گردش در کشورهای آسیایی نیز وجود دارد؛ بنابراین احتمال اینکه یک‌ بار دیگر راست افراطی در دنیا قدرت بگیرد زیاد است به این دلیل که انتخاب ترامپ قطعا در دیگر کشورها هم  تأثیراتی خواهد داشت. البته یک عده تلاش می‌کنند که این اتفاق رخ ندهد اما بالاخره انتخابات آمریکا در سیستم سیاسی دنیا اثربخش است.

* انتخابات آمریکا همیشه تا حدود زیادی تحت تأثیر رسانه‌ها بوده است. مسئله اینجاست که نظرسنجی‌ها در شهرهای بزرگ صورت گرفته بود و کسانی که نظر دادند از شهرهای بزرگ و قشرهایی بودند که معمولا همیشه جزو جامعه آماری هستند اما این بار با شعارهایی که ترامپ داد گروه‌هایی در انتخابات شرکت کردند که معمولا جزو نظرسنجی‌ها و جامعه آماری نبودند. این‌گونه شد که مشت نمونه خروار نشد؛ بنابراین به نظر می‌رسد که روش‌های آماری این شرکت‌ها و شبکه‌های تلویزیونی این بار به‌خوبی جواب نداد.

* نه رسانه‌ها و مطبوعات و شبکه‌های رسمی تلویزیونی با ترامپ بودند نه هالیوود دوست داشت ترامپ رئیس‌جمهور شود. فعالیت طرفداران ترامپ در شبکه‌های مجازی مانند فیس‌بوک بود که این شبکه‌ها هم در اختیار مردم عادی است و جامعه آماری دقیقی را عرضه نمی‌کنند.

* به نظر من این دو انتخابات (انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا و 84 ایران) با یکدیگر قابل‌مقایسه نیستند. شاید بتوان از جهت پوپولیستی و ضد نظام مستقر بودن، این دو انتخابات را با هم مقایسه کرد. همیشه شعار تغییر، رأی می‌آورد و این مسئله کاری به چپ و راست ندارد. مسئله اینجاست که این شعارها غیرقابل حصول و وعده‌های سر خرمن است.

* اوباما کارهای زیادی در آمریکا کرد اما درمجموع توقعی که ایجاد کرده بود، برآورده نشد. چون بوش واقعا با بحران‌هایی اقتصادی که ایجاد کرد به اقتصاد آمریکا ضربه وارد کرد و اوباما با همه تلاش‌هایی که کرد نتوانست اقتصاد آمریکا را به شرایط مطلوب دوران بیل کلینتون بازگرداند. در واقع ترامپ سوار بر ناتوانی اقتصادی اوباما شد و با شعارهایی که داد توانست به کاخ سفید راه یابد. در ایران نیز در حال حاضر مشکل روحانی همین است، یعنی احمدی‌نژاد در دوران هشت‌ساله خود کاری کرد که روحانی در چهار سال اول خود تماما مشغول آواربرداری بوده و نتوانسته است کار آن‌چنانی در اقتصاد انجام دهد؛ به همین خاطر مردم هم از این وضعیت ناراضی هستند و معتقدند که روحانی کاری نکرده است. در چنین شرایطی است که یک فرد پوپولیست با سوارشدن بر موج نارضایتی مردم می‌تواند مثلا با وعده‌ای مانند چند برابر کردن یارانه‌ها نظر مردم را به خود جلب کند. چرا روحانی نتوانسته است به برخی از وعدهایش عمل کند؟ چون آوارهای ناشی از خرابی زیاد بوده است و این آواربرداری بیش از آن چیزی که فکرش می‌شد زمان برده است.

* در این انتخابات در مجموع کمتر از 25 درصد جامعه آمریکا به ترامپ رأی دادند؛ به‌عبارت‌دیگر پوپولیسم در کمتر از یک‌چهارم مردم آمریکا نفوذ کرده است. در ثانی نهادهای مدنی در آمریکا قوی است. پوپولیسم در جوامعی رشد پیدا می‌کند که نهادهای مدنی ضعیف باشند و به‌نوعی ما با جامعه توده‌وار روبه‌رو باشیم؛ بنابراین در آمریکا همان‌گونه که در اعتراضات بعد از انتخاب ترامپ هم دیدیم جامعه مدنی اجازه نخواهد داد او هر کاری که دلش خواست انجام دهد و از طرف دیگر این حزب جمهوری‌خواه و سیستم سیاسی آمریکا است که اجازه ماجراجویی بیش‌ از حد را به ترامپ نمی‌دهند. با همه این اوصاف ترامپ یک سری کارهای عجیب‌وغریبی می‌کند که من نام آن  را «سلطانیسم امریکایی» می‌گذارم.

* ترامپ فردی است که به همراه خانواده خود به سبک حرم‌سراهای دوران قاجار ما در کاخش می‌نشیند و به‌مانند سلاطین، افراد را به حضور می‌پذیرد و پست‌ها را برمبنای تقرب تقسیم می‌کند. این مدل، مدل سلطانی است. این فرد برای خودش در سراسر دنیا کاخ دارد و روزها و فصل‌های مختلف سال را در تفرجگاه‌های مختلف سپری می‌کند و ییلاق - قشلاق دارد و انگار شاه است (خنده). این سلطانیسم در مقابل جامعه مدنی آمریکا قرار می‌گیرد و به نظر من چالش آینده جامعه مدنی و سیستم سیاسی آمریکا با ترامپ این موضوع خواهد بود.

* ترامپ با پوتین بیشتر از همه رهبران تماس تلفنی داشته است؛ چون او از افراد صاحب قدرت و پرنفوذ خوشش می‌آید به این دلیل که خود او هم اقتدارگرا است و قدرت را دوست دارد، اما بعید می‌دانم که در رابطه بین روسیه و آمریکا تغییرات آن‌چنانی ایجاد شود. به‌خصوص  مسئله اوکراین، لهستان، گرجستان و دیگر کشورهای اروپای شرقی برای آمریکا بسیار مهم است و آمریکا حاضر نخواهد شد که این منطقه استراتژیک  را به لب تیغ روس‌ها بسپارد. همه این کشورها از همین حالا از این ارتباط ترسیده‌اند. از طرف دیگر بحث ناتو هم مطرح  است که بسیار مهم است، یا موضوع تجدیدنظر در روابط  با سعودی هم به دلیل سرمایه‌های عربستان در آمریکا و بازار فروش سلاح قابل‌ تصور نیست. آمریکا اگر شرایطی به وجود بیاورد که نتواند سلاح‌های خود را به عربستان بفروشد در اقتصاد و اشتغال خود به مشکل بر خواهد خورد. بنابراین نه صحبت‌های ترامپ در مورد ارتباط با روسیه جدی است، نه قطع ارتباط با عربستان. ترامپ کم‌کم به سیاست‌های روتین آمریکایی تن خواهد داد و درون سیستم حل خواهد شد.

* ترامپ برای ما یک مقدار خطرناک است. چون افرادی که در حوزه وزارت خارجه و وزارت دفاع به ترامپ نزدیک هستند و به‌ عنوان گزینه‌های این وزارتخانه‌ها معرفی می‌شوند، افرادی مانند رامنی، بولتون، جولیانی و ... مخالف ایران هستند. همین افراد از منافقین پول گرفتند و برای آنها سخنرانی کردند. همین‌الان هم افرادی کاسه گدایی در دست گرفته و جلوی برج ترامپ می‌گویند «بگیر و ببند و امانش نده / به دست من پهلوانش بده».

* همیشه می‌گفتند دموکرات‌ها ایران را سر مسئله حقوق بشر اذیت می‌کنند و برعکس جمهوری خواهان با ما بهتر هستند، اهل معامله‌اند و کاری با حقوق بشر هم ندارند؛ چون جمهوری خواهان همیشه  دوست دارند با کشورهای دیکتاتوری مانند عربستان سعودی کار کنند و کاری با ما ندارند. در دوره اوباما انگار موضوع برعکس شد؛ اوباما در زمینهٔ حقوق بشر مشکل کمتری با ما داشت اما ممکن است ترامپ با ما مشکل داشته باشد، به‌خصوص با وجود لابی آیپک که بیشتر در جمهوری‌خواهان نفوذ دارد ممکن است ایران را حتی در زمینهٔ حقوق بشر تحت‌ فشار قرار دهد. معتقدم که ترامپ با ما مشکل خواهد داشت و در مقابل ما هم با او بیشتر از اوباما دچار تنش می‌شویم.

* در زمینهٔ حقوق بشر و برجام و هسته‌ای ما را اذیت خواهد کرد. یکی از راه‌هایش این است که آمانو و آژانس هسته‌ای را تحریک می‌کند تا گزارش‌های ضد ایران به سازمان ملل بدهد.

* به نظر من عکس‌العمل ایران به تمدید تحریم‌ها در راستای بر هم زدن برجام نخواهد بود. ایران در زمینه‌های دیگر واکنش خواهد داشت.

برچسب ها: حجاریان ، ترامپ
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار