شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۵۰۷۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۰:۴۶
مجتبی حلالی

ساعت 6 و 30 دقیقه صبح شد. بمانند هر روز زنگ بیدار باش تلفن همراهم به صدا درآمد. شنبه است. استرس مبادا تاخیر کنم نیز باعث می شود با سرعت نماز بخوانم و صبحانه ای مختصر صرف کنم و آماده رفتن شوم. اینها از ابتدای بیدار شدنم از ذهنم می گذرند. آسمان گرگ و میش است. چراغ را روشن می کنم. روشن نشد. تصورم بر آن بود که لامپ سوخته است. چراغ سالن را روشن می کنم. روشن نمی شود! بنابراین برق رفته است. 

سوار خودرو می شوم و حرکت به سمت محل کار. خیابان ها خلوت تر از روزهای دیگر است. و من خوشحال که در ترافیک گیر نخواهم افتاد و به وقت کارت خواهم زد. همچنین دغدغه جا پارک مناسب نیز نخواهم داشت.

مقابل اداره که می رسم، سوت و کور است. خلوت. پر است از جای پارک. خوشحال بهترین جا را انتخاب می کنم و با آرامش به سمت اداره می روم. حراست مقابل اداره حضور دارد. می گوید: تعطیل است، برای چه آمدی... برق کل شهر قطع است بروید منزل. در همین حین چند تن دیگر از همکاران نیز سر می رسند و نیامده عزم برگشت می کنند، با نیمچه لبخندی از خوشحالی. خوشحالی از اینکه تعطیل است و به خانه باز میگردند.

به سمت خودرو می روم تا رهسپار منزل شوم. این هم از بدشانسی است که همان لحظه سیم کلاج می برد. ساعت 7 و 20 دقیقه صبح همه به خانه بازگشتند و من درگیر بریدن سیم کلاجم شده ام. باید به تعمیرگاه بروم.  تصور کنید کل شهر بی برق است و بلطف سرعت بخشی در خدمات بانکی بیشتر مردم خریدهای خود را از طریق عابر بانک انجام می دهند و این نیازمند وجود برق است. تنها پشتوانه ام عابر بانک بود که آنهم عملن بی فایده است.

نه تنها من بلکه بسیاری از مردم معمولا مقدار ناچیزی وجه نقد در جیب دارند. به همین سبب در این بی برقی بدون تردید بسیاری از مردم بلاتکلیف و سردرگم می مانند.

فروشگاه ها نمی توانند فروش کنند. ترازو لازم است که آنهم از بی برقی کار نمی کند. فروش نمی توانند کنند چراکه کارت خوان ها نیازمند برق هستند. تماس ها، خرید و فروش، دفاتر، مدارس، ادارات و از همه مهمتر صنعت استان بی برق شده و یک شهر ثروتمند در خاموشی و سکوت فرو رفته است.

آری امروز خیلی ها خوشحال بودند، از اینکه به مدرسه نمی روند، می خندیدند از اینکه سرکار نرفته اند و در منزل استراحت می کنند، اما غافلند از اینکه هر روز تعطیلی و بلاتکلیفی چه تبعات سنگینی به آموزش و گردش مالی استان وارد می کند. خوشحال و کیفوریم از اینکه امروز محل کارمان تعطیل شده است، غافل از اینکه تا پایان سال چند روز بیشتر نمانده و بسیاری از مردم چشم به بسته شدن حساب های مالی ادارات و شرکت ها دارند تا مطالبات خود را دریافت کنند.
نباید خوشحال بود. باید به حال استان گریست. هر روز تعطیلی و هر روز سردرگمی. آنچه که فراموش می شود راه حلی برای رفع مشکلات بی پایان استان است. تعطیل می کنند اما آیا به این فکر کرده ایم که واقعا راه حل همین است؟ تعطیل، تعطیل، تعطیل.

در اظهار نظری از مسوولین چین به کشور آمریکا آمده بود، اگر یک روز بر اثر هر اتفاقی تعطیل شوید، منتظر آن باشید سال ها از شما جلوتر بیافتیم. این طرز فکر کجا و ....

مسوولین وزرات نیرو هم روز گذشته در جلسه ای با حضور مسوولین استان مظلوم مان به بحران های اخیر پرداخته اند. اما گویا بدون هیچ گونه نتیجه گیری و بدون مطرح شدن هرگونه پرسش و پاسخ جلسه را ترک کرده اند. جای بسی تاسف دارد. باید به حال استان گریست. 

آری هرآنچه که هست نادیده گرفته شدن استان مظلوم مان است. چگونه است این جلسه باید محرمانه و بدون حضور هیچ خبرنگاری برگزار شود؟ ایا مسایلی مطرح شد که نباید به گوش مردم برسد؟ آیا رسانه ای نشدن برخی مسایل نشانه ای از بی توجهی به مشکلات پیش آمده نیست؟  
اینها همه ناشی از گرد و غبار است. این مشکلات برق بدلیل وجود گرد و غبار است بدون شک. گرد و غبار هم بدلیل خشک شدن تالاب ها و کم آب شدن رودخانه هاست. این گرد و غبارها بیشتر محلی است و با یک طوفان بر فراز آسمان بلند شده و سرتاسر خوزستان و استان های همجوار را فرا می گیرد.

خیلی قبل تر گرد و غبار فقط در خوزستان بود آنهم بسیار جزیی و کوتاه مدت. رفته رفته به استان های همجوار کشیده شد. چند باری به تهران هم رسید و واکنش مردم و مسوولین را دیدیم. دیری نخواهد پایید که هرگاه گرد و غبار خودنمایی کرد کل مردم کشور تحت تاثیر آن قرار گیرند. مسوولین بلند پایه استان و کشور متوجه این باشید! دیری نخواهد پایید که مشکلات استان مظلوم خوزستان در کل کشور خود را نمایان خواهد ساخت. همین گرد و غبار روزی جنبه عمومی در کشور پیدا می کند. همانگونه که سوز سرمای استان های شمالی به خوزستان می آید، گرد و غبار خوزستان نیز به آنجا خواهد رسید.

مردم خوزستان عادت کرده اند. فریاد می زنند، التماس کرده اند، خواهش کرده اند، دست به دامن هم شده اند، اما گویا هیچ کس صدایی نشنید. واکنشی نشان نداد. حضور یافتند، سخنرانی کردند، وعده دادند، اما در عوض حکم به انتقال آب دادند، حکم به حضور غیر بومی ها در بازار کار استان دادند، حکم به برکناری استاندار دادند و ... مردم حال خوب می دانند که کسی نه فریاد و نه التماسشان را مورد توجه قرار نمی دهد، اما این رسمش نیست. گویی خوزستان به یک ابزار ثروت برای رسیدگی به دیگر استان ها تبدیل شده است.

آری خوشحالمان کنید با همین تعطیلی ها. همین تعطیلی تسکینی است بر تمام دغدغه ها و مشکلات مان. اصلا بگذارید همین خاک و بی برقی ها و بلاتکلیفی ها خفه مان کند. دم می زنیم شما نشنیده بگیرید.


برچسب ها: مجتبی حلالی
comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
comment
comment
سعید نفیسی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۳۴ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۴
comment
0
0
comment درود بر شما،خوشحالم که نگفتین استان محروممان و به حق عنوان کردین استان مظلوممان ،آره باید به حال استان گریست،اما آخه چرا ؟ چون نفت داریم ؟ چون خاک داریم ؟ چون آب داریم؟ چون به علاوه همه اینها خونمون هم دادیم در راه میهن و انقلاب و نظام؟ چون نجیبیم؟ چون غیرتمندیم؟ یا نه چون جنوبی هستیم؟ چون سیاست نداریم؟ چون رو بازی می کنیم ؟
هرچه که هست درود بر خوزستان و خوزستانی غیرتمند ، اما ، اما خون جنوبی که جوش بیاید به این آسانی ها فرو نمینشیند،ای کاش مسئولین اینرا یادشان نرود...و البته به امید روز های خوب برای استان و میهن عزیزمان.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار